ولی کالجی
*مطالعه بخش نخست مقاله
*مطالعه بخش دوم مقاله
آنچه در برنامههای رئیس جمهور جدید ایران در عرصه سیاست خارجی، نسبتاً مشهود و شایان توجه است، توجه به همسایگان و مناطق پیرامونی ایران به عنوان حلقه اول سیاست خارجی کشور است. در این راستا، منطقه آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق پیرامونی ایران از جمله مناطقی است که در سیاست خارجی دولت سیزدهم میتواند مورد توجه جدیتری نسبت به گذشته قرار گیرد. به احتمال بسیار زیاد، نخستین سفر خارجی سید ابراهیم رئیسی نیز به تاجیکستان جهت شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه تاجیکستان در سپتامبر ۲۰۲۱ میلادی (شهریور ۱۴۰۰) خواهد بود و به نوعی میتوان گفت نقطه شروع سیاست خارجی ایران در دوره جدید، منطقه آسیای مرکزی خواهد بود. لذا براساس کامیابیها و ناکامیهای چهار دولت هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی در قبال منطقه آسیای مرکزی از یک سو و سیمای جدید تحولات این منطقه در سالهای اخیر از سویی دیگر میتوان در رابطه با نوع نگرش و رویکرد سیاست خارجی دولت سید ابراهیم رئیسی در رابطه با منطقه آسیای مرکزی سخن گفت. طبیعی است که مسائل منطقه وسیعی همانند آسیای مرکزی، بسیار زیاد است و نمیتوان به همه آنها پرداخته شود. ضمن این که همه مسائل آسیای مرکزی، مسائل ایران نیست. لذا باید با توجه به اهداف و منافع ملی ایران، ظرفیتها و تواناییهای کشورمان و واقعیتهای حاکم بر منطقه آسیای مرکزی و توجه هم زمان به محذورات و مقدورات، اقدام به اولویتبندی اهداف سیاست خارجی ایران در سیاست خارجی دولت سیزدهم در قبال منطقه آسیای مرکزی نمود. بر این اساس، ۲۰ اولویت و راهکار پیشنهادی را که می تواند در دستور کار سیاست خارجی دولت سیزدهم در قبال منطقه آسیای مرکزی قرار گیرد، بدین ترتیب بیان نمود: بازگشت عملی و غیر شعاری منطقه آسیای مرکزی به جایگاه و منزلت استراتژیک سیاست خارجی ایران (تجربه نیمه اول دهه ۱۳۷۰ در دولت هاشمی رفسنجانی)، پایان بخشیدن به عملکرد جزیره ای و ناهماهنگ دستگاه ها و نهادهای متولی: بازگشت به تجربه «ستاد جمهوریهای سابق شوروی»، ضرورت نگاه منطقی و واقع گرایانه در سیاست نگاه به شرق و تغییر ذهنیت و رویکرد استفاده از ظرفیت آسیای مرکزی برای مقابله با تحریمهای ایران، ضرورت شکل گیری الگوی منطقهای و متوازن ۱+۵ سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی (مشابه تجربه آمریکا، ژاپن، اتحادیه اروپا، هند و چین در سالهای اخیر)، تعیین تکلیف وضعیت ایران در سازمان همکاری شانگهای (تداوم وضعیت ناظر یا تغییر عضویت از ناظر به اصلی)، تمرکز بر مناسبات امنیتی- انتظامی به جای مناسبات دفاعی- نظامی (مقابله مشترک ایران و کشورهای آسیای مرکزی با افراط گرایی، تروریسم و قاچاق مواد مخدر)، ضرورت تثبیت و عدم تغییر وزارتخانههای مسئول کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و کشورهای آسیای مرکزی (وزارتخانههای جهاد کشاورزی، نیرو، سنعت، معدن و تجارت، راه و شهرسازی)، معرفی و استقرار رایزنان بازرگانی ایران در پنج کشور آسیای مرکزی (در حال حاضر ایران در هیچ یک از پنج کشور آسیای مرکزی، رایزن بازرگانی ندارد)، محوریت بخش خصوصی و اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در دیپلماسی اقتصادی و تجاری ایران در آسیای مرکزی، پیگیری سیاست لغو مرحله ای و سپس لغو کامل ویزا (تحول در بخش گردشگری و تجاری و حرکت به سمت غیر دولتی و مردمی شدن روابط ایران و آسیای مرکزی)، تکمیل زنجیره حمل و نقل ترکیبی ایران و آسیای مرکزی (ترکیب شبکههای ریلی، جاده ای و دریایی)، تعیین تکلیف اختلافات گازی و ترانزیتی ایران و ترکمنستان، توجه ویژه به ازبکستان تحت رهبری شوکت میرضیایف، پایان بخشیدن به اختلافات و روابط شکننده ایران و تاجیکستان (بازگشت سطح و کیفیت روابط به قبل از سال ۲۰۱۵ میلادی)، توسعه کشت فراسرزمینی ایران در کشورهای پایین دست آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان) به عنوان گامی در جهت کاهش تنشهای آبی و فرسایش خاک در داخل کشور، تقویت مشارکت ایران در سدسازی و احداث نیروگاههای برق آبی در کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان)، تقویت همکاریهای مشترک آبی و زیست محیطی ایران با کشورهای آسیای مرکزی: جلوگیری از تکرار پدیده ریزگردهای غرب کشور در شمال شرق ایران، توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان به عنوان سه استان مجاور با منطقه آسیای مرکزی، هماهنگی، انسجام بخشی و وحدت رویه در نهادها و سازمانهای فرهنگی و اجتماعی ایران در آسیای مرکزی به محوریت وزارت امور خارجه و حمایت از کرسیهای ایرانی و زبان و ادبیات فارسی از طریق شرکتهای دولتی و خصوصی ایرانی. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده، در یادداشت تحلیلی پیش رو کوشش خواهد شد شناخت و درک بهتری از اولویتهای سیاست خارجی دولت سیزدهم در قبال منطقه آسیای مرکزی حاصل شود. |
قسمت سوم:
۱۵- توسعه کشت فراسرزمینی ایران در کشورهای پاییندست آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان): گامی در جهت کاهش تنشهای آبی و فرسایش خاک در داخل کشور
یکی از راهبردهایی که برخی از کشورها در سالهای اخیر در زمینه تأمین امنیت غذایی اتخاذ کردهاند، بهرهگیری از منابع تولید و توسعه کشاورزی در کشورهایی است که دارای منابع کافی و ارزان برای تولید میباشد، که این راهبرد در ایران تحت عنوان «کشت فراسرزمینی» یا به زبانی ساده «کشاورزی در کشورهای دیگر» شناخته میشود. کشت فرا سرزمینی با توجه به کمبود منابع آبی در ایران و نیز تنشهای آبی در بسیاری از مناطق کشور، فرسایش شدید خاک و گسترش بیابان، محدودیت در فعالیتهای بخش کشاورزی و جلوگیری از بروز مشکلات جدی در ایجاد ثبات و پایداری امنیت غذایی در کشور در سالهای اخیر مورد توجه وزارت کشاورزی و دولت قرار گرفته است. در این راستا، هیأت وزیران در جلسه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ بنا به پیشنهاد وزارت جهاد کشاورزی و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آییننامه کشت فراسرزمینی را تصویب کرد که به موجب ماده ۱، کشت فراسرزمینی «بهرهبرداری از منابع، عوامل، ظرفیتها و امکانات سایر کشورها برای تولید محصولات کشاورزی مورد نیاز در راستای حفظ منابع پایه تولید و ارتقای امنیت غذایی و سایر نیازهای صنعتی کشور» تعریف شده است. در ماده ۲ نیز اشاره شده است که «وزارت جهاد کشاورزی مکلف است با همکاری وزارتخانههای امور خارجه و امور اقتصادی و دارایی و سایر دستگاههای ذیرربط و با رعایت قوانین و مقررات مربوط، نسبت به تنظیم و ارائه مشوقها و حمایتها به متقاضیهای کشت فراسرزمینی اقدام کند». پس از تصویب و ابلاغ آییننامه کشت فراسرزمینی، بر اساس مصوبه مجمع عمومی موسسه جهاد استقلال، ماموریت توسعه فعالیتهای کشاورزی فراسرزمینی به «موسسه جهاد استقلال» واگذار شد و مقرر گردید فعالیتهای فوق از طریق «شرکت جهاد سبز» اجرایی گردد و سایر شرکتهای تابعه موسسه نیز آن را پشتیبانی نمایند». در راستای اجرایی شدن این آیین نامه و براساس مطالعات صورت گرفته، کشورهای مستعد در سرمایه پذیری متاثر از مولفههای ریسک تغییرات اقلیمی، متوسط بارندگی ماهیانه، منابع آب تجدیدپذیر، متوسط دمای ماهانه، وسعت و کیفیت اراضی، سهولت کسب و کار، منابع انسانی، زیرساختهای ترابری و بعد مسافت و امنیت شناسایی شدند. در نهایت کشورهایی که با جامعه ایرانی سازگارتر بودند و توسط کارگروه کشت فراسرزمینی انتخاب و توصیه شده بودند، هشت کشور آذربایجان، قزاقستان، اوکراین، روسیه، اندونزی، غنا، تانزانیا و برزیل به عنوان کشورهای هدف انتخاب شدند. در این بین، در سطح منطقه اسیای مرکزی، کشور پهناور قزاقستان با توجه به استعداد و ظرفیتهای بالا در بخش کشاورزی، نقش محوری این کشور در اتحادیه اقتصادی اوراسیا (پس از روسیه) که توافقتنامه تجارت ترجیحی ایران و اتحادیه در ۵ آبان ۱۳۹۸ اجرایی نیز شده است، حضور وزارت جهاد کشاورزی به عنوان مسئول کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور، نزدیکی جغرافیایی قزاقستان به ایران و روابط سیاسی، باثبات و نزدیک دو کشور موجب شده است ظرفیتهای کشاورزی قزاقستان مورد توجه بسیاری از شرکتهای خصوصی ایرانی قرار بگیرد که در نتیجه آن دهها هزار هکتار از اراضی این کشور زیر کشت فراسرزمینی شرکتهای ایرانی قرار گرفته است. طی سالهای اخیر بازدیدهای متعددی از سوی مقامات، کارشناسان و مدیران کشاورزی استانهای مختلف کشور به ویژه خراسان رضوی، گلستان و مازندران از مناطق مختلف قزاقستان به ویژه قیزیل اوردا و منگیستائو صورت گرفته است که به انعقاد قراراردهای مختلف همکاری بین طرفین در بخش کشت فراسرزمینی منجر شده است. با توجه به تجربه چند سال اخیر ایران در کشت فراسرزمینی در قزاقستان و نیز کاهش تنش و اختلاف بین کشورهای بالادست (قرقیزستان و تاجیکستان) و کشورهای پایین دست (ترکمنستان و ازبکستان) در حوزه منابع آبی و زیست محیطی در آسیای مرکزی، امکان و ظرفیت تکرار و تعمیم این تجربه از سوی کشورمان در کشورهای ازبکستان و ترکمنستان به ویژه در زمینه کشت پنبه نیز وجود دارد که تحقق آن نیازمند برنامه ریزی جامع و هدفمند از سوی نهادهای ذی ربط به ویژه وزارت امور خارجه و وزارت جهادکشاورزی است. بنابراین با توجه به وضعیت کنونی بحران آب در ایران که متاسفانه به تنشهای آبی در استانهایی مانند خوزستان و اصفهان منجر شده است، توسعه کشت فراسرزمینی در آسیای مرکزی و انتقال برخی از محصولات آب بَر به این منطقه میتواند از جمله اولویتهای مهم سیاست خارجی دولت سیزدهم در آسیای مرکزی باشد.
۱۶- تقویت مشارکت ایران در سدسازی و احداث نیروگاههای برق آبی در کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان)
در سالهای گذشته، فضای تنش و بحران بین کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان) و کشورهای پاییندست (ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان)، همکاری ایران با تاجیکستان و قرقیزستان در حوزه سدسازی و نیروگاههای برق آبی با ملاحظات، مشکلات و محدودیتهای فراوانی مواجه شد و در جریان ساخت سد و نیروگاه سنگ توده ۲ در تاجیکستان که شرکتهای ایرانی در آن مشارکت داشتند، مشکلات زیادی از سوی ازبکستان تحت رهبری اسلام کریماف ایجاد شد و حتی در دورهای به دلیل انسداد مرزهای ازبکستان و تاجیکستان، انتقال تجهیزات و ماشینآلات از طریق هوایی از ترکمنستان به تاجیکستان صورت پذیرفت. بنابراین با توجه به تغییر و تحولات جدیدی که در منطقه آسیای مرکزی پس درگذشت اسلام کریم اف در سپتامبر ۲۰۱۶ میلادی و به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف روی داده است، فضای جدیدی در منطقه آسیای مرکزی روی داده است که یکی از نتایج مهم آن کاهش اختلاف بین کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان) و کشورهای پایین دست (ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان) است. این که وزیر انرژی ازبکستان در افتتاح نخستین توربین سد راغونِ تاجیکستان شرکت میکند و شوکت میرضیایف از مشارکت ازبکستان در تکمیل سد و نیروگاه راغون و نیز قمرباته قرقیزستان صحبت میکند (امری که در دوران کریماف تصور آن هم غیر ممکن بود)، نشان میدهد فضای منطقه آسیای مرکزی نسبت به قبل از سال ۲۰۱۶ در حوزه منابع آبی، تغییر شایان توجهی پیدا کرده است. همین شرایط ظرفیت و بستر مناسبی برای مشارکت موثر بخشهای دولتی ایران به ویژه شرکت مادر تخصصی مپنا و نیز شرکتهای خصوصی در حوزه سدسازی و نیروگاههای برق آبی در تاجیکستان (سد راغون) و قرقیزستان (سد قمبراته) فراهم ساخته است که خوشبختانه در هر دو حوزه شرکتهای ایرانی از توانایی فنی و تجربه بسیار بالایی نیز برخوردار هستند. اگر تا قبل از سال ۲۰۱۶ میلادی این ملاحظه و نگرانی وجود داشت که مشارکت ایران در طرحهای سدسازی و نیروگاهی تاجیکستان و قرقیزستان موجب ایجاد اختلاف و تنش در روابط ایران با کشورهای پایین دست (قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان) میشود، اکنون دیگر این ملاحظه وجود ندارد و دست ایران نسبت به گذشته به مراتب بیشتر باز شده است. لذا یکی از اولویتهای سیاست خارجی دولت سیزدهم باید تقویت مشارکت ایران در سدسازی و احداث نیروگاههای برق آبی در کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان) باشد که با توجه به اهمیت بسیار بالای اقتصادی طرحهایی مانند راغون و قمبراته برای این دو کشور میتواند در تقویت جایگاه و نفوذ ایران در دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان بسیار تاثیرگذار باشد.
۱۷- تقویت همکاریهای مشترک آبی و زیست محیطی ایران با کشورهای آسیای مرکزی: جلوگیری از تکرار پدیده ریزگردهای غرب کشور در شمال شرق ایران
به موازات کاهش تنش و تقویت همکاریهای منطقهای بین کشورهای آسیای مرکزی در حوزه منابع آبی و زیست محیطی که با حمایت نهادهای بینالمللی به ویژه سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و اتحادیه اروپا نیز همراه شده است، ظرفیت و بستر بسیار مناسبی برای توسعه همکاریهای ایران با کشورهای منطقه در این حوزه فراهم شده است. در این راستا، استفاده از تجربیات منطقهای و بینالمللی در توسعه مباحثی مانند حکمرانی آب، مدیریت یکپارچه منابع آبی، دیپلماسی آبهای فرامرزی، مقابله با پدیده ریزگردها که به ویژه مناطق شمال شرقی ایران را در سالهای اخیر با مشکلات جدی مواجه ساخته است و حل و فصل مشکلات آبی ایران، ترکمنستان و افغانستان در حوضه آبی هریرود از جمله حوزههایی است که میتواند در محیط امنیتیزدایی شده آسیای مرکزی در دستور کار نهادهایی مانند وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیطی زیست کشورمان با کشورهای منطقه قرار گیرد. در حوزه مسائل زیست محیطی به طور مشخص تمامی کشورهای منطقه آسیای مرکزی به ویژه قزاقستان و ازبکستان به شدت درگیر مسائل اجتماعی و اقتصادی خشک شدن دریاچه آرال هستند و در فضای تعاملی سالهای اخیر، شوکت میرضیایف اقدامات مشترکی را با قزاقستان و نیز سایر کشورهای آسیای مرکزی در دستور کار قرار داده است که مورد حمایت سازمان ملل متحد نیز قرار دارد. با توجه به وضعیت دریاچه ارومیه و کوششهایی که دولت ایران در چند سال اخیر برای احیای این دریاچه صورت داده است، زمینه و بستر مناسبی برای همکاری مشترک ایران و ازبکستان و نیز قزاقستان برای انتقال و تبادل تجربیات فنی و کارشناسی و اجرایی و سیاستگذاری بین دو کشور وجود دارد که این امر میتواند در دستور کار ستاد احیای دریاچه ارومیه، سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو قرار گیرد. اما بدون تردید مهم ترین و اصلی ترین تهدید زیست محیطی برای کشورمان، وضعیت زیست محیطی ترکمنستان است. بحران آب، کمبود آب آشامیدنی، کمی بارشهای جوی با میانگین سالیانه حدود ٨٠ میلی لیتر، تبخیر و تعرق بسیار زیاد سالیانه که به بیش از ٢٧٠٠ میلی لیتر میرسد، کشت و تولید وسیع پنبه که به آب فراوان نیاز دارد، پایین دست بودن ترکمنستان و وابستگی به آبهای ورودی از کشورهای دیگر یعنی رودخانههای آمودریا و مرغاب از افغانستان و هریرود و اترک از ایران، گسترش مرزهای بیابان بزرگ قره قوم (۳۵۰ هزار کیلومتر مربع معادل چهار پنجم مساحت ترکمنستان)، ، افزایش ریزگردها، آسیب زیست محیطی خشک شدن دریاچه آرال به منطقه «داش آغوز» در شمال ترکمنستان از جمله چالشهای مهم آبی و زیست محیطی ترکمنستان به شمار میرود. مناطق شمال شرقی ایران (استانهای خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان) به صورت مستقیم تحت تاثیر این شرایط قرار دارند. . طی سال¬های اخیر، مناطق شمال شرقی ایران به ویژه استان گلستان در معرض پدیده ریزگردها و گرد و غبار قرار گرفته است که به گفته کارشناسان بیش از ٨٠ تا ٩٠ درصد گرد و غبار در استان گلستان، منشا خارجی دارد که در نتیجه کم آبی و گسترش بیابان در صحرای قره قوم ترکمنستان است. . دکتر رضا اکبری، عضو هیات علمی دانشگاه گنبدکاووس در خصوص پدیده ریزگردها و راههای مقابله با آن در گلستان معتقد است:
«علت اصلی ریزگردها در این استان و دیگر مناطق کشور فرسایش شدید خاک است که تغییرات اقلیمی، خشکسالی، کشتها و استفاده بی رویه از اراضی کشاورزی و منابع آبی زیرزمینی و سطحی و نیز تخریب جنگلها از دلایل آن محسوب میشود. پدیده ریزگردها در کشور و استان گلستان علاوه بر عوامل ذکر شده، منشاء خارجی نیز دارد که در حوزه این استان، صحرای قره قوم کشور ترکمنستان به عنوان یکی از بزرگترین کویرهای شنی جهان، عامل خارجی محسوب میشود که برای مقابله با آن باید از طریق دیپلماسی فعال با این کشور و دیگر کشورهای همسایه و اجرای برنامههای مقابله ای مشترک اقدام شود».[۱]
بنابراین، نباید اجازه داد شرایط این منطقه به گونه ای پیش برود که شرایط سخت و دشوار استانهای غربی کشور به ویژه خوزستان که چند سالی است در معرض ریزگردهای برخاسته از عراق قرار گرفته است، در استانهای خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان تکرار شود و این مناطق که در سالهای اخیر از حوادث متعدد طبیعی مانند سیل آسیبهای زیادی دیده اند، در معرض خطرات و چالشهای زیست محیطی جدیدی قرار گیرند.
۱۸- توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان به عنوان سه استان مجاور با منطقه آسیای مرکزی
در روند همکاریهای اقتصادی و تجاری ایران با آسیای مرکزی، سه استان مجاور با این منطقه یعنی خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند که از طریق مرز زمینی ترکمنستان از امکان صادرات و واردات کالا به کشورهای آسیای مرکزی برخوردارند. در شرایطی که مسائل اقتصادی، تجاری، ترانزیتی و گردشگری به صورت جدی در دستور کار رهبران جدید آسیای مرکزی قرار گرفته است، ارتباط منظم و مستمر اتاقهای بازرگانی این سه استان، پایانههای مرزی و گمرگی و بازارچههای مرزی میتواند تحرک شایان توجهی را در روند تجارت با کشورهای آسیای مرکزی ایجاد کند که تحقق این امر نیازمند حرکت به سمت لغو کامل و متقابل روادید (مشابه تجربه ایران با ارمنستان و گرجستان در منطقه قفقاز)، برقراری پروازهای مستقیم، توسعه کریدورهای ارتباطی جادهای و ریلی، تقویت بازارچههای مرزی، نوسازی و توسعه دولت الکترونیک در بخش گمرگی و پایانههای مرزی و توسعه بازارچههای مرزی مشترک است. خوشبختانه در دولت حسن روحانی، رویکرد مناسبی در افتتاح دفاتر و نمایندگیهای استانی وزارت امور خارجه اتخاذ شده است که این رویکرد باید در دولت سیزدهم، استمرار پیدا کند و تقویت شود.
۱۹- هماهنگی، انسجام بخشی و وحدت رویه در نهادها و سازمانهای فرهنگی و اجتماعی ایران در آسیای مرکزی به محوریت وزارت امور خارجه
منطقه آسیای مرکزی که بخش اعظم آن تا پیش از انعقاد معاهده آخال در ۱۸۸۱ میلادی برای قرنها متعلق به ایران بود، از پیوندهای بسیار نزدیک فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، دینی و مذهبی با کشورمان برخوردار است که این امر به ویژه در رابطه با جمهوری تاجیکستان و نیز تاجیکان شهرهای سمرقند و بخارا در ازبکستان از جلوه و نمود بیشتری برخوردار است. پیوندهای ترکمنهای دو سوی مرز ایران و ترکمنستان نیز موضوعی غیرقابل انکار است. اما متاسفانه بهرهگیری موثر ایران از این ظرفیت فرهنگی و تاریخی همواره با دو چالش بسیار جدی مواجه است. نخست، عدم انسجام و عملکرد جزیرهای نهادهای مسئول در داخل کشور که طی سالهای اخیر آسیبهای بسیار زیادی به مناسبات اجتماعی و فرهنگی ما با پنج کشور منطقه آسیای مرکزی وارد ساخته است. بخش دیپلماسی عمومی وزارت خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (از طریق رایزنان فرهنگی ایران در منطقه)، بنیاد ایرانشناسی، بنیاد سعدی، معاونت گسترش زبان و ادبیات فارسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات، دانشگاهها و مراکز مطالعاتی کشور، سازمان تبلیغات اسلامی، جامعه المصطفی، بخش برون مرزی سازمان صدا و سیما، رسانهها و خبرگزاریهای رسمی از جمله نهادهایی هستند که به شیوههای مختلف و در سطح متفاوتی بر سیاستها و رویکردهای فرهنگی و اجتماعی ایران در منطقه آسیای مرکزی تاثیرگذار هستند و متاسفانه انسجام و یکپارچگی مناسب و مطلوبی نیز بین این مراکز مشاهده نمیشود. لذا پس از نزدیک به سه دهه فراز و نشیب در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، باید چاره ای جدی در این زمینه اندیشه شود. این ناهماهنگی و موازی کاری و بعضاً رقابت دستگاههای مختلف در حوزه فرهنگی و اجتماعی، بعضاً آسیبهای جدی به روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی وارد ساخته است. اگر حقیقتاً قرار است در سیاست خارجی دولت سیزدهم، تغییر و تحول جدی در رابطه با منطقه آسیای مرکزی به عنوان یکی از حلقههای سیاست همسایگی مورد تاکید رئیس جمهور منتخب روی داد، باید در زمینه هماهنگی، انسجام بخشی و وحدت رویه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی ایران در منطقه آسیای مرکزی، به صورت جدی و با حضور و مشارکت همه دستگاهها و نهادهای متولی، به صورت جدی چاره اندیشی شود. با توجه به مسئولیت حقوقی و سیاسی وزارت امور خارجه و سفارتخانههای ایران در منطقه آسیای مرکزی به عنوان تنها نهاد قانونی مسئول و پاسخگو در مقابل کشورهای میزبان، محوریت این هماهنگی و وحدت رویه بین دستگاهها و نهادهای مختلف باید با وزارت امور خارجه باشد. طی سه دهه گذشته بارها اتفاق افتاده است که نهادی فرهنگی و اجتماعی، اقدام منفی و مخربی را در کشورهای آسیای مرکزی صورت داده است، اما وزارت امور خارجه و سفارت ایران در آن کشور مجبور به پاسخگویی شده است. لذا باید وزارت امور خارجه، محور و مرکز ثقل هماهنگی، انسجام بخشی و وحدت رویه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی ایران در منطقه آسیای مرکزی باشد.
۲۰- حمایت از کرسیهای ایرانی و زبان و ادبیات فارسی از طریق شرکتهای دولتی و خصوصی ایرانی
ایرانشناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی به عنوان یکی از زیرمجموعههای شرقشناسی، از سابقه بسیار طولانی در دوران امپراطوری روسیه تزاری و نیز اتحاد جماهیر شوروی برخوردار است که بخش مهمی از کرسیها و مراکز کنونی ایرانشناسی در آسیای مرکزی را باید در واقع میراث تاریخی آن دوران دانست. این میراث تاریخی و فرهنگی پس از فروپاشی شوروی در اختیار کشورهای آسیای مرکزی قرار گرفت و با وجود تمام مشکلات و فراز و نشیبهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دوران گذار، توانست به حیات خود ادامه دهد. طی سه دهه گذشته، کوشش اساتید و کارشناسان بومی این مناطق در شناسایی و معرفی فرهنگ و تمدن ایران و انتشار آثار ارزشمند در حوزه فرهنگ، اجتماع و سیاست ایران، بسیار شایان توجه و چشمگیر بوده است. همین امر موجب شده است کرسیها و مراکز ایرانشناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی تبدیل به یکی از مهمترین ظرفیتهای فرهنگی و دیپلماسی عمومی ایران در آسیای مرکزی تبدیل شود. اما با وجود ظرفیت بسیار ارزشمند ایرانشناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی در آسیای مرکزی و حمایتهای مادی و معنوی که نهادهای مختلفی مانند وزارت علوم، تحقیقتات و فناوری اطلاعات (معاونت زبان فارسی و ایران شناسی در معاونت گسترش زبان فارسی و ایران شناسی در خارج از کشور)، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رایزنیهای فرهنگی ایران در منطقه)، بنیاد سعدی و بنیاد ایرانشناسی از کرسیها و مراکز ایران شناسی در سطح کشورهای مختلف این مناطق در سه دهه گذشته داشتهاند، در بسیاری از نقاط شاهد تضعیف و کوچک شدن کرسیها و مراکز ایران شناسی و در مقابل تقویت کرسیهای رقیب (روسی، چینی، انگلیسی، ترکی استانبولی، عربی و کردی و سایر زبانها) هستیم. واقعیات و روندهای موجود در منطقه آسیای مرکزی به ویژه وضعیت مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای ایرانشناسی در منطقه گویای آن است که «گفتمان فرهنگی- تمدنی» بدون وجود زیرساختهای اقتصادی و حمایتهای سیاسی عملاً امکان تحقق ندارد. وضعیت شکننده و سرد حاکم بر مناسبات دو سال گذشته ایران و جمهوری تاجیکستان به روشنی گویای این امر است که تنها با تاکید بر مسائل فرهنگی و تمدنی مشترک و اولویت قائل شدن به موضوع فرهنگ نمیتوان به انتظار احیای جایگاه گذشته ایران در منطقه پرداخت. گسترش سریع کرسیها و آموزش زبان چینی، عربی، کردی، ترکی استانبولی و انگلیسی و در مقابل تضعیف مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای ایرانشناسی در آسیای مرکزی و قفقاز به روشنی گویای این واقعیت است که ارتباط مستقیم و بسیار معناداری بین افزایش ضریب نفوذ اقتصادی و تجاری کشورها در سطح منطقه با افزایش استقبال مراکز آموزشی و دانشگاهی از آموزش زبان و فرهنگ و تمدن آنان دارد. به عنوان مثال، چین در منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته توانسته است روسیه را به عنوان شریک نخست تجاری و اقتصادی پنج کشور این منطقه کنار بزند. متاثر از همین تحول، مراکز آموزش زبان چینی و مدارس کنفوسیوس در دانشگاهها و مراکز آموزشی کشورهای آسیای مرکزی از رشد قابل توجهی برخوردار شده است. دانشجویان شاغل در این مراکز نه تنها پس از فارغالتحصیلی بلکه در دوران تحصیل به واسطه حضور گسترده شرکتهای چینی از امکان اشتغال حتی به صورت پاره وقت برخوردار هستند و علاوه بر تامین هزینههای تحصیل به عنوان منبع درآمدی برای آینده زندگی شخصیشان نیز محسوب میشود. ترکیه نیز از کشورهایی است که مسیر چین را در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز پیموده است. در نگاه کلیشهای و سنتی، عموماً به بهرهگیری ترکیه از ظرفیتهای زبانی، قومی و فرهنگی در قالب آموزههای پانترکیسم اشاره میشود. اگر بتوان این موضوع را در رابطه با جمهوری آذربایجان و چهار کشور ترک زبان ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان پذیرفت، اما بدون تردید موفقیت قابل توجه فرهنگی ترکیه در دو کشور تاجیکستان و گرجستان مثال نقضی برای این نگرش کلیشهای و سنتی است. ترکیه نخستین مقصد و شریک صادراتی تاجیکستان و سومین شریک وارداتی این کشور محسوب میشود و به دلیل همین سطح بالای مناسبات اقتصادی و تجاری به ویژه حضور گسترده شرکتهای ترکیهای در اقتصاد تاجیکستان است که کرسیها و مراکز آموزش زبان ترکی استانبولی و ترکیه شناسی در این کشور و حضور دانشجویان تاجیکی در دانشگاههای ترکیه افزایش قابل توجهی یافته است. مجموع این تحولات و واقعیت گویای این واقعیت است که به دلیل سطح پایین حضور و نفوذ اقتصادی ایران به ویژه در دو بخش شرکتهای خصوصی و عرصه گردشگری، زمینه و امکان مناسب برای فرصتهای شغلی و درآمدزایی دانشجویان و فارغالتحصیلان مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای ایران شناسی وجود ندارد و همین امر نقش بسیار مهمی در تضعیف این مراکز و کرسیها و در مقابل تقویت کرسیهای رقیب به ویژه کرسیهای زبان چینی، ترکی استانبولی و عربی در آسیای مرکزی ایفا نموده است. راهکار اصلی و ریشهای در این زمینه، «عبور از رویکردهای سنتی و ورود به فرایند تجاریسازی» است. با توجه به تجربه موفق کشورهایی مانند چین، ترکیه و برخی کشورهای عربی باید این واقعیت را پذیرفت که گسترش زبان و ادبیات و کرسیهای کشورشناسی ارتباط مستقیم و نزدیکی با میزان و سطح نفوذ اقتصادی و تجاری یک کشور در سطح منطقه دارد. علاقهمندی اساتید، کارشناسان و دانشجویان آسیای مرکزی و قفقاز به تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران و بزرگانی مانند حافظ، سعدی، خیام، فردوسی و تحولات مدرن در شعر و ادبیات، فرهنگ و تحولات سیاسی ایران معاصر، واقعیتی انکارناپذیر است و یکی از بسترها و سرمایههای مهم دیپلماسی عمومی و فرهنگی ایران در منطقه محسوب میشود. اما باقی ماندن در این سطح و کم توجهی به بعد تجاری و بازرگانی زبان فارسی موجب شده است که مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای ایران شناسی به تدریج از نسل جوان خالی شده و عمدتاً افراد میانسال و کنهسالی که عاشق فرهنگ و تمدن ایران هستند در این مراکز و کرسیها باقی بمانند. با توجه به این تحولات، تنها راه عملی، ریشهای و پایدار برای تقویت مراکز آموزش زبان و ادبیات فارسی و کرسیهای ایرانشناسی در کشورهای آسیای مرکزی، افزایش حضور اقتصادی ایران در منطقه است. تجربیات گذشته و کشورهای رقیب ایران گویای آن است که حضور اقتصادی محدود و دولتی پاسخگوی این موضوع نیست و تنها با حضور گسترده بخش خصوصی، شرکتهای مختلف ایرانی، لغو روادید یا حداقل ایجاد تسهیلات در زمینه صدور روادید و تقویت بخش گردشگری میتوان شرایطی را ایجاد نمود تا دانشجویان و فارغ التحصیلان مراکز آموزش زبان و ادبیات فارسی و کرسیهای ایرانشناسی بتوانند به عنوان مترجم، مشاور حقوقی و قراردادها و راهنمای تورهای گردشگری از فرصتهای شغلی و درآمدی مناسبی برخوردار شوند. در این راستا، برگزاری دورههای کوتاه مدت آموزش زبان فارسی با رویکرد زبان تجاری و بازرگانی به ویژه راهنمای تورهای گردشگری، برقراری ارتباط نظام مند و مستقیم میان دانشجویان و فارغ التحصیلان مراکز آموزش زبان و ادبیات فارسی و کرسیهای ایرانشناسی با شرکتهای ایرانی، اعطای بورسیههای تحصیلی و حمایت مالی در کوتاه مدت به ویژه با توجه به روند خصوصیسازی دانشگاههای منطقه و مطالعه و بررسی دقیق شیوههای کشورهای رقیب برای گسترش مراکز آموزش زبان و ادبیات از جمله شبکه آموزشی و فرهنگی ترکیه به ویژه در دوران فعالیت فتح الله گولن، بنیاد گوته آلمان در آسیای مرکزی به ویژه قزاقستان و مراکز آموزش زبان چینی و آیین کنفوسیوس و نحوه تجاریسازی و درآمدزایی زبانهای ترکی استانبولی، چینی و عربی در کشورهای آسیای مرکزی از جمله راهکارهایی است که میتواند در دستور کار سیاست خارجی دولت سیزدهم و نهادهای متولی آموزش زبان و ادبیات فارسی و کرسیهای ایران شناسی در سطح این مناطق قرار گیرد. واقعیت آن است که اگر کرسیهای ایران شناسی و مراکز آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای منطقه آسیای مرکزی جان بگیرد و تقویت شود، به صورت بومی و درون زا و بدون هیچ گونه ایجاد حساسیتی، جایگاه فرهنگی و تمدنی ایران در منطقه آسیای مرکزی تقویت میشود که این امر قطعاً به افزایش و تقویت نفوذ فرهنگی و اجتماعی ایران در این منطقه کمک شایانی خواهد نمود.
امید است سیاست خارجی دولت سیزدهم با عنایت و توجه به اولویتها و راهکارهای پیشنهادی که در حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی مطرح شده است و بسیاری از آنها کارهای به زمین مانده و ناتمام سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی محسوب میشود، بتواند با برنامه ریزی و هماهنگی تمامی دستگاههای تصمیم گیری و اجرایی، تجربیات تمامی سفرا، کادر دیپلماتیک، رایزنان بازرگانی، فرهنگی، علمی و نظامی در تمامی دولتهای سه دهه گذشته و نیز استفاده موثر و کاربردی از نقطه نظرات مراکز مطالعاتی و دانشگاهی بتواند در جهت ارتقاء جایگاه ایران در منطقه آسیای مرکزی، گامهای موثر و محسوسی بردارد.
[۱] . «چالش ریزگردها در گلستان»، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، ۲۷ فروردین ۱۳۹۸٫