به قلم دکتر علی بمان اقبالی زارچ، کارشناس ارشد اورآسیا
تضاد ژئوپلیتیکی بر سر منطقه برای دههها در پی انحلال یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ و جنگ های پس از آن افزایش یافته است. از آنجایی که روابط متشنج بین روسیه و غرب به دلیل جنگ اوکراین بدتر شده است، تنشها در بالکان نیز افزایش یافته است. بر کسی پوشیده نیست که تلاشها برای جذب کشورهای بالکان به نهادهای غربی همواره با مخالفت روسیه و گروههای ملیگرا محلی مورد حمایت این کشور مواجه شده است و هر زمان این امکان هست که ناتو و مسکو با وجود مناقشات حل نشده در بوسنی و هرزگوین و بین صربستان و کوزوو، به دنبال اهرم بی ثباتی مداوم برای حفظ نفوذ خود و تضعیف اتحادیه اروپا باشند.
روسیه سعی دارد که با حمایت از متحدان صرب خود نقش متعادل کننده در بالکان ایفا نماید. این هدفی است که به قرنها قبل برمی گردد، زیرا روسیه همواره روابط فرهنگی، سیاسی و مذهبی نزدیکی با بالکان داشته و با کنترل منطقه مورد رقابت قدرتهای غربی کاتولیک و امپراتوری عثمانی خود را به عنوان متحد و حامی اسلاوهای مسیحی ارتدوکس، به ویژه در بلغارستان، رومانی و صربستان و بوسنی عمل کرده است.
با تداوم جنگ در اوکراین که خطرات را برای دولت های بالکان افزایش داده است. وضعیت بوسنی و صربستان شاید مخاطره آمیزترین وضعیت باشد، زیرا رهبران این دو کشور تلاشهای اتحادیه اروپا برای منزوی کردن مسکو را در برابر روابط دیرینه کشورش با روسیه به ویژه اتکای این کشور به انرژی روسیه و حمایت دیپلماتیک به دلیل موضعش در مورد کوزوو به راحتی نمی پذیرند. البته بلگراد تاکنون با پیوستن به قطعنامه سازمان ملل در محکومیت تهاجم اوکراین و امتناع از به رسمیت شناختن الحاق مناطق شرقی اوکراین به روسیه، مسیر سختی را طی کرده و مسکو و بسیاری از حامیان خود را خشمگین کرده است. در عین حال، با خودداری از پیوستن به رژیم تحریمها، رهبران اتحادیه اروپا را ناامید کرده و در حالی که اتحادیه اروپا برای ممنوعیت گسترده واردات انرژی روسیه فشار آورده است، ووچیچ در عوض یک قرارداد سه ساله تامین گاز با روسیه منعقد نموده است.
جنگ می تواند آثار چند وجهی داشته و موقعیت روسیه را در بالکان تضعیف کند و در راس آن استفاده پوتین از تلاش کوزوو برای استقلال برای توجیه همهپرسی الحاق در شرق اوکراین قرار دارد که خشم بسیاری از ناسیونالیستهای صرب را برانگیخته و بنوعی آن را مشروعیت بخشیدن به ادعاهای کوزوو میدانند، امری که موجب شده تا بلگراد به طور فزاینده ای از کرملین فاصله بگیرد. این جنگ همچنین صربستان را که تقریباً تمام گاز و بیشتر نفت خود را به واردات روسیه متکی است، واداشت تا به دنبال تنوع انرژی باشد. در همین راستا رئیس جمهور صربستان اعلام داشته است که به دلیل ممنوعیت های اتحادیه اروپا در مورد نفت روسیه، صربستان پالایشگاه های جدیدی خواهد ساخت و به دنبال تامین گاز طبیعی جدید از آذربایجان و دیگر کشورهاست. همچنین از زمان تهاجم به اوکراین، ماموریت حافظ صلح اتحادیه اروپا در بوسنی و هرزگوین (EUFOR) نیروهای خود را تقریبا دو برابر کرده است. برخی از حامیان گسترش ناتو از این فرصت استفاده کرده و پیگیر ورود سریع این کشور به ناتو و اتحادیه اروپا میباشند.
از طرفی روسیه به دنبال احیای نقش خود به عنوان یک قدرت تاثیرگذار در تحولات سیاسی اروپا و نیرویی است که باید در صحنه جهانی محاسبه شده تا بتواند به ایجاد نظام چند قطبی برای تقابل با نظم تک قطبی تحت سلطه ایالات متحده کمک نماید. البته گسترش ناتو همچنین در مرکز نارضایتی پوتین از غرب است و معتقد است که رهبران غربی تعهد خود را برای عدم توسعه ناتو به سمت شرق نقض نموده و در عوض به دنبال محاصره و نابودی روسیه هستند.
مسکو روابط نزدیک با کشورهای بالکان را به عنوان ابزاری برای جلوگیری از پیوستن آنها به ناتو و اتحادیه اروپا و راهی برای نشان دادن قدرت دریایی خود در مدیترانه می داند. و از سوی دیگر دولت روسیه شرکتهای دولتی از جمله غول انرژی گازپروم و بانک دولتی اسبربانک را تشویق نموده تا سرمایهگذاریهایی را در سرتاسر منطقه انجام دهند تا بتواند نفوذ سیاسی کرملین در منطقه را تقویت کند. مسکو همچنین از طریق مجموعهای از مسیرهای غیردولتی، مانند حمایت از باشگاهها، مدارس، تیمهای ورزشی، مراکز مذهبی، رسانهها و گروههای جانبازان سعی در تقویت قدرت نرم به روسیه در افکار عمومی جامعه متکثر بالکان دارد.
جمع بندی: بالکان از دیرباز به عنوان یک منطقه راهبردی در سیاست جهانی به شمار آمده و به این دلیل کشورهای بزرگ به گونه های مختلف تلاش دارند که حضور خود در این منطقه به لحاظ سیاسی و اقتصادی را تقویت کنند. شبه جزیره ۷۲۸ هزار کیلومتر مربعی بالکان در جنوب شرق اروپا از شرق به دریای سیاه و دریای اژه، از غرب به دریای یونان و دریای آدریاتیک، از جنوب به دریای مدیترانه و شمال به کوههای آلپ دینار و آلپ ترانسیلوانی و جلگه مجارستان مرزبندی میشود.یونان، آلبانی، بلغارستان، مجارستان، بوسنی هرزگوین، کرواسی، اسلوونی، مقدونیه، صربستان، مونتهنگرو، رومانی و بخش اروپایی ترکیه در این منطقه قرار دارند پس از سقوط کمونیسم در شرق اروپا، راه برای تقویت حضور غرب هموار شد و اکنون می بینیم که منطقه بالکان، افزون بر اینکه یک منطقه راهبردی سیاسی است، یک گذرگاه با اهمیت برای قدرت های جهانی به لحاظ اقتصادی نیز به شمار می رود. در این میان آمریکا، روسیه، چین و ترکیه تلاش می کنند از این موقعیت برای توسعه نفوذ خود در بالکان استفاده کنند. این منطقه به دلایل اقتصادی، راهبردی و سیاسی از مناطق کلیدی در سیاست جهانی به شمار می رود و به دلیل اهمیت آن برای قدرت های بزرگ، همچون انبار باروت اروپاست و علیرغم گسترش مبادلات تجاری و به ویژه نقش اتحادیه اروپا در ایجاد ثبات در بالکان، زمینههای درگیریهای قومی در این منطقه همچنان هموار است و قدرت های جهانی از این وضعیت به نفع خود استفاده می کنند.