#اختصاصی
به قلم: آندری کورتونوف؛ مدیر آکادمیک شورای امور بین الملل روسیه، عضو RIAC
ابتکار امنیت جهانی (GSI) توسط رئیس جمهور چین شی جین پینگ در آوریل ۲۰۲۲ اعلام شد. به طور قابل پیش بینی، این ابتکار توسط جریان اصلی سیاسی غرب به عنوان یکی دیگر از مظاهر “تهاجم افسونگری” چین در جنوب جهانی با محتوای بسیار کم، مورد حمله قرار گرفت. علاوه بر این، نظرات بسیاری در رسانههای غربی منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از اهداف GSI ایجاد شکاف بین ایالات متحده و اروپا از طریق درگیر کردن رهبران اروپایی در بحثهای بی نتیجه در مورد نظم جدید جهانی است. همین رویکرد تحقیرآمیز در واکنش غرب به مقاله مفهومی اصول، اولویتها و مکانیسمهای امنیت جهانی که توسط وزارت امور خارجه چین در فوریه سال جاری منتشر شد، صورت گرفت. بسیاری از سیاستمداران، دانشگاهیان و روزنامه نگاران، پکن را به تلاش برای افزایش نفوذ جهانی خود با ارائه مجموعه ای زیبا، اما بسیار کلی و ظاهراً غیرقابل اجرا متهم کردند.
سوگیریهای غربی در شرایط چالش برانگیز ژئوپلیتیک کنونی مسلماً اجتناب ناپذیر است. با این حال، این سوگیریها نباید دید ما را مبهم کند و قضاوت ما را در مورد این ابتکار از قبل شکل دهد. GSI سزاوار نگاهی دقیق تر و کمتر از نظر سیاسی است. این یک شاخص مهم از آنچه رهبری چین میخواهد، و همچنین آنچه که نمی خواهد در سیاست جهانی اتفاق بیفتد، است.
مهمتر از همه، پکن آماده پذیرش دوقطبی بین المللی در حال ظهور نیست. این اصل با اصل دیرینه ایالات متحده – “هر کسی که با ما نیست، علیه ماست” موافق نیست. به همین ترتیب، ایدههایی مانند «Chimerica» یکه مخفف ایالات متحده و چین است ا G2، که امور جهان را برای بقیه بشریت مدیریت میکند، آن چیزی نیست که رهبران چین به دنبال آن هستند. این بدان معنا نیست که از دوقطبی شدن بین المللی اجتناب میشود، اما این انتخاب ترجیحی چین نیست.
GSI پیشنهاد میکند که رهبری چین به شدت با هرگونه سلسله مراتب سفت و سخت و رسمی در سیستم بین المللی آینده مخالف است. پکن کشورها را به کوچک و بزرگ، ضعیف و قوی، فقیر و غنی تقسیم نمیکند. اگرچه کشورها از نظر وسعت، جمعیت، توان اقتصادی و نظامی، جایگاه و نفوذ بینالمللی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند، اما هر کشوری از حق مسلم امنیت و حاکمیت و حق مشارکت مستقل در نظام بینالملل برخوردار است.
همچنین لازم به ذکر است که GSI از نظر “پیروزی” و “شکست” به امنیت نزدیک نمیشود. سیاست جهانی، همانطور که از پکن دیده میشود، نمیتواند به یک بازی با مجموع صفر تقلیل یابد، جایی که سود یک گروه از بازیگران به طور خودکار به معنای ضرر برای گروه دیگری از بازیگران است. برعکس، در نهایت، هم سود و هم ضرر بین همه اعضای جامعه بین المللی مشترک است. این رویکرد حاکی از آن است که هیچ بلوک انحصاری یا اتحاد بستهای نمی تواند امنیت “نهایی” را برای شرکت کنندگان خود فراهم کند. در این جست و جو برای امنیت، این جامعه بین المللی به طور کلی است، نه تنها ملتها یا گروههایی از ملتها که برنده یا بازنده خواهند شد.
اصل تقسیم ناپذیری امنیت فقط به جغرافیا محدود نمیشود. همچنین شامل ارتباط بین ابعاد سنتی و غیرسنتی امنیت است. در جهان امروز، مقاله مفهومی استدلال میکند، هم هدف و هم گسترش امنیت در حال گسترش است. امنیت بیشتر به هم پیوسته، فراملی و متنوع است. تهدیدهای امنیتی سنتی و غیرسنتی در هم تنیده شده اند. این بدان معناست که نباید به طور انحصاری بر آنچه در حال حاضر به عنوان بزرگترین یا فوری ترین چالش امنیتی تلقی میشود (مانند سلاحهای هسته ای) بدون پرداختن به سایر تهدیدات امنیتی به ظاهر نامرتبط (مانند جرایم سایبری، تغییرات آب و هوا یا تنوع زیستی) تمرکز کرد. به عبارت دیگر، نوع بشر باید به جای یک رویکرد گیلاس چیدن برای چالشهای امنیتی مشترک، رویکردی چندوجهی و جامع داشته باشد.
با این حال، رویکرد کل نگر لزوماً به معنای بازسازی بنیادی نظام بینالملل نیست. به یک معنا، GSI نگرش نسبتا محافظه کارانهای نسبت به مکانیسمهای خاص برای بازگرداندن امنیت جهانی و منطقهای دارد. بر خلاف بسیاری از پروژههای دیگر در مورد چگونگی نجات جهان، GSI بر این باور قوی استوار است که منشور سازمان ملل و همچنین اهداف و اصول اساسی سازمان ملل متحد به هیچ وجه قدیمی نیستند. مشکل این نیست که منشور سازمان ملل منسوخ شده است یا مکانیسمهای آن قدیمی به نظر میرسد. مشکل این است که برخی از اعضای سازمان ملل متحد به طور مداوم از اصول و هنجارهای سازمان ملل تبعیت نمیکنند. بنابراین، فوریترین کار اختراع سازمان جهانی دیگری برای جایگزینی سازمان ملل یا اصلاح عمیق سازمان ملل نیست، بلکه بازگشت به روح و دیدگاه پدران بنیانگذار سازمان ملل متحد است.
یک خواننده دقیق GSI همچنین متوجه تغییر قابل توجهی در درک پکن از ارتباط بین امنیت و توسعه خواهد شد. امروزه که ژئوپلیتیک غالباً اقتصاد را تحت الشعاع قرار میدهد، کاملاً روشن میشود که امنیت منطق و حرکت خاص خود را دارد. بنابراین، GSI دلالت بر رابطه پیچیده تری بین دو بعد مهم زندگی ما دارد: از یک سو، امنیت پایدار نمیتواند وجود داشته باشد در حالی که نیازهای اساسی توسعه به درستی مورد توجه قرار نگرفته است، اما از سوی دیگر، در یک محیط عمیقا ناامن هیچ گونه توسعه اجتماعی و اقتصادی پایداری وجود نخواهد داشت.
به رسمیت شناختن وابستگی متقابل بین امنیت و توسعه نشان میدهد که چین احتمالاً نسبت به گذشته در مسائل امنیتی جهانی و منطقهای فعالتر خواهد شد. ما احتمالاً شاهد پیشنهادهای جدید چین در زمینه ثبات استراتژیک، بحرانهای امنیتی منطقهای، عدم اشاعه و ابعاد امنیتی غیرسنتی خواهیم بود. البته، چین نمیتواند به تنهایی از عهده این دستور کار بسیار گسترده برآید. همچنین واضح است که برخی از پیشنهادات پکن با شبهات و انتقاداتی روبرو خواهد شد. با این حال، موضع قاطعانهتر چین در دستور کار امنیت جهانی چیزی است که بقیه ما باید از آن استقبال و از آن حمایت کنیم.