#اختصاصی
به قلم: فائزه محمدنیا، دانشجوی دکتری مطالعات روسیه و همکار پژوهشی ایراس
طبق مطالعات انجام شده در سالهای خیلی دورِ زیست انسان بر روی زمین، و در زمان عدم وجود سرگرمیهای عصر جدید این داستانها، متلها و چیستانها بودند که انسانها را برای لحظاتی از سختیهای زندگی حقیقی دور میکردند و آنها را سرگرم میکردند.
خرافات نیز بخشی از این سرگرمیها محسوب میشدند. افراد با توجه به تجربیاتی که به دست میآوردند و با کنار هم قرار دادن نشانهها به تفسیرهایی دست پیدا میکردند که آنها را به عنوان یک اصل میپذیرفتند. برای مثال چون داشتن فرزند پسر در گذشته به دلیل توان کار کردن مردان، برتری محسوب میشد، زنان برای آنکه صاحب نوزاد پسر شوند کارهای عجیب و خاصی انجام میدادند و اگر یک نفر از این کارها نتیجه میگرفت و صاحب نوزاد پسر میشد آن کار به عنوان یک اصل پذیرفته میشد و سایر افراد نیز با انجام آن کار به خصوص، منتظر نوزاد پسر میشدند.
گربهی سیاه نیز از حیواناتی است که نقلهای زیادی در رابطه با آن وجود دارد و این موجود بیگناه را عامل کارهای خیر و شری میدانند که گربهی بی نوا روحش هم از آنها خبر ندارد!
ریشهی خرافات مربوط به گربه سیاه را مربوط به قرن سیزدهم میلادی میدانند. در دوران قرون وسطی گربهها بالاخص گربه سیاه به جرم ارتباط با شیاطین و جادوگران گرفته و سوزانده و به اشکال فجیع کشته میشدند. البته جادوگران نیز در این داستان بی تقصیر نبودند. از آنجا که اکثر جادوگران را افراد بی خانمان تشکیل میدادند، این افراد برای رفع تنهایی گربههای ولگرد خیابانی را نگهداری میکردند و با خود به مجالس جادو میبردند از آنجا بود که اسم گربه سیاه با جادو پیوند خورد. برخی پا را فراتر گذاشتند و اعلام کردند که این گربههای سیاه همان جادوگران هستند که به لباس حیوان درآمدهاند.
دلیل دیگر شیوع بیماری طاعون سیاه در ۱۳۴۸ میلادی بود. این بیماری از جوندگان منتقل میشد و با گرفتن و کشتن گربهها به خصوص گربههای سیاه توانستند تا حدی جلوی بیماری را بگیرند. پس گربه سیاه دلیل طاعون و بد اقبالی مردم شد!
در روسیه که فرهنگی تلفیقی از غرب و شرق دارد و فرهنگ خرافات اروپایی را با سنتهای محلی ادغام کرده است؛ گربه سیاه دارای نشانهها و علائمی است که برای دست پیدا کردن به خوش اقبالی یا بد اقبالی باید اعمال خاصی را در رابطه با گربه سیاه انجام داد.
فرض کنید که یک روز معمولی برای رفتن به محل کارتان از منزل بیرون میآیید و ناگهان گربهی سیاهی در مقابل شما پدیدار میشود و از شانس بد اتفاقا این گربه از سمت چپ مسیر شما به سمت راست میرود! در این لحظه باید سریع اقدام به عمل باطل کردن شومی این اتفاق کنید وگرنه اتفاقات خوبی پیش روی شما نخواهد بود! اولین اقدام انداختن سه مرتبه آب دهان از شانهی چپ به پشت سر است بعد به سرعت دکمهی کتتان را در دست نگه دارید و سریع مسیر حرکت خود را تغییر دهید و تا زمانی که از مسیر منحرف نشدید دکمه کت را رها نکنید که هر آنچه رشتهاید پنبه میشود.
گرچه که امروزه محققان فرهنگی روسیه معتقدند که این خرافه به زمان تردد با اسب در شب بازمیگردد. در آن زمان که چراغی برای روشن کردن مسیر نبود گربهی سیاه در شب قابل تشخیص نبود و اگر اسب گربه را لگد میکرد هردو حیوان باعث به وجود آمدن هرج و مرج میشدند و این ترس تا به امروز نسل به نسل منتقل شده است.
آنچه قابل بیان است این است که خرافات مربوط به گربههای سیاه عمیقا در دل مردم ریشه دوانده است. امروزه نیز همچنان برخی از مردم روسیه با ترس به گربههای سیاه نگاه میکنند و از آنها دوری میکنند. این مسئله در جامعه امروز و مدرن روسیه هم بسیار عجیب است و هم نشان از تاثیر عمیق این خرافات در باور مردم دارد.
طالع بینی و فال که شکل مدرن جادوگری در عصر ماست نیز از این خرافات بهره گرفته و معتقد است که گربه سیاه به طور تصادفی در مسیر شما قرار نمیگیرد. این گربه است که شما را انتخاب میکند. ورود گربه سیاه به خانه شما نشانهای از بدبختی است.
در عین حال در برخی موارد از گربه سیاه برای خوشیمنی و اتفاقات خوب نیز استفاده میشد. در زمانهای گذشته همسران ملوانان، در طول دوران سفر همسرانشان گربه سیاهی را در خانه حبس میکردند؛ آنها معتقد بودند این گربههای سیاه دارای قابلیت پیش بینی وقایع بد هستند و حضور آرام این گربه در خانه همسر ملوان را در آرامش نگه میداشت و به او این نوید را میداد که همسرش در سلامت است. در مقابل ملوانان نیز یک گربه سیاه در کشتی نگه میداشتند تا با رفتار و اعمال این گربه حوادث پیش رو را پیش بینی کنند. تا به همین امروز نیز این باور که گربههای سیاه پیش گویان سرنوشت هستند دارای محبوبیت در بین افراد است. البته باید دقت داشت که این گربه باید تماما سیاه باشد و وجود حتی یک تار موی سفید هم میتواند کار را خراب کند. حالا اگر یک تار موی سفید هم پیدا کرد نباید خیلی نا امید شد در اینجا خرافهی دیگری وارد عمل میشود. بعد از دیدن این تک تار موی سفید سریعا نزدیکترین مجرد اطرافتان را پیدا کنید و از او بخواهید به دقت و تنها همین تار موی سفید بدن گربه را بکشد اما آن را از بدن گربه جدا نکند. از لحظهی کشیدن مو ازدواج بلند مدت و سرشار از خوشبختی او تضمین میشود و او تا پایان عمر سپاسگزار شما خواهد بود.
این موجودات با همین موهای سیاه یکدست در قرن نوزدهم یکی از بزرگترین صادرات روسیه نیز محسوب میشدند. مقدار زیادی از پوست این گربه به چین صادر میشد و از گرانترین انواع پوست صادراتی به شمار میآمد. خوشبختانه تجارت و مد این پوست زیاد دوام نیاورد و گربههای سیاه روسیه توانستند امنیت زندگی در روسیه بدون این نگرانی از اینکه پوستشان کنده شود را به دست آورند.
این روزها جوانترها و تحصیلکردهها به خوبی میدانند که گربهی سیاه بیچاره حتی اختیار زندگی خودش را هم ندارد چه رسد به زندگی افرادی که تصادفی بر سر راهشان قرار میگیرد. این موجودات حالا به عنوان حیوانات خانگی در روسیه نگهداری میشوند و دیگر عامل بدبختی یا خوشبختی نیستند اگرچه که خرافات برای انسان قرن جدید نیز همچنان سرگرم کننده و راه خروج از زندگی جدی به شمار میرود.