احسان موحدیان در خبرگزاری ایسنا
کم توجهی جمهوری اسلامی ایران به کشورهای همسایه و فعالیت های گسترده فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشورهایی همچون ترکیه و رژیم صهیونیستی باعث شده تا در کتب درسی جمهوری آذربایجان شاهد انتشار مطالب ضدایرانی بی پایه و اساس باشیم.
تحریف واقعیات مسلم تاریخی، تلاش برای تحریک قومیتی در ایران، مصادره مفاخر و آثار ادبی ایران زمین، انتقال مفاهیم نژادپرستانه، ضدایرانی، ضدارمنی و غیره تنها بخشی از محتوای کتب درسی تالیف شده در باکو برای تربیت نسلی تازه در جمهوری آذربایجان است که از سنین کودکی با این تصور بزرگ می شود که ایران و ارمنستان بزرگترین دشمنان آن هستند و نابودی و مقابله با آنها با هر روشی مجاز است.
میزان دروغ و تحریف و نفرت پراکنی که در کتب درسی جمهوری آذربایجان وجود دارد، در نوع خود بی سابقه است و حتی بسیار فراتر از دروغ ها و تحریفات تاریخی است که در کتب درسی کشور عراق در دوره حاکمیت صدام حسین وجود داشت.
در صورت تداوم بی توجهی دستگاه های فرهنگی و وزارت امور خارجه به این موضوع در سال های آتی مشکلات فعلی ما با جمهوری آذربایجان بیش از بیش افزایش می یابد. زیرا هنوز در این کشور افراد بالای ۴۰ سال از واقعیات تاریخی و فرهنگی و سیاسی و از جمله تعلق جمهوری آذربایجان به ایران در قرون گذشته و روند سرقت مفاخر فرهنگی ایران توسط حاکمان باکو مطلع هستند. اما روند دین زدایی، شیعه ستیزی، ایران هراسی، گسترش وهابیت، سکولاریسم و صهیونیسم در جمهوری آذربایجان به جایی رسیده که تا چند سال دیگر مقابله با آن بسیار دشوار خواهد شد و مقابله با این امر مستلزم یک هشیاری و تحرک اساسی در دستگاه های فرهنگی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. در ادامه به تعدادی از این موارد تحریف تاریخی و نفرت پراکنی اشاره می شود.
در کتابهای درسی جمهوری آذربایجان، ادعا شده است، که از صدها سال پیش کشوری به نام آذربایجان وجود داشته که اردبیل و تبریز هم جزو آن بودند و ایرانیان از زمان کوروش به این سرزمین تجاوز میکردهاند و سرانجام طی قرارداد ترکمنچای این کشور خیالی به دو نیمه تقسیم شده و بخشی از آن در ایران است و بخشی هم باقی مانده است. مقامات باکو عنوان جعلی آذربایجان جنوبی را برای این بخش از ایران به کار می برند و بارها با صراحت خواستار بازگشت آن به باکو شده اند. هفته قبل نشریه ینی مساوات که در پیوند نزدیک با الهام علیف رئیس جمهور آذربایجان است با انتشار تصویری از وی با لباس نظامی و سوار بر یک خودروی نظامی اولویت جدید جمهوری آذربایجان را ایجاد آذربایجان جنوبی دانست و به صراحت نسبت به این بخش از خاک ایران ادعای ارضی مطرح کرد. امری که با سکوت تاسف بار مقامات جمهوری اسلامی ایران مواجه شد.
طرح ادعای ارضی علیه ایران
در کتابهای درسی دولت باکو در قبال چندین استان ایران، ادعای ارضی مطرح شده و حتی استان های مازندران و گیلان هم جزو آذربایجان به شمار رفتهاند! نمونه ای از این تحریفات تاریخی را بر روی جلد این کاب درسی مشاهده می کنید.
در کتاب تاریخ کلاس یازدهم جمهوری آذربایجان ادعا شده دولت مستقلی به نام دولت آذربایجان وجود داشته و بعد از قرارداد ترکمنچای توسط ایران و روسیه اشغال و به دو قسمت تقسیم شده است!
این هم کتاب درسی دیگری است که در آن ادعا شده ایران سرزمین های جمهوری آذربایجان را که اسمش آذربایجان جنوبی است اشغال کرده است.
تحریف واقعیات در مورد پادشاهان و سلسله های ایرانی
در این کتاب درسی ادعا شده نادر شاه افشار اهل ایران نیست و وی از افتخارات ترک ها دانسته شده است. زیرا سوال بردن اصالت ایرانی بسیاری از سلسله ها و شاهان ایران زمین یکی از رویه های دائمی تحریف و جعل تاریخی در جمهوری آذربایجان و ترکیه است.
در کتاب درسی تاریخ سال پنجم در جمهوری آذربایجان ضمن طرح ادعای مالکیت بر بخش هایی از خاک ایران در قالب طرح جلد، شاه اسماعیل صفوی با پرچم عثمانی (پرچم سبز با نشان هلال ماه) به جای پرچم صفویه که دارای نشان شیر و خورشید بوده به تصویر کشیده است. جالب اینکه در تمام این سال ها هیچ اعتراضی از سوی ایران در این زمینه و در موارد مشابه انجام نشده است.
سیلاب دروغ و تحریف در مورد استاد شهریار و سایر مفاخر ایرانی
یکی از زننده ترین موارد تحریف تاریخی در کتب درسی جمهوری آذربایجان مربوط به مرحوم استاد شهریار است.
در صفحات به نمایش درآمده در مورد استاد شهریار چنین ادعا شده که وی در آذربایجان جنوبی! متولد شده و به علت نبود مدرسه ای برای تحصیل به زبان مادری او مجبور به تحصیل به زبان فارسی شده است. طرح چنین ادعاهایی از سوی حکومتی که اقوام تالشی، لزگی و نیز میلیون ها شیعه در باکو را مورد آزار و ظلم نظام مند قرار می دهد یک طنز تاریخی تلقی می شود. این دروغ پردازی ها در شرایطی مطرح می شود که آذری های ایران با آزادی و به شکل مسالمت آمیز در کنار سایر اقوام ایرانی زندگی کرده و همه این اقوام برای عمل به آداب و رسوم خود و نیز انتشار محصولات ادبی و فرهنگی به زبان خود از آزادی کامل برخوردارند. اشعار متعدد شهریار برای پاسداشت ایران و زبان فارسی موید این امر است، از جمله:
تُرکی ما بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر «ایران» نگوید لال بادا این زبان
یا
تو همایون مهدِ زردشتی و فرزندانِ تو
پورِ ایراناند و پاکآیین نژادِ آریان
اختلافِ لهجه ملیت نزاید بهرِ کس
ملتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
مادرِ ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر
روزِ سختی چشمِ امید از تو دارد همچنان
بیکس است ایران، به حرفِ ناکسان از ره مرو
جان به قربانِ تو ای جانانه آذربایجان
یا
فلک یک چند ایران را اسیر «ترک» و تازی کرد
در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر، آهو شکار «گرگ» و تازی کرد
یکی از دروغ پردازی های این بخش آن است که ادعا شده مادر شهریار به او گفته :پسرم مادرها زبان نوزادهای زبان بسته را می دانند، تو به چه زبانی شعر می گویی که چیزی از آن نمی فهمم (یعنی مادر شهریار به او کنایه زده که به زبان بیگانه فارسی شعر نگو)
نویسنده همچنین مدعی شده شهریار در اشعار خود از درد و رنج مردم آذربایجان شعر گفته، منظومه ترکی حیدربابایه سلام سراغاز دوران نوینی از حیات زبان مادری در آذربایجان جنوبی بود! ، مهم ترین دغدغه شهریار جدایی و تقسیم ملت و کشورش آذربایجان بود، شهریار رود ارس را دیواری بین دو سوی آذربایجان می دانست و شهریار در شعری ملت اذربایجان به خصوص هموطنان جنوبی را به استقلال و یکپارچه شدن دعوت می کند. اشعاری که در مورد تعلق خاطر شهریار به ایران نقل شد، نشان دهنده واقعیات تاریخی است، اما نویسنده متقلب این متن برای اثبات ادعای آخرخود به بیت: “پر می زند مرغ دلم به یاد آذربایجان خوش باد وقت مردم آزاد آذربایجان” اشاره کرده، بدون آنکه توضیح دهد موضوع این شعر پیوند ذاتی آذربایجان با ایران است. وی ابیاتی که در آن نام ایران ذکر شده را حذف کرده تا با خواندن شعر مذکور این تصور ایجاد شود که شهریار شعری ترکی در مورد آذربایجان بزرگ گفته است. مثلا این بخش از این شعر به طور عمدی کنار گذاشته شده است:
تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس
این گفت با صوتی رسا فریاد آذربایجان
در بیستون انقلاب از شور شیرین وطن
بس تیشه بر سر کوفته فرهاد آذربایجان
از جمله دیگر تحریفات این متن دروغ پردازی در مورد دوستی شهریار با جواد هیئت تجزیه طلب و کارگزار وفادار حکومت پهلوی بود که تا اخرین سال های عمر خود در باکو در جهت تضعیف وحدتملی و ایجاد اغتشاشات قومی در آذربایجان و تهران تلاش کرد و تصویر وی به عنوان پاداش در کتب درسی باکو نیز به چاپ رسید. وی در زمان حکومت محمدرضا پهلوی در ایران، یکی از چهرههای مورد اعتماد رژیم و رییس بیمارستان شهربانی در تهران بوده است. بیمارستان شهربانی، نقش خاصی در امنیت رژیم پهلوی داشت، و کلیه کسانی که بر اثر شکنجه یا در درگیریهای مسلحانه با مأموران رژیم زخمی میشدند، در این بیمارستان تحت مداوا، حفاظت و بازجویی قرار میگرفتند.
جواد هیئت با امیرعباس هویدا (نخستوزیرشاه) نیز ارتباط داشت. علاوه بر این، برخی دیگر از برادران وی، از مقامات رژیم پهلوی بوده و در عین حال خود وی عضو سازمان فراماسونری نیز بوده است.در کتاب « فراماسونرها، روتارینها و لاینزهای ایران» که در سال ۱۳۷۷ توسط « انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی» چاپ شده، در صفحات ۴۸۹ و ۶۹۶ نام جواد هیئت جزو فراماسونرها آمده است.
جواد هیئت در همان زمان که در بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی در تهران مشغول فعالیت بوده، ریاست انجمن دوستی ایران و ترکیه را نیز برعهده داشته است. هیئت همزمان با جریان شورویگرا نیز در زمان شاه مرتبط بوده است. در آن روزگار، دولت شوروی به شدت تلاش میکرد که از استاد سیدمحمدحسین شهریار در راستای پیشبرد اهداف خود در آذربایجان ایران استفاده کند. در آن زمان حیدرعلیاف، مدیریت سازماندهی و گسترش جریان وابسته به شوروی را در آذربایجان ایران برعهده داشت. در این زمان با طرحریزی دولت شوروی، عدهای از شاعران کمونیست باکو مأمور شدند که اشعاری خطاب به شهریار بسرایند و شهریار را تحت تأثیر قرار دهند. در داخل کشور نیز افرادی مانند بولود قرهچورلو (سهند)، که از افراد مرتبط با سفارت شوروی بود و با کمک سفارت، کارگاه تریکوبافی در تهران دایر کرده بود، شعر مفصلی برای شهریار نوشت و در این شعر به خاطر اینکه شهریار اشعارش را به زبان فارسی میسراید، شهریار را به عنوان کسی که روغن به چراغ بیگانه میریزد، خطاب کرد. شهریار نیز در پاسخ به وی سهندیه را سرود که در اغلب ابیات تعریضهای گزندهای به وی دارد. در هر حال سهند و جواد هیئت با هماهنگی هم با شهریار ارتباط گرفتند و هیئت، شهریار را به مدت چند ماه به عنوان مهمان به تهران برد، اما نتوانست شهریار را تحت تأثیر قرار بدهد. برخلاف هیئت و همفکرانش که با پیروزی انقلاب اسلامی، درصدد ترویج ناسیونالیسم قومی و ایجاد تشکلهای قومی توسط عناصر وابسته به شوروی برآمدند، شهریار قهرمانانه در صف مقدم فرهنگ و ادبیات انقلاب اسلامی قرار گرفت و شعرهای زیادی در وصف انقلاب سرود و حتی لباس بسیجی بر تن کرد و در جمع رزمندگان عازم به جبهه اشعارش را قرائت کرد.
آخرین تحریف مهم این متن اشاره به نام گذاری سالروز وفات شهریار در ایران به عنوان روز ملی شعراست. اما به طور عمدی نام کامل این روز یعنی روز ملی شعر و ادب فارسی درج نشده و کلمه فارسی حذف شده است.
گفتنی است این روند تنها مربوط به استاد شهریار نیست و بسیاری از مفاخر ایران زمین از جمله نظامی گنجوی که حتی یک بیت شعر به زبان ترکی ندارد، خواجه نصیرالدین طوسی و غیره توسط جمهوری آذربایجان از مفاخر دولتی معرفی شده اند که سابقه تاسیس آن به تازگی از ۳۰ سال عبور کرده و برای ایجاد هویت و سابقه تمدنی مجزا برای خود به سرقت مفاخر ایران متمدن و کهنسال روی آورده است.
دفاع از خشونت و نفرت پراکنی علیه ارامنه و ارمنستان
تحریفات ونفرت پراکنی برعلیه جمهوری ارمنستان و ارامنه به طور گسترده تری در کتب درسی جمهوری آذربایجان وجود دارد. به عنوان مثال در این کتاب درسی چهارم دبستان تصریح شده یک ارمنی را باید با وارد آوردن ضربه تبر به سرش کشت!
انتشار نقشه های تاریخی و جغرافیایی جعلی
در کنار انتشار انبوهی از مطالب دروغین و تحریف شده در کتب درسی جمهوری آذربایجان، در نقشه های تاریخی نیز به طور منظم بر تعلق بخش های زیادی از ایران به این جمهوری تاکید شده و ذهن دانش آموزان از سنین پایین با این تصور پرورش می یابد که این مناطق به زور اشغال شده باید از ایران پس گرفته شود! تصویر زیر موید این امر است.
دفاع از نژادپرستی، قومیت گرایی و ضدیت با شیعه
برخی معلمان در جمهوری آذربایجان هم نفرت پراکنی بر علیه دیگر کشورها را به طور نظام مند پیگیری می کنند. به عنوان مثال این معلم به دولت بزرگ توران، جمعیت زیاد ملت ترک، هر کسی که ترک دنیا آمده و ترک مرده، جسارت بوزقورد و اتاتورک درود فرستاده و به کسانی که برای بیگانه( اشاره به اهل بیت و امام حسین(ع)) عزاداری کرده، عاشق فارس ها هستند و توهین می کند.
صهیونیسم؛ حامی جریان ضدشیعی و ضدایرانی باکو
هدایت و مدیریت این جریان های مخرب ضدفرهنگی، نژادپرستانه، قومیت گرا و ضددینی که یادآور عملکرد کارگزاران حکومت آلمان نازی و فاشیسم هیتلری است، توسط رژیم صهیونیستی و کارگزاران آن از جمله برندا شیفر صورت می گیرد که بارها از تجزیه طلبی در ایران دفاع کرده و به طور مرتب به جمهوری آذربایجان و ترکیه رفت و آمد می کند. وی در تازه ترین مقاله خود در فارین پالیسی به تلاش برای قومیتی کردن اعتراضات در ایران اذعان کرده و خواستار اتحاد قومیت ها برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و سپس تشکیل جمهوری های مستقل توسط هر قومیت شده است!
صهیونیست ها دیگر ترسی از نمایش حضور و نفوذ خود در جمهوری آذربایجان ندارند و خاخام های یهودی به طور علنی تصاویر حضور خود در کلاس های درس در این کشور و ترویج عقائد و مذهب خود را به نمایش می گذارند.
نتیجه این میزان پمپاژ دروغ و تحریف طراحی نقشه هایی است که در آنها متوهمان ساکن در جمهوری آذربایجان تا سواحل خلیج فارس پیش آمده و حتی بر تهران، اصفهان، همدان، بوشهر، قم و حتی بخش های زیادی از کشور عراق با اکثریت کردنشین نیز ادعای مالکیت کرده اند. باید دید سکوت مسئولان جمهوری اسلامی در این زمینه تا کجا ادامه مییابد.