ایوان تیموفیف در کلوب مباحثهای والدای
درگیری نظامی بین روسیه و اوکراین منجر به تزلزل بیسابقهای در نظم جهانی که در ۳۰ سال گذشته حاکم بوده شده است. خسارات و خطرات عظیمی برای هر دو کشور به همراه داشته است. احتمال طولانی شدن خصومتها زیاد است. ظاهراً طرفین خود را برای یک نبرد سرنوشت ساز جدید آماده میکنند. نتیجه آن از پیش تعیین نشده است و برای جمع بندی نتایج خیلی زود است. با این حال، ما میتوانیم در مورد برخی از عواقب برای کشورهای خارجی صحبت کنیم. ما قبلاً چنین برآوردهایی را برای بازیگران اصلی – ایالات متحده، اتحادیه اروپا، هند، چین و ژاپن ارائه کرده ایم. و اکنون بیایید مسیرهای ممکن را برای برخی از کشورهای اوراسیا که در نزدیکی مرزهای روسیه قرار دارند، ترسیم کنیم.
به نظر میرسد ترکیه یکی از ذینفعان اصلی درگیری باشد. آنکارا به طرز ماهرانه ای مانور میدهد و از همه سود میبرد. دیپلماسی ترکیه با عملیات نظامی روسیه مخالف است، اقدامات روسیه را محکوم میکند و با متحدان ناتو همبستگی نشان میدهد. در روابط با ایالات متحده و سایر متحدان، موقعیت این کشور تقویت شده است. قبل از شروع جنگ برخی از موضوعات از جمله خرید تسلیحات از روسیه و تحریمهای ایالات متحده و تنشهایی با اتحادیه اروپا بر سر اکتشاف در شرق مدیترانه و نگرش محتاطانه نسبت به نقش ترکیه در سوریه و لیبی و ادعاهای حقوق بشر مشکلاتی را برای ترکیه ایجاد کرده بود. در پس زمینه رویدادهای اوکراین، همه این نگرانیها محو شد. ظاهرا آنکارا به طور فعال در حال تامین تسلیحات اوکراین از جمله پهپاد Bayraktar است. نقش آنها را به سختی میتوان به اندازه درگیری قره باغ برجسته خواند، اما برای مجتمع نظامی-صنعتی ترکیه، این درگیری بازار و فرصتهایی را برای نمایش تجهیزات در عمل گسترش میدهد.
در عین حال، آنکارا روابط سازنده ای با مسکو دارد. رجب طیب اردوغان از اجرای تحریمها علیه روسیه خودداری کرده است. شرکتهای ترکیهای در حال آماده شدن برای اشغال طیف وسیعی از جایگاههای خالی پس از خروج شرکتهای غربی از بازار روسیه هستند. شرکتهایی در حال ایجاد هستند که مستقیماً بر تعامل با همسایه شمالی متمرکز هستند. ترکیه در حال تبدیل شدن به یک مرکز ترافیکی منحصر به فرد است. نقش آن به عنوان یک میانجی اقتصادی در روابط روسیه و غرب به شدت در حال افزایش است. نقش یک واسطه سودهای کلان را نوید میدهد. البته برخی از معاملات ماهیت مبهم خواهد داشت و موجب نارضایتی متحدان خواهد شد. با این حال، بعید است که این امر اشتهای کسب و کار را کاهش دهد. در عین حال، ترکیه در روابط مالی با مسکو انعطاف نشان داده است. شرایط کلیدی برای تجارت موفق در شرایط جدید ایجاد شده است. ترکیه کارتهای Mir (نسخه روسی ویزا یا مسترکارت) را میپذیرد. به احتمال زیاد تراکنشهای مالی دوجانبه و تجارت مشکلی نخواهد داشت.
در عین حال، آنکارا در تلاش است تا نقش میانجی را در حل مناقشه ایفا کند. تاکنون این تلاشها موفقیت آمیز نبوده است. اما حتی یک بازیگر غربی، علیرغم اینکه برخی رسماً بی طرف هستند (سوئیس، فنلاند، سوئد)، امروز نمی تواند چنین وظیفهای را بر عهده بگیرد. بعید است که کشورهای پس از فروپاشی شوروی نیز با آن کنار بیایند. از سوی دیگر ترکیه دارای وزن سیاسی کافی است، بخشی از جامعه امنیتی غرب است و در عین حال نقش مستقلی نیز ایفا میکند. بحران اوکراین وضعیت آنکارا را تقویت کرده است.
آذربایجان یکی دیگر از بازیگران برنده است. باکو روابط شراکتی با مسکو دارد، اما تعهدات بیش از حدی ندارد. بحران کنونی تقاضا برای نفت آذربایجان را به شدت افزایش داده است. این کشور درآمد قابل توجهی خواهد داشت. در عین حال، آذربایجان شریک ایالات متحده، بریتانیا، اتحادیه اروپا و سایر بازیگران غربی باقی میماند. بحران اوکراین همچنین میتواند توجه روسیه را از موضوع قره باغ منحرف کند. بعید است آذربایجان از چنین تغییری سوء استفاده کند، اما هر دو باکو و آنکارا وضعیت را به دقت زیر نظر دارند.
ارمنستان نیز پاداشهای خود را از درگیری دریافت میکند. دهها هزار روس در حال حرکت به ایروان هستند. ما از جمله در مورد تجار فعال و پرشور شاغل در بخش فناوری اطلاعات صحبت میکنیم. ارمنستان با ارائه یک محیط فرهنگی راحت، امکان اقامت طولانی مدت بدون ویزا، روشهای نسبتا راحت برای اخذ مجوز اقامت و در دسترس بودن خدمات مالی، به یک مرکز مناسب برای آنها تبدیل شده است. ایروان به راه حل بهینه برای کارآفرینان کوچک و متوسط تبدیل شده است که برای صادرات خدمات فکری خود تلاش میکنند. این کشور هجوم سرمایه انسانی و به همراه آن یک اثر اقتصادی احتمالی را دریافت میکند. در عین حال، ارمنستان همچنان یک کشور آسیب پذیر است. آشفتگی بیش از حد بین المللی و نوسان قیمت کالاها به نفع آن نیست.
بخشی از جریان مهاجرت از روسیه نیز به گرجستان سرازیر شده است. تفلیس از جنگ تحریمها فاصله گرفته است و نمیخواهد در بازار روسیه ضرر کند. این کشور به سمت غرب گرایش دارد، اما آشکارا نمیخواهد روابط با مسکو را تشدید کند. منافع کلیدی گرجستان جلوگیری از بازگشایی درگیریهای ارضی با توجه به تحولات اوکراین است. موازنه ضرر و زیان برای گرجستان هنوز مشخص نیست.
قزاقستان همچنین نقش مرکز تجارت روسیه را ایفا میکند. در اینجا نیز هجوم قابل توجه سرمایه انسانی از روسیه امکانپذیر است. قزاقستان بازار بزرگی است. همچنین در اینجا کارهای زیادی برای توسعه زیرساختهای مالی انجام شده است، از جمله ایجاد مرکز مالی بینالمللی آستانه. قزاقستان دارای مرز طولانی با فدراسیون روسیه است که فرصتهایی را برای صادرات مجدد کالا به روسیه ایجاد میکند. مقامات این کشور گفتهاند که تحریمهای غرب را دور نمیزنند. اما آنها ممکن است جایگاههایی را که شرکتهای غربی به دلیل تحریم شرکتها رها کردهاند، پر کنند. فرصتهای زیادی برای عرضه محصولات آنها به روسیه از طریق قزاقستان بدون نقض رژیمهای تحریمی باقی مانده است. اجرای ماهرانه آنها به نفع کشور خواهد بود. قزاقستان نیز مانند آذربایجان از افزایش قیمت انرژی سود میبرد.
ارمنستان، گرجستان و قزاقستان را میتوان ذینفعان اصلی مهاجرت از روسیه دانست. در عین حال، مسئله پایداری چنین جریانی همچنان مطرح است. دولت روسیه دو سیگنال مهم ارسال کرده است. اول این که کشور قصد ندارد با بسیج و اقتصاد فرماندهی به یک کشور سرکوبگر تبدیل شود که در آن جایی برای بازار نباشد. دوم در ایجاد شرایط برای آزادسازی بازار است. پس از شوک روزهای اولیه درگیری، چنین سیگنالهایی میتواند جریان معکوس سرمایه انسانی را به روسیه تشویق کند. دسترسی به خدمات مالی برای معاملات بینالمللی همچنان یک چالش است. اما با گذشت زمان این مشکل حل خواهد شد. با ساختن “فرودگاههای جایگزین” در کشورهای همسایه، تجارت ممکن است به روسیه بازگردد.
ترکمنستان احتمالاً از افزایش قیمت گاز سود قابل ملاحظه ای خواهد برد. برعکس، قرقیزستان و تاجیکستان ممکن است به دلیل کاهش ورودی حواله از روسیه به دلیل انقباض بازار ضرر کنند. ازبکستان در این زمینه به دلیل مقیاس بزرگتر اقتصاد ثبات بیشتری دارد.
جمهوری بلاروس تاثیر تحریمهای غرب را تجربه خواهد کرد. تا حدی، آنها با تعمیق روابط تجاری با روسیه جبران خواهند شد. اما به دلیل انقباض بازار روسیه، تأثیر چنین مشارکتی ممکن است کمتر از حد انتظار باشد. علاوه بر این، ساختار روابط بین جمهوری بلاروس و اتحادیه اروپا با روابط مشابه با روسیه متفاوت است.
جمهوری مولداوی یک “بازنده” در این بحران است. این کشور تعداد زیادی پناهنده از اوکراین را پذیرفته است. بروکسل به مولداوی برای همکاری با پناهندگان کمک مالی خواهد کرد. اما بار اجتماعی بر اقتصاد همچنان میتواند قابل توجه باشد. علاوه بر این، مولداوی با افزایش قابل توجه قیمت سوخت مواجه است که به ناچار رشد اقتصادی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
در نهایت باید به دو کشور همسایه دیگر ایران و کره شمالی اشاره کرد. تهران فرصت بی نظیری دارد. خطر کمبود نفت در بازار جهانی ممکن است آمریکا را وادار کند که در رژیم تحریمها اغماض کند. ایران ممکن است در ابتدا موضع سختی اتخاذ کند و سپس تقاضاهای خود را برای دستیابی به سازشی قابل قبول برای واشنگتن کاهش دهد. سوال بزرگ این است که تا کی آمریکا فشار خود را بر ایران کاهش خواهد داد. با این حال، واقعیت چنین احتمالی غیرقابل انکار است. در مورد کره شمالی، حداقل از این واقعیت سود میبرد که زیانها را مخالفان اصلی آن متحمل میشوند – ایالات متحده، ژاپن، کره جنوبی و غیره. زیانهای آنها کشنده نیست و به طور خودکار به سود پیونگ یانگ تبدیل نمی شود. اما غرب اکنون بهعنوان یک دشمن بسیار خطرناکتر ظاهر میشود این احتمال وجود دارد که کره شمالی در روابط با روسیه تلاش کند تا به مزایای تاکتیکی دست یابد. برای مثال، فشار غرب ممکن است مسکو را تشویق کند که چشم خود را بر عرضه نفت به همسایه خود، اشتغال کارگران کره ای، هجوم درآمدهای ارزی خارجی، دسترسی به کالاهای تولیدی و غیره ببندد. بعید است روسیه به طور کامل در چنین همکاریهایی مشارکت کند. با این حال، روسیه یکی از نویسندگان اقدامات محدودکننده شورای امنیت سازمان ملل در پاسخ به برنامه موشکی هسته ای پیونگ یانگ است. اما برخی مداراها در سیاست روسیه کاملاً ممکن است. آنها در سیاست چین نیز امکان پذیر هستند.
برای اکثر همسایگان روسیه، درگیری بین مسکو و کیف فرصتهای بزرگی را به وجود میآورد. زمان نشان خواهد داد که آنها دقیقا چگونه از آنها استفاده خواهند کرد. با این حال، همه آنها باید سناریوی تشدید تنش تا سطح درگیری نظامی بین روسیه و ناتو را در نظر داشته باشند. چنین برخوردی میتواند بسیاری از مزایای مورد بحث در بالا را باطل کند.