آندری کورتونوف، مدیر کل شورای امور بینالملل روسیه
تمایل برخی رهبران به استفاده از استدلالهای هستهای برای تقویت موضع خود در مذاکرات قابل درک و تا حدودی حتی طبیعی است. رهبران اوکراین از این طریق تلاش میکنند تضمینهای امنیتی را از غرب به دست آورند، رئیس جمهور روسیه در تلاش است تا اقدامات نامطلوب احتمالی ناتو را در دوره “عملیات ویژه” در اوکراین مهار کند، رهبر بلاروس ظاهرا امیدوار است. دست خود را برای افزایش سطح سرمایه شخصی در سیاست اروپا باز کند.
با این حال، مانند کبریت برای کودکان، بمب هستهای بازیچه روسای جمهور نیست. همه چیز مربوط به سلاحهای هستهای – تهدید به گسترش آنها، چشم انداز کاهش آستانه هستهای، فروپاشی احتمالی مکانیسمهای کنترل سلاحهای هستهای – برای بشریت مهمتر از آن است که به عنوان ابزار چانه زنی در هر درگیری و بحران منطقهای عمل کند.
حتی در حادترین دورههای جنگ سرد در قرن گذشته، طرفهای مقابل اراده سیاسی و عقل سلیم کافی برای مصون نگه داشتن برنامه هستهای از سایر مشکلات بینالمللی داشتند. شاید به همین دلیل است که آنها به طور مداوم موفق شده اند از تهدید یک درگیری هستهای جهانی که دائماً در افق ظاهر میشد جلوگیری کنند.
طی دهههای گذشته، درک واقعیت این تهدید به پسزمینه آگاهی عمومی منتقل شده است: مسائلی مانند تغییرات آبوهوایی، مهاجرت کنترلنشده، تروریسم بینالمللی و در نهایت، ویروس کرونا، آن را کنار زده است. اما پس از یک جنگ جهانی هستهای، نه اینها و نه سایر موضوعات در دستور کار بینالمللی برای معدود کسانی که از فاجعه سیارهای جان سالم به در میبرند، معنایی نخواهد داشت. تا دیر نشده موضوع هستهای باید فوراً به کانون برنامههای بین المللی بازگردانده شود.
در عمل، این میتواند به معنای زیر باشد. اول، ما نیاز به یک جلسه فوری “پنج قدرت هستهای” – اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل – برای بحث در مورد مسائل ثبات استراتژیک جهانی داریم. این نشست باید به ایجاد مکانیزمی برای تعامل مداوم اعضای «پنج» در موضوعاتی مانند تهدیدات جدید اشاعه، چالشهای مرتبط با پیشرفتهای فنی- نظامی در حوزه موشکی هستهای، افزایش شفافیت در برنامه ریزی نظامی و دکترین های ملی برای استفاده از سلاح های هسته ای منجر شود.
ثانیاً، بحران کنونی نباید منجر به خاتمه مذاکرات دوجانبه روسیه و آمریکا در مورد کاهش تسلیحات تهاجمی استراتژیک فراتر از چارچوب معاهده START-3 موجود شود. کمتر از چهار سال تا پایان این قرارداد باقی مانده است و دیگر امکان تمدید START-3 وجود نخواهد داشت.
ثالثاً، آغاز بحث در مورد دستور کار هستهای در اروپا، از جمله توقف استقرار موشکهای هستهای میان برد و کوتاه برد در قاره اروپا ضروری است.
در طول ۳۰ سال گذشته، درک واقعیت تهدید هستهای در پس زمینه آگاهی عمومی فروکش کرده است. شاید به همین دلیل بود که یک قانون مهم دوران جنگ سرد فراموش شد – عدم استفاده از موضوع سلاحهای هستهای در درگیریهای منطقهای.
رویداد هستهای
همه چیز در کنفرانس امنیتی مونیخ در ۱۹ فوریه آغاز شد. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در سخنانی از تریبون این مجمع اعلام کرد که در شرایط خاص، اوکراین باید از وضعیت کنونی غیر هستهای خود دست بکشد. برای اکثر کارشناسان، این بیانیه فقط یک حمله جدلی ناموفق یا یک بلوف توخالی به نظر میرسید. جامعه حرفهای در مورد توانایی کییف برای ایجاد زرادخانه هستهای در آینده قابل پیش بینی تردید منطقی دارد: این کشور نه تجربه لازم و نه پتانسیل تکنولوژیکی کافی برای این کار را دارد.
با این حال، تنها یک روز بعد، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه وعده داد که روسیه تمام تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی کییف به قابلیت هستهای انجام خواهد داد. متعاقباً حتی این نظر بیان شد که لفاظیهای رهبر اوکراین دلیل شروع عملیات ویژه روسیه در خاک اوکراین بوده است.
یک تهدید پنهان
در جریان درگیری که از ۲۴ فوریه آغاز شد، موضوع هستهای چندین بار مجدداً مطرح شد. در ۲۷ فوریه، ولادیمیر پوتین در نشستی در کرملین با سرگئی شویگو وزیر دفاع و والری گراسیموف، رئیس ستاد کل روسیه، دستور انتقال نیروهای بازدارنده روسیه به یک رژیم دستور کار ویژه را صادر کرد.
این بیانیه در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفت و به افزایش عرضه سلاحهای کشنده مدرن به کییف توسط کشورهای غربی و همچنین به بحث در مورد امکان تئوریک ایجاد “منطقه پرواز ممنوع” بر فراز اوکراین توسط ناتو پیوند خورد. هشدار پوتین نیز توسط برخی تحلیلگران به عنوان تهدیدی پنهان برای آغاز جنگ هستهای علیه ناتو در صورت لزوم تفسیر شده است.
در این شرایط جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نیز به این بحث ورود کرد و سعی کرد به آمریکاییها و متحدان اروپایی آنها را در مورد خطر درگیری هستهای با روسیه اطمینان خاطر دهد. رهبری پنتاگون فوراً از همکاران روسی درخواست ایجاد یک خط ارتباطی ویژه برای کاهش خطرات حوادث احتمالی بین دو کشور کرد.
موضوع هستهای به طور خلاقانهای توسط رئیس جمهور چهارم، رهبر بلاروس، الکساندر لوکاشنکو توسعه داده شد. لوکاشنکو در میان سایر اصلاحات نسخه جدید قانون اساسی کشورش که در همه پرسی در ۲۷ فوریه تصویب شد، به طور اتفاقی وضعیت عاری از هستهای – و همچنین بی طرفی – را لغو کرد. اکنون در صورت لزوم میتوان تسلیحات هستهای روسیه را در خاک بلاروس مستقر کرد. جای تعجب نیست که این نوآوری قانون اساسی کشورهای همسایه اروپای مرکزی را به شدت تحریک کرده است.
بازیهای خطرناک
کمی زودتر، سازمان ملل تصمیم گرفت کنفرانس بعدی بررسی معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را به تعویق بیاندازد. این کنفرانس هر پنج سال یک بار برگزار میشود و دهمین نشست آن قرار بود در ماه میسال گذشته در نیویورک برگزار شود. اما به دلیل همهگیری، به ژانویه ۲۰۲۲ موکول شد و برای بار دوم به تعویق افتاد.
نکته قابل توجه این است که کل این مجموعه رویدادها، که به بیان ملایم، امیدی به شرایط بهتر را ایجاد نمیکند، کمتر از دو ماه پس از بیانیه مشترک پنج قدرت دارای سلاح هستهای (روسیه، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین) در این خصوص که در یک جنگ هستهای هیچ برندهای وجود ندارد، رخ داد. در مذاکرات با ایران در وین تا پایان فوریه، همین پنج قدرت در نهایت به از سرگیری توافق چندجانبه در مورد برنامه هستهای ایران نزدیک شدند. یادآور میشویم که آنها این قرارداد را در سال ۲۰۱۵ با تهران امضا کردند و سه سال بعد، ایالات متحده تحت رهبری دولت دونالد ترامپ بهطور یکجانبه از آن خارج شد.
تمایل برخی رهبران به استفاده از استدلالهای هستهای برای تقویت مواضع خود در مذاکره قابل درک و تا حدودی حتی طبیعی است. رهبران اوکراین از این طریق تلاش میکنند تضمینهای امنیتی را از غرب به دست آورند، رئیس جمهور روسیه در تلاش است تا اقدامات نامطلوب احتمالی ناتو را در دوره “عملیات ویژه” در اوکراین مهار کند، رهبر بلاروس ظاهرا امیدوار است دست خود را برای افزایش سطح سرمایه شخصی در سیاست اروپا باز کند.
با این حال، مانند کبریت برای کودکان، بمب هستهای بازیچه روسای جمهور نیست. همه چیز مربوط به سلاحهای هستهای – تهدید به گسترش آنها، چشم انداز کاهش آستانه هستهای، فروپاشی احتمالی مکانیسمهای کنترل سلاحهای هستهای – برای بشریت مهمتر از آن است که به عنوان ابزار چانه زنی در هر درگیری و بحران منطقهای عمل کند.
حتی در حادترین دورههای جنگ سرد در قرن گذشته، طرفهای مقابل اراده سیاسی و عقل سلیم کافی برای مصون نگه داشتن برنامه هستهای از سایر مشکلات بینالمللی داشتند. شاید به همین دلیل است که آنها به طور مداوم موفق شدهاند از تهدید یک درگیری هستهای جهانی که دائماً در افق ظاهر میشد، جلوگیری کنند.
مسابقات در جا
در چند دهه گذشته، درک واقعیت تهدید هستهای به پسزمینه آگاهی عمومی منتقل شده است: مسائلی مانند تغییرات آبوهوایی، مهاجرت کنترلنشده، تروریسم بینالمللی و در نهایت، ویروس کرونا، آن را کنار زده است. اما پس از یک جنگ جهانی هستهای، نه اینها و نه سایر موضوعات در دستور کار بین المللی برای معدود کسانی که از فاجعه سیارهای جان سالم به در میبرند، معنایی نخواهد داشت. موضوع هستهای باید تا دیر نشده فوراً به کانون برنامههای بین المللی بازگردانده شود.
در عمل، این اقدام میتواند به معنای زیر باشد. اول، ما نیاز به یک جلسه فوری “پنج قدرت هستهای” – اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل – برای بحث در مورد مسائل ثبات استراتژیک جهانی داریم. این نشست باید به ایجاد مکانیزمی برای تعامل مداوم اعضای «پنج» در موضوعاتی مانند تهدیدات جدید اشاعه، چالشهای مرتبط با پیشرفتهای فنی- نظامی در حوزه موشکی هستهای، افزایش شفافیت در برنامهریزی نظامی و ملی دکترین استفاده از سلاحهای هستهای منجر شود.
ثانیاً، بحران کنونی نباید منجر به خاتمه مذاکرات دوجانبه روسیه و آمریکا در مورد کاهش تسلیحات تهاجمی استراتژیک فراتر از چارچوب معاهده START-3 موجود شود. کمتر از چهار سال تا پایان این قرارداد باقی مانده است و دیگر امکان تمدید START-3 وجود نخواهد داشت.
ثالثاً، آغاز بحث در مورد دستور کار هستهای در اروپا، از جمله توقف استقرار موشکهای هستهای میان برد و کوتاه برد در قاره اروپا ضروری است.
اگر بتوانیم حداقل در این سه حوزه مرتبط با یکدیگر کار را آغاز کنیم، تهدید یک درگیری هستهای بار دیگر به افق دوردست خواهد رفت.