جواد وعیدی
۱) اوکراین ریشه و زادگاه تاریخی روسیه
اوکراین ریشه و زادگاه تاریخی روسیه است و نخستین حکومت روسیه در کییف تاسیس شده و بدین ترتیب در یک دوران طولانی از تاریخ ؛ کییف پایتخت روسیه بوده است. مسیحیت ارتدوکس از اوکراین به روسیه معرفی شده و کلیسای ارتدوکس از کییف به مسکو انتقال یافته است.
۲) ریشه مشترک زبان و الفبای یکسان
زبانهای اوکراینی و روسی زبانهای بسیار شبیه و نزدیکی به هم هستند. یک سوم اوکراینیها به زبان روسی صحبت میکنند. حروف الفبای زبان روسی ۳۲ حرف است و حروف الفبای زبان اوکراینی ۳۳ حرف است که ۲۹ حروف الفبای دو زبان روسی و اوکراینی یکسان و یکی است.
به حسب ظاهر و رسمی از نظر زبانی؛ اوکراینیها به دو زبان روسی و اوکراینی صحبت میکنند، لیکن در قانون اساسی اوکراین پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اعلام استقلال دولت اوکراین، پس از زبان اوکراینی، زبان دوم رسمی اوکراین زبان روسی اعلام شده بود که پس از کودتای انقلاب نارنجی ۲۰۰۵ در اوکراین و استقرار دولت دست نشانده غربیها در کییف این اصل از قانون اساسی اوکراین حذف شد.
۳)اوکراین بازوی راست روسیه
اگر روسیه را در قامت مردی به نظر در آوریم، اوکراین بازوی راست آن است که با آن قوی و بدون آن ضعیف ومعلول خواهد بود. تضمین امنیت روسیه، بدون تعیین تکلیف موقعیت و موضع اوکراین نسبت به روسیه کار ناقص و ناتمامی خواهد بود.
زیبگنیو برژینسکی که یک یهودی لهستانی تبار ضد روسیه بود و یکی از پرآوازه ترین ایده پردازان آمریکایی دوران جنگ سرد بشمار میرفت، پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای تشریح ابعاد شکست عظیم و تاریخی روسها در جنگ سرد کتابی با عنوان، شکست بزرگ “Grand Failure” تالیف کرد و در آن ایده ایجاد تفرقه و جدایی اوکراین از روسیه را مطرح کرد و بشدت به خارج کردن اوکراین از دایره نفوذ روسیه اصرار داشت و اعتقاد داشت که احیای قدرت روسیه نوین، بدون اتحاد با اوکراین امکان پذیر نیست و نخواهد بود.
۴ ) اوکراین مهمترین جبهه اتحاد آنگلوساکسونی انگلیس و آمریکا برای مهار، مقابله و تجزیه روسیه؛
از نظر اتحاد آنگلوساکسونی انگلیس و آمریکا، روسیه نوین نباید امکان احیای قدرت خود را بعنوان یک قدرت بزرگ در سطح جهانی پیدا کند و این تنها با مهار و مقابله با روسیه از طریق استقرار دولتهای دست نشانده و متحد غرب در کنار مرزهای روسیه فراهم میشود.
ایده و دکترین اصلی زیبگنیو برژینسکی یکی از پرآوازه ترین ایده پردازان آمریکایی (مشاور امنیت ملی در دوره ریاست جمهوری جیمی کارتر دمکرات) جلوگیری از احیای قدرت منطقه ای و جهانی روسیه نوین پس از فروپاشی اتحاد شوروی کمونیستی بوده است. برژینسکی اعتقاد داشت پس از فروپاشی شوروی کمونیستی و تجزیه آن، غرب باید بلافاصله پروژه فروپاشی و تجزیه کشور بزرگ فدراسیون روسیه را کلید بزند. برژینسکی تاکید داشت که برای به سرانجام رساندن موفقیت آمیز پروژه اضمحلال کشور بزرگ و پهناور روسیه، ضرورت دارد این کشور را در مرزهایش با ایجاد حکومتهای ضد روسیه مهار و سپس تجزیه کرد.
۵ ) دسترسی و کنترل دریانوردی و نظامی روسیه بر سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف از طریق سرزمین اوکراین؛
موضوع نگرانی از عضویت اوکراین در پیمان نظامی ناتو تنها نوک کوه یخی است که ولادیمیر پوتین در جایگاه رهبر روسیه نوین از آن بعنوان دغدغه امنیتی روسیه صحبت میکند و معمولا برای ناظران خارجی بویژه تحلیل گران رسانهای و ژورنالیستها جذاب به حساب میآید.
بخش اصلی کوه یخی دغدغه امنیتی ولادیمیر پوتین در جایگاه رهبر روسیه نوین، موضوع و مزیت مهم و راهبردی اوکراین برای روسیه جهت دسترسی و کنترل دریانوردی و نظامی روسیه بر سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف از طریق سرزمین اوکراین است.
در طول تاریخ، چه در زمان روسیه تزاری و چه در زمان دوران اتحاد جماهیر شوروی، روسیه بر سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف از طریق سرزمین اوکراین کنترل و دسترسی دریانوردی و نظامی داشته است.
پس از کودتای انقلاب نارنجی در اوکراین و استقرار دولت دست نشانده غربیها در کییف، هدف اصلی اتحاد آنگلوساکسونی انگلیسیها و آمریکاییها قطع کنترل و دسترسی روسیه به سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف بوده است.
مهمترین دلیل اهمیت اوکراین سواحل و بنادر مهم این کشور برای دسترسی، کنترل و تسلط روسیه بر سواحل دریای سیاه است. دسترسی و کنترل دریای سیاه از نظر استراتژیک برای روسیه بسیار مهم است. الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ اولین مرحله دسترسی مستقیم روسیه به دریای سیاه است، لیکن یک کار ناتمام بود.
۶ ) اوکراین برای ولادیمیر پوتین یک ماموریت ناتمام است که باید آن را تمام کند؛
کودتای اتحاد آنگلوساکسونی آمریکایی و انگلیسی با عنوان انقلاب نارنجی در سال ۲۰۰۵ که در اوکراین رخ داد موجب سرنگونی دولت ورئیسجمهور دوست روسیه شد و بجای آن یک دولت دشمن روسیه در کییف با حمایت و پشتیبانی انگلیسیها و آمریکاییها مستقر شد. کودتای آمریکایی و انگلیسی با عنوان و نام انقلاب نارنجی در کییف هدفی جز دوری و دشمنی اوکراین با روسیه نداشت.
پیروزی اتحاد آنگلوساکسونی آمریکایی و انگلیسی در جنگ نرم با روسیه نوین در ایجاد شکاف و نفرت و دشمنی بین دو مردم بسیار نزدیک روسیه و اوکراین که دارای پیوندهای محکم تاریخی، فرهنگی، زبانی و هویتی و خویشاوندی هستند، بدون تردید دلیلی غیر قابل انکار و در عین حال قابل تامل حاکی از تفوق قدرت نرم غرب برای پیاده سازی سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» در جایی بوده است که هیچ کارشناس حرفه ای و متخصصی در حوزه روسیه و اوکراین حتی تصور آن را نمی کرد و آن را محال میدانست.
ایجاد شکاف و نفرت و دشمنی بین دو مردم روسیه و اوکراین نه تنها موجب تحقیر تاریخی روسیه بوده است، بلکه هتک حیثیت و پرستیژ روسیه نوین و قوی بشمار میرود.
ادامه استقرار یک دولت دست نشانده انگلیس و آمریکا در اوکراین که ماموریت اصلی آن دوری و دشمنی با روسیه است، موجب تکمیل مهار روسیه و تسهیل اضمحلال اقتدار روسیه و سپس سرآغازی برای تجزیه روسیه است. بدون اوکراین، چیزی به نام روسیه نوین و مقتدر معنا ندارد. ولادیمیر پوتین پس از پایان دوره فعلی در سال ۲۰۲۴ یک دوره شش ساله دیگر میتواند در مقام رئیس جمهوری روسیه حضور داشته باشد. اوکراین برای ولادیمیر پوتین یک ماموریت ناتمام است که باید آن را تمام کند و بدین وسیله امنیت و آینده روسیه را تضمین کند.
۷ ) تجزیه اوکراین از مسیر نیروهای نیابتی روسیه؛
بنظر میرسد که ولادیمیر پوتین از ابتدا بدنبال حمله و قشونکشی با اونیفورم ارتش روسیه به اوکراین نبود و نیست، بلکه نمایش قدرت ماشین جنگی روسیه بود که بدین وسیله اروپا و اوکراین را به مرگ بگیرد، که به تب راضی شوند. حالا پس از نمایش مرگ نوبت به تب رسیده است که تجزیه اوکراین از مسیر نیروهای نیابتی روسیه در اوکراین خواهد بود.
روسیه عملا با تحریمهای غرب هزینه تجزیه اوکراین را پرداخت میکرد، لذا برای تجزیه قطعی و ایجاد جمهوری دونتسک یا همان جمهوری روسیه جدید که میتواند مانعی بزرگ برای عضویت اوکراین در ناتو و دست درازی ناتو به مرزهای روسیه از یک سو شود و از سوی دیگر برای روسیه تکمیل دسترسی و کنترل دریانوردی و نظامی بر سواحل دریای سیاه و دریاچه آزوف را از طریق جمهوری دونتسک یا همان جمهوری روسیه فراهم آورد.
سناریو تجزیه اوکراین برای روسیه نوین راهکار مقابله با تجزیه روسیه است و از این مسیر روسیه میتواند زنجیر مهار خود توسط اتحاد آنگلوساکسونی انگلیس و آمریکا را پاره کند.
تصرف بخشهای دیگری از اوکراین به خصوص خارکف و اتصال زمینی روسیه به کریمه توسط نیروهای نیابتی روسیه در شرق اوکراین بدون هیچ مقدمه ای به سادگی ممکن نبود و میتوانست واکنش جهانی را به دنبال داسته باشد و از همه مهم تر میتواند دوباره اتحادیه اروپا را با امریکا متحد و همسو نماید.
۸ ) باید توجه داشت علت اتخاذ راهبرد تهاجمی از سوی ولادیمیر پوتین برای انجام ماموریت ناتمام در اوکراین برای کسب منفعت و یا انگیزه وکیش شخصیتی او نیست، بلکه انجام آن برای تضمین امنیت و بقاء روسیه نوین است و اگر روسیه به هر دلیل و هر شکلی بازهم بازنده شود، گام بعدی فروپاشی و تجزیه فدراسیون روسیه و به قدرت رسیدن غربگرایان در مسکو خواهد بود.
ولادیمیر پوتین در جایگاه رهبر روسیه نوین با این حجم هزینه سیاسی و امنیتی و انجام مانورهای گسترده نظامی که برای نشان دادن اراده وجدیت خود در بدست آوردن تضمینهای امنیتی و تامین اهداف کلیدی و راهبردی در باره اوکراین بعمل آورده است، اگر در پایان این ماجرا نتواند موقعیت و وضعیت اوکراین در رابطه با روسیه را تعیین تکلیف کند، در انجام ماموریت ناتمام خود شکست خورده و بازنده جنگ سرد دوم با امریکا خواهد بود، که خود آن را آغاز و داغ کرده است.