ایوان تیموفیف، مدیر برنامههای شورای امور بینالملل روسیه
ما باید کسانی را که به چنین چشماندازی باور دارند ناامید کنیم. تحریمها علیه روسیه، در اکثر موارد، حتی در صورت آتشبس در اوکراین و دستیابی به توافق، لغو نخواهد شد. هیچ بازگشتی به ” وضعیت عادی قبل از فوریه” وجود نخواهد داشت. به جای یادآوری گذشته از دست رفته، باید بر ایجاد آیندهای جدید تمرکز کنیم که تحریمهای غرب در آن متغیر ثابتی باقی بماند.
چرا لغو تحریمهای غرب علیه روسیه بسیار بعید است؟ دلایل متعددی وجود دارد.
دلیل اول پیچیدگی درگیری بین اوکراین و روسیه است که دلایل زیادی برای طولانی شدن دارد. ممکن است در خصومتهای فعال وقفههایی وجود داشته باشد. طرفین ممکن است آتش بس موقت منعقد کنند. با این حال، بعید است که چنین آتشبسها تناقضات سیاسی را که منجر به درگیری شدهاند، از بین ببرد. در حال حاضر، هیچ پارامتری برای سازش سیاسی که مناسب همه طرفها باشد، وجود ندارد. حتی اگر توافقی بین مسکو و کیف حاصل شود، پایداری و امکانسنجی آن تضمین نمیشود. تجربه مینسک-۲ نشان میدهد که ظهور توافقات به طور خودکار مشکلات سیاسی را حل نمیکند و منجر به لغو یا کاهش تحریمها نمیشود. مشکل اوکراین میتواند برای چندین دهه دود شود و دوباره شعلهور شود، تا حدی به این دلیل که هر دو طرف از نظر امکان پیروزی قاطع نظامی و تسلیم کامل دشمن محدود هستند. روابط روسیه و اوکراین خطر ورود به صفوف درگیریهای طولانیمدت را دارد، مانند روابط هند و پاکستان، کره شمالی و جنوبی. پیچیدگی و ماهیت بلندمدت درگیری، تحریمهای غرب را برای درازمدت تضمین میکند.
دلیل دوم، ماهیت پایدار تضادهای روسیه و غرب است. درگیری در اوکراین بخشی از یک مجموعه امنیتی بزرگتر یورو-آتلانتیک است. یک سیستم ناپایدار دوقطبی نامتقارن در اروپا شکل گرفته است که در آن امنیت روسیه و ناتو به سختی قابل تفکیک است. روسیه راهی برای درهم شکستن غرب بدون آسیب غیرقابل قبول به خود ندارد. با این حال، غرب، علیرغم برتری عظیم خود، نمیتواند روسیه را بدون تلفات غیرقابل قبول درهم بشکند.
مهار روسیه بهترین استراتژی برای غرب است. اوکراین محکوم به باقی ماندن به عنوان یکی از مناطق مهار است.
برای روسیه، استراتژی موازنه نامتقارن در برابر برتری غرب همچنان مطلوب است. این امکان وجود دارد که بخشی از این استراتژی بازتوزیع افراطی سرزمین اوکراین باشد و بخشهای شرقی و جنوبی را از آن جدا کند. اما به خودی خود، چنین بازتوزیعی مشکل تحریمهای غرب را برطرف نخواهد کرد.
دلیل سوم ویژگیهای نهادی سیاست تحریم است. تجربه نشان میدهد که تحمیل تحریمها نسبتاً آسان است اما لغو آن بسیار دشوار است. بنابراین، در رابطه با ایران، یک “شبکه قوانین” کامل در ایالات متحده شکل گرفته است که به طور قابل توجهی توانایی دولت را برای لغو تحریمها محدود میکند. حتی اگر تحریمها در قانون پیش بینی نشده باشد، لغو یا کاهش آنها همچنان نیازمند سرمایه سیاسی است که هر سیاستمداری حاضر به صرف آن نیست. در ایالات متحده، چنین اقداماتی باعث انتقاد یا حتی مخالفت در کنگره و در اتحادیه اروپا باعث اختلافات بین کشورهای عضو خواهد شد. البته محدودیتهای فردی به نفع خود کشورهای آغازگر برداشته یا کاهش مییابد. تجربه فشار تحریمها بر جمهوری بلاروس نشان میدهد که در صورت کاهش محدودیتها، امکان «بخشش تحریمها» وجود دارد.
دلیل چهارم بازگشت سریع تحریمها است. اغلب لغو آنها با مطالبات سیاسی همراه است که برآورده کردن آنها فرآیند دشواری است. به عنوان مثال، توافق هستهای ایران مستلزم چندین سال مذاکرات پیچیده و تصمیمگیریهای فنی مهم بود. در حالی که بازگشت تحریمها میتواند یک شبه انجام شود. عدم تقارن در انجام تعهدات وجود دارد. تحقق خواستههای آغازگران نیازمند تغییرات قابل توجه است، در حالی که بازگشت تحریمها تنها نیازمند یک تصمیم سیاسی است. برگشت پذیری سریع بی اعتمادی را در میان کشورهای هدف ایجاد میکند. ادامه زندگی در شرایط تحریم برای آنها آسان تر از دادن امتیازات سنگین در معرض خطر تحریمهای جدید است. تجربه تاریخی نشان میدهد که آغازکنندگان تحریمها به بازی «تمام کردن» حریف تمایل دارند.
پس از امتیازات، موارد جدید ظاهر میشود، خواستههای سیاسی رادیکالتر و تهدید به تحریمهای جدید. درخواستهای ۱۳ گانه پمپئو از ایران فراتر از اجرای مفاد توافق هستهای، قبلاً در این زمینه به یک نمونه کتاب درسی تبدیل شده است. درس ایرانی ظاهراً در مسکو به خوبی آموخته شده است. ایران خود فعالانه برای دستیابی به اهداف خود در زمینه اتم نظامی تلاش میکند. در نهایت این امر نشان دهنده ناکارآمدی تحریمها از نظر تأثیرگذاری بر روند سیاسی کشور هدف است. اما زیر سوال بودن اثربخشی تحریمها این واقعیت را نفی نمیکند که تحریمها همچنان اعمال و اجرا میشوند.
دلیل پنجم، توانایی سازگاری است. بدون شک، روسیه از اقدامات محدودکننده مطرح شده آسیب زیادی خواهد دید. با این حال، احتمال انطباق آن با رژیم تحریم همچنان بالاست.
اولاً، روسیه این شانس را دارد که تا حدی کمبود عرضه از خارج را با کمک صنعت خود جبران کند، اگرچه این امر مستلزم اراده سیاسی و تمرکز منابع است.
ثانیاً، به بازارهای غیر غربی و همچنین منابع جایگزین کالاها، خدمات و فناوریها دسترسی دارد. شرایط کلیدی برای حل این مشکل ایجاد کانالهای قابل اعتماد تراکنشهای مالی است که به دلار آمریکا، یورو یا موسسات مالی غربی مرتبط نیستند. این کار هم از نظر فنی و هم از نظر سیاسی امکان پذیر است، اگرچه به زمان و اراده سیاسی نیز نیاز دارد.
تجربه ایران نشان میدهد که تحریمها فرصتهای توسعه کشور را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، اما مانع توسعه کشاورزی، صنعت و فناوری نمیشود. نوسازی اتحاد جماهیر شوروی نیز تحت تحریمهای شدید غرب صورت گرفت. توانایی انطباق انگیزه امتیاز دادن به خواستههای کشورهای مبتکر را کاهش میدهد، به ویژه با توجه به خطر بازی برای “تمام کردن”.
این دلایل چشم انداز لغو یا کاهش قابل توجه فشار تحریمها بر روسیه را بسیار بعید میکند. ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سایر مبتکران قبلاً شدیدترین محدودیتها را برای مسکو اعمال کردهاند. اما موج صعودی تشدید تحریمها هنوز تمام نشده است. علاوه بر این، دستیابی به سقف اقدامات اعمال شده بعید است به معنای لغو اقدامات قبلاً معرفی شده باشد. با این حال، تحریمها همچنین به معنای “پایان تاریخ” اقتصاد روسیه نیست. روسیه خود را در شرایط جدیدی میبیند که مستلزم سازگاری و جستجوی فرصتهای جدید برای توسعه و رشد است.