حسن بهشتی پور
بیش از دو دهه است که سند چشم انداز اکو برای قرن ۲۱ به تصویب اجلاس سران رسیده است. در این پانزده نشست سران، بسیاری از مصوبات راهگشا برای نقش آفرینی اکو در سطح منطقه پیشنهاد شده که رویکرد اصلی همه آنها توسعه مناسبات اقتصادی و فرهنگی بین کشورهای عضو این سازمان بوده است. سازمانی که از هفتم آذر ماه سال ۱۳۷۱ با عضویت شش کشور تازه استقلال یافته، مسیر جدیدی را برای توسعه همه جانبه کشورهای عضو در پیش گرفت .
در مطلب پیش رو نگاهی آسیب شناسانه بر توافقهای کشورهای عضو سازمان اکو داریم که همچنان اجرای آنها روی زمین مانده است. در این بررسی کوشیده ایم به بررسی راههایی که میتواند این سازمان را از رخوت کنونی خارج کند، نیز توجهی گذرا داشته باشیم.
۱- شبکه راه آهن اکو بین بیم و امید
بر اساس مصوبات اجلاسهای پنجم و ششم قرار بود با تقویت شبکه راه آهن میان کشورهای عضو این سازمان شبکه راه آهن پنج کشور آسیای مرکزی، به کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه و آذربایجان متصل شود. در این سالها راه آهن ایران از طریق سرخس به ترکمنستان متصل شد و همچنین با اتصال راه آهن بافق به بندرعباس زمینه برای صدور کالاهای کشورهای قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان از این راه آهن به دریای عمان فراهم شد؛ اما از این امکان در حدی که شایسته برنامهریزیهای گسترده باشد استقبال نشد. شاید یکی از دلایل مهم آن اعمال تحریمهای گسترده آمریکا علیه ایران باشد.
در این سالها همچنین راه آهن خواف – هرات در افغانستان افتتاح شد و قرار است اگر سرمایه گذاری کافی انجام شود تا مرز افغانستان به تاجیکستان ادامه یابد. اما صد افسوس که تحولات اخیر در افغانستان و ایجاد ناامنیهای جدید گسترش این خط آهن را با موانع جدی روبرو کرده است. درمورد خطوط ارتباطی با پاکستان نیز بعد از یک دهه توقف، سرانجام قطار حامل کانتینرهای اکو در سه کشور پاکستان، ایران و ترکیه به حرکت درآمد، اما هنوز استقبال قابل توجهی از آن نشده است.
در آن سوی دیگر خط آهن ایران و ترکیه که از سالهای طولانی گذشته کار خود را در انتقال بار و مسافر آغاز کرده است؛ به دلیل تحریمها و کاهش مبادلات بین دو کشور و همچنین بخاطر فرسودگی و مشکلات متعدد، نیاز به بازسازی اساسی دارد.
همچنین راه آهن رشت- آستارا گرچه سرانجام از تهران به رشت رسید؛ اما از آنجا تا آستارا باز هم به دلایل نا گفتنی هنوز تکمیل نشده است. این درصورتی است که راه اندازی چنین خط آهنی از بار ترافیک جادهای به میزان قابل توجهای میکاهد. در این میان به دلیل بروز مشکلات بعد از جنگ دوم قره باغ اجرای پروژه راه آهن جلفا به نخجوان و جمهوری آذربایجان و ارمنستان متوقف ماند.
همچنین قرار بود راه آهن بصره – شلمچه، شبکه ریلی اکو را از طریق ایران به عراق و سوریه ارتباط دهد. اما متاسفانه این پروژه نیز به دلایل مختلف معوّق مانده است. در حالی که اگر این خط آهن راهاندازی شود، دسترسی به بازار کالاهای کشورهای آسیای مرکزی، پاکستان و افغانستان به سمت عراق و سوریه از طریق ایران برقرار میشود و نقش تاثیرگذاری در توسعه همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای خواهد داشت.
۲- حمل و نقل جادهای اکو در دست انداز
تقریبا در همه نشستهای سران اکو بر توسعه راههای ترانزیتی و حمل و نقل جادهای تاکید شده و این محور یکی از چهار پایه اصلی همکاریها در چشم انداز اکو عنوان شده است. زیرا کشورهای عضو اکو از نظر جغرافیایی محل تلاقی قرار گرفتن چندین طرح مهم راهبردی در سطح همکاریهای منطقهای هستند. از جمله طرح « یک کمربند- یک راه» که چین برای احیای جاده ابریشم در دستور کار قرار داده است. این طرح تقریبا تمام کشورهای عضو اکو را در بر میگیرد.
همچنانکه اگر طرح توسعه بندر چابهار اجرایی میشد همکاریهای شمال- جنوب بین ایران ،هند، جمهوری آذربایجان، روسیه و شرق اروپا که سالهای طولانی است اجرا نمیشود، به گسترش حمل و نقل جادهای و ریلی و در نتیجه توسعه بازرگانی در منطقه کمک قابل توجهای میکرد. گرچه افغانستان از طریق مرز دوغارون به چابهار تا حدودی از جادههای ایران استفاده میکرد که با به قدرت رسیدن مجدد طالبان در کابل، فعلا با مشکلات جدیدی روبرو است.
همچنین طرحهای متعددی برای اتصال جادهای بین کشورهای عضو اکو با خلیج فارس و دریای سیاه از طریق ایران و ترکیه به تصویب رسیده اما اجرا نشده است. البته نباید از یاد برد که در سه دهه گذشته کشورهای عضو اکو در چارچوب اجرای پروژههای ملی خود، اقدامهای خوبی برای بهبود زیر ساختهای حمل و نقل جادهای انجام داده اند اما این طرحها اغلب داخلی بوده و با نگاه توسعه راههای ارتباطی و ترانزیتی در جهت تقویت مبادلات کالایی بین کشورهای عضو اکو انجام نشده است.
۳- رویاهای مبادله نفت و گاز و خطوط انتقال آنها
یکی دیگر از محورهای اصلی مبادلات بین کشورهای عضو اکو که تقریبا در همه اجلاسهای سران این کشورها در ۱۴ دوره گذشته مورد تائید قرار گرفته، توسعه همکاریها برای مبادله نفت و گاز بین کشورهای عضو و انتقال آن از طریق خط لوله است. با آنکه کشورهای عضو این سازمان از لحاظ اقتصادی به مبادله نفت و گاز نیاز متقابل دارند یعنی ایران، ترکمنستان، ازبکستان و جمهوری آذربایجان به عنوان کشورهای تولید کننده نفت و گاز نیاز کشورهای ترکیه، پاکستان و افغانستان را میتوانند تامین میکنند اما هنوز بجز صادرات گاز ترکمنستان به ترکیه که از طریق ایران انجام میشد و به دلیل اختلاف بر سر قیمت گاز و حق ترانزیت متوقف شد، سایر پروژههای انتقالی در حد طرح مصوب باقی ماندهاند. ازجمله طرحهای مانند ساخت خطوط لوله ترانس- آدریاتیک (تاپ) و خط لوله گازی ترانس- آناتولی (تاناپ) از سمت ترکیه، طرح انتقال گاز ترکمنستان به هندوستان و پاکستان(تاپ) یا خط لوله صلح برای انتقال گاز ایران به پاکستان و هند را میتوان یادآور شد.
۴- تعرفههای گمرکی که به کُما رفتهاند
در جهت نقش آفرینی موثر سازمان اکو همانطور که در چشم انداز این سازمان برای قرن ۲۱ دیده شده است، قرار بود نظام تعرفههای گمرکی بین کشورهای عضو یکسان سازی شود تا به تدریج زمینه برای حذف تعرفههای گمرکی و مبادلات آزاد کالاها فراهم شود. در همه نشستهای سران کشورهای اکو نیز در هیچ اجلاسی نبود که به این امر مهم در سخنرانیها و بیانیههای صادر شده تاکید نشود. اما متاسفانه سالهای سال است که نظام گمرکی بین کشورها همچنان مشکلات خاص خود را دارد و به همین علت مبادلات بین این کشورها در مجموع از ۵ تا ۷ درصد کل مبادلات بیشتر نشده است.
۵- ساز و کارها و ترتیبات اجرایی که در اکو هنوز عقیم ماندهاند
طی سه دهه گذشته کشورهای عضو اکو به فراخور نیازهایی که داشتند با هم تبادل دوجانبه داشتهاند و در این زمینه متناسب با امکاناتشان تا حدودی پیش رفتهاند. اما متاسفانه ساز و کارهایی که سازمان اکو برای نقش آفرینی در توسعه همکاریها بین کشورهای عضو در نظر گرفته به نتایج قابل توجهای نرسیده است. در صورتی که اگر این ساز و کارها با ترتیبات اجرایی که برای آنها در اجلاسهای متعدد اکو تصویب شده بخوبی اجرا میگردید، در آن صورت احتمالا انگیزه کشورهای عضو اکو برای توسعه این سازمان بیشتر تقویت میشد و امروز ما شاهد نقش آفرینی بیشتر اکو در مبادلات منطقهای بودیم.
مهم ترین ساز و کارهایی که همچنان در توسعه مبادلات بین کشورهای عضو نقش کم رنگی دارند به شرح زیر میتوان برشمارد:
الف: تشکیل دبیرخانه دائمی اکو در تهران
دبیرخانه اکو مستقر در تهران است و کار اصلی آن اصلاح اساسنامه بعد از گسترش اکو به ده کشور و تنظیم پیشنویس چشم انداز اکو در قرن ۲۱ و سایر اقدامهای لازم برای هماهنگی در جهت برگزاری نشستهای پیش بینی شده در سطح کارشناسی، وزیران امور خارجه و سران بوده است. اما این دبیرخانه بیش از آنکه در خدمت توسعه همکاریهای اقتصادی و فرهنگی باشد، در مقاطعی به سمت فعالیتهای سیاسی حرکت کرده و در بعضی از نشستها مورد اعتراض بعضی از کشورهای عضو قرار گرفته است. اگر فعالیتهای دبیرخانه اکو بیشتر بر مسایل اقتصادی و فرهنگی متمرکز شود، میتوان انتظار داشت بر اساس محوریت منافع اقتصادی انگیزه لازم برای کشورهای عضو در نقش آفرینی بیشتر فراهم شود.
کشورهای آسیای مرکزی از وارد شدن به منازعات بین کشورهای عضو با سایر قدرتهای دیگر اجتناب میکنند و هر زمان که اکو میخواهد وارد موضع گیری سیاسی شود، رهبران این کشورها از اتخاذ چنین رویکردهایی به شدت اجتناب میکنند.
ب: تشکیل بیمه اکو
بیمه اکو در زمینه تضمین صادرات و واردات بین کشورهای عضو و نیز آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص تلاشهای خوبی در سه دهه گذشته انجام داده است، اما متاسفانه این بیمه هنوز با اهدافی که برای آن طراحی و تصویب شده است، فاصله بسیار زیادی دارد.
پ: تشکیل بانک توسعه و تجارت اکو
گرچه از تاسیس این بانک بیش از دو دهه میگذرد اما این بانک نیزهنوز نتوانسته است در گسترش تجارت داخلی بین کشورهای اکو نقش آفرینی کند. وامهای پرداختی بیش از آنکه در جهت توسعه تجارت بین کشورهای عضو باشد، صرف توسعه مبادلات بین اعضاء با سایر کشورها بوده است.
ت: تشکیل کشتیرانی اکو
با توجه به آنکه هفت کشور عضو اکو به آبهای آزاد، دسترسی ندارند، وزیران امور خارجه کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان تأسیس شرکت کشتیرانی بین کشورهای عضو در اجلاس سران اکو در تیر ماه ۱۳۷۲ در ترکیه را به تصویب رساندند. اولین مجمع عمومی آن در نیز در سال ۱۳۷۳ تشکیل و اساسنامه آن به تصویب رسید. هدف اصلی از تأسیس این کشتیرانی انتقال محصولات و تولیدات کشورهای آسیای مرکزی به بازارهای جهانی و بالعکس اعلام شد و به همین منظور ده میلیون دلار برای راه اندازی آن سرمایه گذاری شد اما در بیش از سه دهه گذشته این شرکت نقش چندانی در توسعه حمل و نقل دریایی بین کشورهای عضو ایفا نکرده است.
میتوان موارد دیگری را هم که بر اساس ابتکارات اعضاء اکو در سالهای گذشته برای توسعه همکاریها بوجود آمد با هم مرور کنیم؛ اموری مانند همکاری در جهت حفاظت از محیط زیست، آموزش، مبادلات علمی- فرهنگی، ارتباطات، بهداشت، رسانه و انتقال علوم و دانش فنی و غیره. اما لازم است به همین اندازه بسنده کنیم و در ادامه ببینیم مهم ترین عوامل ناکارآمد شدن ساز و کارها و برنامههای ابتکاری اکو کدامند.
- موانع موجود بر سرراه توسعه همکاریها بین کشورهای عضو
مهم ترین موانع توسعه همکاریهای کشورهای اکو را میتوان به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
۱- کار شکنی کشورهای رقیب
کشورهایی مانند چین و روسیه معمولا از توسعه همکاریها بین کشورهای اکو به دلایل مختلف استقبال نمی کنند و تا آنجایی که برای آنها مقدور بوده است در زمینه کارشکنی در این مسیر کوتاهی نکردند.
۲- دخالت قدرتهای فرامنطقهای
آمریکا به دلیل مخالفت با ایران از همه امکانات خود برای محدود سازی مناسبات ایران با سایر کشورها از جمله کشورهای عضو اکو بهره میگیرد که بیشترین آن در سالهای پس از اردیبهشت ۱۳۹۷ بوده است.
۳-رقابتهای درون سازمانی بین کشورهای عضو
به نظر میرسد هنوز کشورهای عضو نتوانستهاند منافع مشترکی برای خود تعریف کنند. در نتیجه هنوز بعد از گذشته سه دهه از دوران حیات جدید این سازمان ما شاهد نوعی رقابتهای پنهان آشکار بین اعضا هستیم که در نتیجه آن تمایل برای همکاری در سایه رقابتهای ناسالم قرار گرفته است.
۴-وجود جنگ و بحران در بعضی از کشورهای عضو ازجمله افغانستان و بحران قره باغ در جمهوری آذربایجان
۵-تفاوتهای موجود بین نظامهای سیاسی و ساختارهای حاکمیتی کشورهای عضو
تفاوتهای اساسی بین نظامهای سیاسی موجود در ده کشور عضو موجب شده است که بین اعضا همکاری و تفاهم در کلیه زمینهها شکل نگیرد. با این حال در باره همکاریهای اقتصادی و فرهنگی که موضوع اصلی همکاری است، تقریبا تفاهم کامل وجود دارد.
۶- ناکافی بودن سرمایه گذاری در امور زیر بنایی و نداشتن انگیزههای لازم برای فعال شدن اکو
فقدان زیرساختهای پیشرفته و توسعه یافته در اقتصاد اکثر کشورهای عضو و ناکافی بودن منابع ارزی برای سرمایه گذاری بر روی پروژههای مصوب، همچنین کمبود نیروهای ماهر و آموزش دیده برای پیش بردن پروژههای اقتصادی که نیاز به فناوری پیشرفته دارد و نیز توسعه نابرابر و ناهمگون بودن سیستمهای اقتصادی اعضا اکو به طوری که درعمل کشورهایی نظیر ایران، ترکیه، پاکستان، قزاقستان، آذربایجان همچنان در سطح بالاتری از لحاظ اقتصادی در مقایسه با ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و افغانستان قرار دارند.
نتیجه :
با وجود همه مشکلات سازمان اکو در صورتی که اراده جمعی بر رفع این مشکلات شکل بگیرد، کشورهای عضو سازمان اکو با برخورداری از بیش از پانصد میلیون نفر جمعیت و هفت میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع سرزمین و داشتن بیش از بیست درصد ذخایر نفت و گاز جهان میتوانند دوران جدیدی از همکاری را آغاز کنند، به شرط آنکه در فرصت برگزاری نشست سران بجای صدور بیانیههای تکراری و سخنرانیهای کلیشهای طرحی نو در اندازند تا اکو بتواند به سازمان منطقهای تاثیرگذار تبدیل شود. زمان برای برخاستن از خواب زمستانی برای سازمان همکاریهای اقتصادی اکو فرا رسیده و نشست عشق آباد میتواند زمینه را برای باز شدن افقهای تازه فراهم کند و گرنه خیلی زود دیر میشود.