تاریخ : یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 20 شوال 1445 Sunday, 28 April , 2024

کاهش سطح آب در دریای خزر: علل و پیامدها

  • ۰۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۴
کاهش سطح آب در دریای خزر: علل و پیامدها
گزارش‌های مختلف حاکی از آن است که سطح آب دریای خزر در سال‌های اخیر یک متر کاهش یافته و ممکن است تا پایان قرن بیست و یکم 9 تا 18 متر (30 تا 59 فوت) کاهش یابد. اگرچه تغییرات اقلیمی به این روند کمک‌ می‌کند، اما ساخت سدهای روسیه بر روی رودخانه ولگا نقش مهمی در کاهش میزان آب ورودی به دریای خزر داشته است. این امر پیامدهای مهم و جدی از جمله کاهش سطح آب دریا، عقب نشینی قابل توجه دریا و افزایش سطح خشکی و ساحلی به ویژه در کشورهای بالادست (روسیه و قزاقستان)، چالش‌های مرتبط با عملکرد بنادر و کشتیرانی و همچنین پیامدهای زیست محیطی، به ویژه خشک شدن مناطق حفاظت شده و تالاب ها را در پی خواهد داشت.

#اختصاصی

 

به قلم: دکتر ولی کالجی؛ عضو شورای علمی ایراس

پیشینه: دریای خزر بزرگ‌ترین آب داخلی جهان است که به طور متغیر به عنوان بزرگترین دریاچه یا دریای کامل جهان توصیف می‌شود و بین ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان مشترک است. خزر از طریق رودخانه ولگا و کانال ولگا-دون به آب های آزاد متصل‌ می‌شود. در سال های اخیر گزارش های متعددی در خصوص کاهش سطح آب دریای خزر منتشر شده است. بر اساس یک تخمین، سطح آب دریای خزر‌ می‌تواند تا پایان قرن بیست و یکم بین ۹ تا ۱۸ متر (۳۰ تا ۶۰ فوت) کاهش یابد، در نتیجه حدود یک چهارم مساحت خود را از دست داده و حدود ۹۳۰۰۰ کیلومتر مربع (۳۶۰۰۰ مایل مربع) خشکی – منطقه‌ای تقریباً به اندازه کشور پرتغال- ایجاد می‌کند.

در ماه‌های اخیر، مقامات ایرانی بارها نسبت به پیامدهای منفی آن هشدار داده‌اند و به گفته وزارت محیط زیست قزاقستان، «مساحت آب بیش از ۲۲۰۰۰ کیلومتر مربع کاهش یافته است و بیش از نیمی از آن متعلق به بخش شمالی دریای خزر در قزاقستان است».

دو دلیل عمده برای کاهش سطح آب دریای خزر وجود دارد. اولین عامل تغییر اقلیم شامل گرم شدن هوا، عدم بارش و افزایش تبخیر از دریای خزر است. سطح دریاها به دلیل گرمایش جهانی در بسیاری از نقاط جهان در حال افزایش است، با این حال، دانشمندان خاطرنشان‌ می‌کنند که گرم شدن و افزایش تبخیر احتمالاً برای دریاها و دریاچه های داخلی متفاوت است. در مورد دریای خزر (از لحاظ فنی یک دریاچه)، دانشمندان کاهش سریع سطح آب را در دهه‌ها و قرن‌های آینده پیش‌بینی می‌کنند، زیرا تبخیر با دبی رودخانه یا بارندگی متعادل نمی‌شود.

عامل دوم ساخت سدهای روسیه بر روی رودخانه ولگا و کاهش آب ورودی به دریای خزر است. حدود ۱۳۰ رودخانه به دریای خزر‌ می‌ریزند، اما در “بالا دست” این دریاچه حدود ۸۰ درصد آب از رودخانه ولگا، طولانی‌ترین رودخانه اروپا‌ می‌آید، در حالی که اورال و سایر رودخانه های روسیه نقش فرعی مهمی دارند.  روسیه در سال های اخیر ۴۰ سد بر روی رودخانه ولگا ساخته است و ۱۸ سد دیگر نیز در دست مطالعه و ساخت هستند. این امر باعث کاهش جریان آب ورودی به دریای خزر شده است. علاوه بر این، جنگ اوکراین و تحریم‌های غرب علیه روسیه منجر به کاهش شدید واردات محصولات کشاورزی از اروپا و آمریکا شده است و این امر بهره‌برداری از منابع آبی ولگا را برای توسعه کشاورزی به‌ویژه کشت گندم در مناطق اطراف رودخانه افزایش داده است. به گفته یک کارشناس قزاق، استفاده روزافزون روسیه از آب بالادست، خشک شدن شمال شرق خزر را که محل میدان نفتی کاشاگان قزاقستان است، تسریع می‌کند.

در واقع، با وجود افزایش همسویی بین تهران و مسکو پس از آغاز جنگ در اوکراین، مقامات ایرانی روسیه را مسئول کاهش سریع سطح آب دریای خزر می‌دانند. علی سلاجقه، معاون رئیس‌جمهور و رئیس اداره محیط‌زیست ایران در آگوست ۲۰۲۳ در یک انتقاد صریح به این موضوع اشاره کرد که: «سرازیر شدن آب به‌ویژه از طریق رودخانه ولگا به دریای خزر توسط کشورهای همسایه مسدود شده است. امیدواریم بتوانیم مسائل مربوط به حق آبه و آلودگی را در چارچوب کنوانسیون تهران حل و فصل کنیم».

پیامدها: کاهش سطح آب دریای خزر چندین پیامد مهم دارد. در کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر در آگوست ۲۰۱۸، سطح آب ۲۸- تعیین شد، یعنی ۲۸ متر کمتر از سطح آب اقیانوس‌ها و دریاهای آزاد (نسبت به دریای بالتیک که به عنوان نقطه مرجع برای اندازه گیری نوسانات سطح آب خزر استفاده‌ می‌شود. سطح آب فعلی به  ۲۹- متر رسیده است). این کاهش می‌تواند بر تعیین «خط مبنا» تأثیر بگذارد که مبنایی برای تعریف محدوده «آب‌های داخلی»، «آب‌های سرزمینی»، «مناطق ماهیگیری»، «فضای مشترک دریایی» و «بخش‌ها» است. کاهش سطح آب باعث افزایش مساحت زمین و سواحل تمامی کشورهای ساحلی خزر‌ می‌شود. با این حال، سواحل در حال پیشروی در کشورهای بالادست قزاقستان و روسیه بزرگتر از ترکمنستان، آذربایجان و ایران است.

به دلیل پیچیدگی‌های فنی، جغرافیایی و حقوقی، «خط مبنا» در کنوانسیون دریای خزر مشخص نشده است، جایی که مقرر شد «روش ایجاد خطوط مبنا در توافق جداگانه‌ای بین همه طرف‌ها تعیین شود». مذاکرات فنی و کارشناسی برای تعیین خطوط مبنا بیش از چهار سال است که ادامه دارد و هنوز به نتیجه نرسیده است. بنابراین کاهش سطح آب می‌تواند منجر به تغییر و اصلاح در نقاط تعیین شده «خط پایه» توسط روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان شود و روند توافقات نهایی با ایران را تحت تأثیر قرار دهد.

کاهش سطح آب دریای خزر و سواحل در حال پیشروی نیز تأثیر منفی بر بنادر و اسکله ها و همچنین ترانزیت و کشتیرانی به ویژه در امتداد سواحل قزاقستان و روسیه به عنوان دو «کشور بالادست» خواهد داشت. پهلوگیری کشتی ها در بنادر آکتائو، قوریق (کوریک) و آتیراو در قزاقستان و بنادر آستاراخان و ماخاچ کالا در روسیه دشوار خواهد شد. علاوه بر این، بسیاری از کانال‌های رودخانه ولگا از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی تعمیر یا حتی لایروبی نشده‌اند، که خطر تصادفات جدی را افزایش داده و بخش‌هایی از رودخانه را برای همه کشتی‌ها غیر از کوچک‌ترین و سبک‌ترین کشتی‌ها غیرقابل عبور می‌کند. کمبود شدید لایروبی آبها را کم عمقتر کرده است و همین امر دشواری حرکت کشتی ها را از طریق کانال ولگا و ولگا-دون افزایش داده است. واضح است که کاهش سطح آب رودخانه ولگا و دریای خزر این مشکلات را تشدید خواهد کرد.

کاهش سطح آب همچنین اکوسیستم و محیط زیست دریای خزر به ویژه در نواحی ساحلی را با چالش ها و تهدیدهایی مواجه‌ می‌کند. در واقع، اگر قسمت شمالی خزر که آب های کم عمق آن دارای جانوران غنی است خشک شود، این امر پیامدهای اکولوژیکی بزرگی خواهد داشت. همچنین‌ می‌تواند مناطق حفاظت شده و تالاب‌هایی مانند دلتای ولگا در روسیه و خلیج گرگان (بزرگترین خلیج دریای خزر) و تالاب میانکالا در سواحل جنوب شرقی ایران را تهدید کند. همچنین خشک شدن تالاب ها و پیشروی سواحل‌ می‌تواند منجر به تولید گرد و غبار شود و آب و هوای کشورهای ساحلی را تحت تاثیر قرار دهد.

این فرآیند تأثیر انسانی و اجتماعی نیز خواهد داشت. تغییرات اکولوژیکی‌ می‌تواند منجر به مهاجرت و کاهش جمعیت در شهرها و روستاهای ساحلی اطراف دریای خزر شود. تجربه خشک شدن دریای آرال به وضوح پیامدهای بالقوه مهم انسانی و اجتماعی تغییرات اکولوژیکی را نشان‌ می‌دهد.

نتیجه گیری: این پیامدهای بالقوه فعلی و کوتاه مدت هستند. با این حال اثرات و نتایج بلندمدت این فرآیند باعث نگرانی بزرگ‌تر می‌شود. پیش‌بینی می‌شود که سطح دریای خزر در سناریوهای انتشار متوسط تا زیاد تا پایان قرن جاری بین ۹ تا ۱۸ متر کاهش یابد که ناشی از افزایش قابل‌توجه تبخیر دریاچه است که با افزایش دبی رودخانه یا بارندگی متعادل نمی‌شود. نتایج زیست محیطی به وضوح فاجعه آمیز خواهد بود.

به گفته نیچر، کاهش ۹ تا ۱۸ متری به این معنی است که فلات وسیع شمال خزر، فلات ترکمن در جنوب شرقی و تمام مناطق ساحلی در میانه و جنوب دریای خزر از زیر سطح دریا بیرون می‌آیند. علاوه بر این خلیج قره بغاز در حاشیه شرقی به طور کامل خشک‌ می‌شود. در مجموع، سطح دریای خزر برای ۹ متر ۲۳ درصد و برای کاهش ۱۸ متری سطح دریا ۳۴ درصد کاهش‌ می‌یابد. برای غلبه بر این چالش بسیار جدی، کشورهای ساحلی دریای خزر باید سیاست ها و رویکردهای یکپارچه، هماهنگ و همه جانبه را در دستور کار قرار دهند. در این فرآیند حفظ و ادامه جریان آب از رودخانه ها به ویژه ولگا به دریای خزر بسیار مهم است. این‌ می‌تواند سهمی از تلفات تغییرات آب و هوایی مانند گرم شدن هوا، تبخیر آب دریا و کاهش بارندگی را جبران کند.

این مقاله برای نخستین بار به زبان انگلیسی در سایت زیر منتشر شده است:

https://www.cacianalyst.org/publications/analytical-articles/item/13769-decreasing-water-levels-in-the-caspian-sea-causes-and-implications.html

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=9751
  • نویسنده : دکتر ولی کالجی؛ عضو شورای علمی ایراس
  • منبع :  https://www.cacianalyst.org/publications/analytical-articles/item/13769-decreasing-water-levels-in-the-caspian-sea-causes-and-implications.html
  • 1865 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.