تاریخ : یکشنبه, ۱۳ آبان , ۱۴۰۳ 2 جماد أول 1446 Sunday, 3 November , 2024

تحریم نمی‌تواند دولت روسیه را وادار به عقب‌نشینی کند

  • ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۶:۰۵
تحریم نمی‌تواند دولت روسیه را وادار به عقب‌نشینی کند
پس از مذاكرات نه چندان موفق واشنگتن و مسكو درباره مساله اوكراين و افزايش تنش‌هاي لفظي ميان امريكا و روسيه، نگراني‌ها درخصوص آغاز يك درگيري نظامي گسترده در شرق اروپا افزايش پيدا كرده و مقام‌هاي غربي ادعا مي‌كنند امكان حمله نظامي روسيه به اوكراين در ماه فوريه وجود دارد. «اعتماد» در گفت‌وگو با جهانگير كرمي، استاد دانشگاه تهران به بررسي ريشه‌هاي شكل‌گيري بحران اوكراين و سناريوهاي پيش‌رو پرداخته است. كرمي معتقد است احتمال حمله نظامي روسيه به اوكراين وجود دارد و تحريم نمي‌تواند دولت روسيه را به عقب‌نشيني از خواسته‌هاي خود وادار كند. اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

    تنش میان روسیه و غرب بر سر مساله اوکراین هر روز بیش از پیش افزایش پیدا می‌کند و هر کدام از این طرف‌ها روایتی متناقض با روایت طرف مقابل ارایه می‌کنند. ریشه تشدید تنش‌ها در سال ۲۰۲۱ و تداوم آن تا امروز به کجا بازمی‌گردد؟
اینکه چرا دولت پوتین در این مقطع تصمیم گرفته اوکراین را تحت فشار قرار دهد، دلایل متعددی دارد. می‌دانیم که دولت امریکا در ماه‌های اخیر درگیر مساله تقابل چین و تایوان بوده و همین مساله می‌تواند یکی از عوامل موثری باشد که باعث شده دولت روسیه شرایط را برای محقق کردن برخی خواسته‌هایش در عرصه سیاست خارجی مهیا ببیند.  من فکر می‌کنم آنچه باعث بروز و تشدید این تنش‌ها شد به تصور غلط دولت اوکراین از شرایط برمی‌گردد. دولت اوکراین بعد از بحران قره‌باغ، شرایط را مساعد دید که در صحنه میدانی از شر جدایی‌طلبان در شرق اوکراین خلاص شود و واقعیت موجود را بر روسیه تحمیل کند اما محاسبات کی‌یف اشتباه از آب در آمد و شرایط بسیار پیچیده‌تر از آنچه آنها تصور می‌کردند، شد.

    طرف غربی اما روایت متفاوتی دارد. آنها می‌گویند این روسیه است که با تجهیز جدایی‌طلبان و استقرار نیروهایش در مرز اوکراین، قصد حمله به این کشور را دارد.
براساس واقعیت‌هایی که در صحنه عملیاتی وجود دارد، دولت روسیه تا پیش از بحران قره‌باغ و یکسری اقدامات نظامی در داخل اوکراین از سوی دولت اوکراین، تصمیمی برای اقدام علیه کی‌یف نداشت اما بعد از تحرکات نظامی ارتش اوکراین و حمایت‌های نظامی گسترده‌ای که غرب و اعضای ناتو از کی‌یف انجام دادند، روسیه در شرایطی قرار گرفت که یا باید می‌پذیرفت جدایی‌طلبان روس‌تبار از صحنه اوکراین حذف شوند و این کشور به صورت تدریجی به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در‌آید یا اینکه در راستای جلوگیری از این موارد، اقدامی انجام دهد، به همین دلیل، برای مجموعه عملیات‌های نظامی که تا این مرحله پشت مرزهای اوکراین صورت گرفته می‌توان دو دلیل عمده متصور شد؛ اول جلوگیری از حمله دولت اوکراین به جدایی‌طلبان و دوم جلوگیری از پیوستن این کشور به ناتو. 

   آیا روسیه تلاش نمی‌کند از فشار بر اوکراین برای امتیازگیری سیاسی از غرب استفاده کند؟
حدود یک ماه و نیم پیش دولت روسیه دو پیشنهاد امنیتی را به امریکا و ناتو ارایه داد. براساس این دو پیشنهاد امنیتی، می‌توان فهمید که روسیه به دنبال دریافت تضامین امنیتی لازم درخصوص مرزهای غربی خود است. به این معنا که ناتو به شرایط پیش از سال ۱۹۹۸ میلادی بازگردد و اقدامات صورت گرفته در راستای توسعه ناتو پس از سال ۱۹۹۸ معلق شود. از نگاه روسیه، این موضوع به ویژه در گام اول باید در موضوع اوکراین صورت بگیرد و طرف‌های غربی باید بپذیرند که لازم است اوکراین هم نظیر فنلاند در مسائل نظامی بی‌طرفی پیشه کند و یک قلمرو بی‌طرف باشد. این پیشنهادی است که طرف روسی به ناتو و ایالات متحده ارایه داد؛ به‌رغم واکنش‌های منفی غرب و ناتو، در پی افزایش فشار روسیه آنها مجبور شدند گفت‌وگوهایی را آغاز کنند و از همین رو گفت‌وگوها میان واشنگتن و مسکو و ناتو در چارچوب شورای ناتو و روسیه و همچنین سازمان امنیت و همکاری اروپا آغاز شد.

    از همان زمان ارایه پیش‌نویس‌های امنیتی از سوی روسیه، واکنش ناتو و غرب این بود که این پیش‌نویس‌ها برای نپذیرفتن ارایه شده و روسیه به دنبال بهانه است. اکنون هم پس از ارایه پاسخ‌های مکتوب ایالات متحده به پیشنهادهای روسیه به نظر نمی‌رسد پیشرفت چندانی در گفت‌وگوها صورت گرفته باشد. با این توصیف به نظر شما نتیجه فرآیند دیپلماتیکی که برای حل مساله اوکراین از اوایل ژانویه آغاز شده به کجا خواهد رسید؟
اگر بخواهیم خوش‌بینانه نگاه کنیم احتمال دارد این گفت‌وگوها به یک توافق منجر شوند و غرب به روسیه تضمین دهد که اوکراین به عضویت ناتو در نمی‌آید. در صورتی که غرب این خواسته روسیه که برای مسکو به نوعی خط قرمز محسوب می‌شود بپذیرد، شانسی برای حصول توافق و موفقیت راهکار دیپلماتیک برای فروکاستن از تنش‌ها در اوکراین وجود دارد. اما اگر چنین اتفاقی نیفتد احتمال اینکه روسیه درنهایت تصمیم بگیرد حمله نظامی به اوکراین را آغاز کند بسیار زیاد است.

    به نظر شما در صورت حمله روسیه به اوکراین، ابعاد این حمله چگونه خواهد بود و چه سناریوهایی درخصوص تبعات این حمله می‌توان درنظر گرفت؟
این حمله می‌تواند حمله‌ای برای جداسازی مناطق شرقی اوکراین و به رسمیت شناختن آنها به عنوان دولت‌های جدید نظیر آنچه در مورد مناطق آبخازیا و اوستیا اتفاق افتاد، باشد. می‌تواند هم یک حمله گسترده‌تر باشد که بخش‌های بیشتری از اوکراین مانند مناطق شمال شرقی نظیر خارکیف را به تصرف روسیه در آورد و سناریوی سوم هم به نظر من، حمله سراسری و تصرف کامل اوکراین خواهد بود. در صورت به واقعیت پیوستن سناریوی سوم، دولت روسیه تلاش خواهد کرد دولتی جدید را در اوکراین بر سر کار آورد، توافقی با دولت جدید امضا کند و احتمالا از این توافق برای الحاق نزدیک به نیمی از خاک اوکراین به خاک روسیه بهره خواهد برد. تحقق هر یک از این سناریوها پیامدهایی برای روسیه دارد و غرب با توجه به هر کدام از این سناریوها هزینه‌ای را بر روسیه تحمیل خواهد کرد.

    امریکایی‌ها تهدید کرده‌اند که در صورت حمله نظامی روسیه به اوکراین، تحریم‌هایی فلج‌کننده را علیه مسکو اعمال خواهند کرد. آنها همزمان تاکید می‌کنند که قصد اعزام نیرو به خاک اوکراین را ندارند. آیا گزینه تحریم می‌تواند در برابر روسیه بازدارنده باشد؟
به نظر نمی‌رسد که تحریم‌ها بتوانند دولت روسیه را وادار به عقب‌نشینی کند، چراکه چنین مساله‌ای در محاسبات راهبردی روسیه حتما درنظر گرفته شده است و آنها با بررسی و علم به تبعات یک اقدام، اهداف خود را عملی می‌سازند. باید درنظر داشت اگر تحریم‌ها بسیار گسترده باشد، غرب نیز به خاطر مبادلات نزدیک به ۳۰۰ میلیارد دلاری با روسیه متحمل ضرر سنگینی خواهد شد و از سوی دیگر، دولت روسیه پس از تحریم‌هایی که از سال ۲۰۱۴ به این سو علیه این کشور اعمال شد، به شکل‌‌های مختلف تلاش کرد جایگزین‌هایی برای موارد تحریمی غرب پیدا کند و نسبتا هم در این زمینه موفق بوده است. این موفقیت در برابر تحریم‌های پیشین ممکن است که دولت روسیه را قانع کرده باشد، حتی بدترین تحریم‌ها هم نمی‌توانند ضربه‌ای اساسی به روسیه وارد کنند، ضمن اینکه این محاسبه هم ممکن است در نگاه روس‌ها وجود داشته باشد، اگر آنها اوکراین را به تصرف خود در بیاورند، در مذاکراتی که درباره وضعیت اوکراین پس از اشغال صورت می‌گیرد، می‌توانند رفع تحریم‌ها را به عنوان شرطی برای تخلیه بخش غربی اوکراین مطرح کنند. معادلات بسیار پیچیده‌ای در این مساله وجود دارد و نمی‌شود با قطعیت درباره هر کدام از این موارد اظهارنظر کرد. اما به ‌طور کلی درخصوص واکنش طرف غربی یک واقعیتی وجود دارد؛ آنها به استفاده از نیروهای نظامی خودشان متوسل نخواهند شد و حداکثر کمک نظامی به اوکراین و مبارزان مخالفان روسیه را در دستور کار قرار خواهند داد. در صورتی که دولت روسیه کل اوکراین را اشغال کند، همین ارسال کمک نظامی هم کاری بسیار سخت خواهد بود.

    با این وصف، امریکا در صورت تهاجم روسیه به اوکراین ضربه اعتباری سختی نخواهد دید؟
بعد از عملیات خروج از افغانستان که ضربه بسیار بزرگی به اعتبار امریکا زد و خروج بخشی از نظامیان امریکایی از عراق که نگرانی متحدان خاورمیانه‌ای امریکا را در پی داشت، در صورت حمله روسیه به اوکراین ناتوانی غرب برای دفاع از این کشور به چشم خواهد آمد. حتی اگر توجه کنید در داخل امریکا نیز طرفداران مداخله ایالات متحده در مساله اوکراین به همین موضوع اشاره دارند و می‌گویند اگر از اوکراین دفاع نکنیم ضربه بزرگی به اعتبار امریکا وارد خواهد آمد. این نکته بسیار مهم است که اگر امریکا سیاست Pivot to Asia را از سال ۲۰۱۲ در پیش گرفته و بنا دارد پیرامون چین نوعی بازدارندگی و مهار را ایجاد کند، این موضوع زمانی برای متحدان منطقه‌ای ایالات متحده نظیر استرالیا، ژاپن، کره‌جنوبی و کشورهای عضو آسه‌آن قابل قبول خواهد بود که امریکا اعتباری داشته باشد و اگر در اوکراین این اعتبار از دست برود آیا شرکای شرق آسیای امریکا به سوی کاهش تنش با چین و تفاهم با این کشور پیش نخواهند رفت؟ امریکایی که در شرایط حساس و سخت نتواند از متحدانش دفاع کند، اعتباری برای حفظ این اتحادها نخواهد داشت. استدلال دولت ایالات متحده این است که اوکراین متحد امریکا نیست، هنوز عضو ناتو به حساب نمی‌آید و در نتیجه نه امریکا و نه ناتو تعهدی برای حفظ تمامیت ارضی این کشور ندارند. از این سیاست می‌توان نتیجه‌هایی گرفت. از سه منطقه کلیدی برای منافع حیاتی امریکا یعنی خاورمیانه، شرق اروپا و حوزه اوراسیا و آسیا، امریکایی‌ها در حال رها کردن خاورمیانه هستند و نمی‌خواهند درگیر مسائل این منطقه شوند و اگر در مساله اوکراین نتوانند مانع پیشروی روسیه شوند طبعا نفوذشان در شرق اروپا و حوزه اوراسیا نیز تا حد زیادی تضعیف خواهد شد. این وضعیت همان‌طور که گفتم به اعتبار امریکا در شرق آسیا نیز ضربه وارد می‌کند.

    جو بایدن، رییس‌جمهوری ایالات متحده هفته گذشته در پاسخ به خبرنگاران از احتمال تحریم شخص پوتین گفت و مانور زیادی روی تحریم‌های اقتصادی داد .آیا به نظر نمی‌رسد که ارزیابی غربی‌ها باعث شده آنها حساب ویژه‌ای روی تحریم‌ها باز کنند؟
باید دید اساسا غرب چه گزینه‌هایی برای اقدام پیش روی خود دارد. همان‌طور که اشاره کردم به ‌طور کلی دو اقدامی که غرب می‌تواند در برابر روسیه انجام دهد، یکی حمایت نظامی از اوکراین و دیگری تحریم روسیه است. تحریم گسترده می‌تواند تا حدی بازدارنده باشد اما اگر بازدارندگی این تحریم‌ها از بین برود، شرایط میدانی برای امریکا و متحدان اروپایی‌اش بسیار سخت‌تر خواهد شد، اما گزینه حمایت اقدام نظامی از دولت اوکراین هم شرایط پیچیده‌ای دارد؛ حمایت‌ها قبل از عملیات نظامی، حمایت‌های حین عملیات نظامی و حمایت‌ها پس از حمله نظامی احتمالی روسیه شرایط متفاوتی خواهد داشت. از سال ۲۰۱۴ به این سو حمایت نظامی غرب از اوکراین آغاز شده و تجهیزات و آموزش به نیروهای اوکراینی در دستور کار ناتو قرار دارد. در صورتی که روسیه حمله نظامی را آغاز کند اینکه این درگیری‌ها تا چه اندازه گسترده خواهد بود و چه مناطقی را در بر خواهد گرفت در نحوه حمایت نظامی غرب از اوکراین موثر خواهد بود. اما اگر عملیات نظامی روسیه به گونه‌ای باشد که دولت اوکراین قادر به مقاومت نباشد، آنگاه حمایت نظامی به حمایت از گروه‌های چریکی و نیروهای مردمی تبدیل خواهد شد و طرف‌های غربی تجاربی نیز در این زمینه‌ها داشته‌اند که می‌توان به حمایت از مجاهدان افغانستانی در دهه ۸۰ میلادی اشاره کرد. نکته‌ای که وجود دارد، این است که خطر بزرگ برای غرب، همزمانی عملیات‌های نظامی است. یعنی احتمال اینکه همزمان با تهاجم روسیه به اوکراین، دولت چین نیز بخواهد برای الحاق تایوان به خاک خود تلاش کند و در منطقه دریای چین جنوبی دست به اقدام نظامی بزند وجود دارد و در صورتی که این اتفاق بیفتد، غرب با بحرانی بی‌سابقه مواجه خواهد شد. 

    مگر امریکا در سال ۲۰۱۴ نیز راهبرد تحریم روسیه و حمایت نظامی از اوکراین را امتحان نکرد و این راهبرد شکست نخورد؟
موضوع ۲۰۱۴ تا حدی با موضوعات امروز متفاوت بود. اگر یادتان باشد از قبل از تهاجم روسیه به کریمه، تهدیدی مبنی بر اعمال تحریم وجود نداشت و تهدیدها و تحریم‌ها پس از اشغال کریمه شروع شد. این تحریم‌ها هم به صورت تدریجی اعمال شد و تحریم‌های محدودی بود. به این علت که در آن زمان دولت‌های غربی تعهدی نسبت به مساله اوکراین احساس نمی‌کردند و اساسا موضوع کریمه نیز موضوعی بسیار پیچیده‌ای است. حتی پیش از اینکه کریمه به اشغال روسیه در بیاید نیز بندر سواستوپل براساس توافقی که با دولت اوکراین صورت گرفته بود در اجاره روس‌ها بود و ناوگان روسیه حضور فعالی در آن منطقه داشت. به دلیل همین تفاوت‌ها نمی‌توان گفت راهبرد فعلی امریکا در گذشته آزموده شده و شکست خورده است. تحریم‌هایی که پس از ماجرای کریمه اعمال شد بیشتر علیه افراد و شرکت‌های دخیل در این ماجرا بود و تحریم‌هایی که امروز از آن صحبت می‌شود تحریم‌هایی فلج‌کننده علیه کل روسیه است. لازم به یادآوری است اثرات تحریم‌های سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ نیز روی اقتصاد روسیه کم نبود و در واقع مشکلات بسیاری ایجاد کرد. هرچند دولت روسیه توانست به تدریج با اتخاذ یک جهت‌گیری شرقی از فشار این تحریم‌ها خارج شود. البته یک نکته هم درباره تحریم‌های جدید وجود دارد. بسیاری از کشورهای غربی با دیده تردید به آن نگاه می‌کنند و آگاهند که تحریم روی تجارت ۳۰۰ میلیارد دلاری روسیه و غرب تاثیر چشمگیری خواهد گذاشت. 

    همین مساله اختلاف‌نظر اروپا و امریکا بر سر تحریم، نظیر مخالفت آلمانی‌ها با تحریم نورد استریم از بازدارندگی تهدید به تحریم نمی‌کاهد؟
بله، طرف غربی رویکرد یکپارچه‌ای نسبت به این مساله ندارد. امریکا نگاه خاص خود را دارد، قدرت‌های سنتی اروپا نظیر آلمان، فرانسه و ایتالیا رویکرد متفاوتی با امریکایی‌ها دارند، آنها روسیه را یک تهدید اساسی علیه خود نمی‌دانند و با توجه به تجارت گسترده‌ای که با این کشور دارند، تحریم‌ها ضرر جدی به اقتصاد آنها وارد خواهد کرد. در مقابل نگاه بریتانیا به واشنگتن نزدیک‌تر است و کشورهای جوان اروپا نظیر جمهوری‌های استقلال یافته از شوروی سابق نیز بسیار نگران وضعیت موجودند. کل مبادلات تجاری امریکا و روسیه حدود ۲۰ میلیارد دلار است که پس از تحریم‌های قبلی هم تغییر زیادی نکرد اما این تحریم‌ها تجارت روسیه با کشورهایی نظیر فرانسه و آلمان را خیلی تحت تاثیر قرار داد. ریشه اختلاف بر سر تحریم روسیه نیز به همین مساله بازمی‌گردد.

    یکی از موضوعاتی که افکار عمومی آن را خیلی پررنگ می‌داند وابستگی اروپا به گاز روسیه است. این مساله از چه درجه‌ای از اهمیت برخوردار است؟
طبعا قطع این وابستگی برای اروپا آسان نخواهد بود، به ویژه آنکه در حال حاضر نیز قیمت انرژی افزایش قابل‌توجهی در اروپا داشته و جایگزینی گاز روسیه نیز به سادگی ممکن نیست. این یک مانع است و در محاسبات روسیه و اروپا هم درنظر گرفته می‌شود اما این تصور که واقعا این عامل به شکل قاطع بتواند طرف‌های غربی را در مقابل امریکا قرار بدهد و باعث شود آنها در مقابل ایالات متحده بایستند، اشتباه است. امریکا در میان کشورهای غربی هنوز یک قدرت هژمون است و غربی‌ها در بسیاری از موارد مجبور به تن دادن به خواست واشنگتن هستند.

    ولادیمیر پوتین رییس‌جمهور روسیه از ۲۳ دسامبر به این سو درباره مساله اوکراین سکوت اختیار کرده و اظهارنظر خاصی پیرامون این مساله نداشته است. این سکوت را چگونه تفسیر می‌کنید؟
آخرین اظهارات آقای پوتین درباره بحران اوکراین این بود که اگر دولت‌های غربی به پیشنهادهای روسیه واکنش مثبت نشان ندهند، روسیه مجبور خواهد بود که از همه گزینه‌های پیش روی خود از جمله گزینه نظامی استفاده کند و اینکه این واکنش نظامی در چه ابعادی خواهد بود یا اینکه در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد دراختیار نظامیان است. به نظر می‌رسد که پوتین مساله اوکراین را به دیپلمات‌ها و نظامیان سپرده به این صورت که از یک‌سو دیپلمات‌ها در تلاش برای یافتن راه‌حلی سیاسی و گفت‌وگو با طرف مقابل هستند و نظامیان نیز به تقویت مواضع و آماده‌سازی شرایط ادامه می‌دهند تا چنانچه دیپلماسی شکست بخورد، گزینه نظامی مورد استفاده قرار گیرد.

    روسیه چندین‌بار تاکنون از ابزار حمله سایبری علیه اوکراین بهره برده. این ابزار آیا می‌تواند ابزاری تعیین‌کننده باشد؟
دولت روسیه از این ابزار بارها علیه رقبای خود نظیر دولت اوکراین، کشورهای اروپایی و ایالات متحده استفاده کرده است. با توجه به اینکه در کلیت قدرت نظامی روسیه ضعیف‌تر از مجموعه دولت‌های غربی است آنها تلاش می‌کنند با بهره‌گیری از برخی ابزارها این ضعف را جبران کنند. بودجه نظامی کشورهای غربی نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد دلار است در حالی که بودجه نظامی روسیه قابل مقایسه با این رقم نیست و حداکثر ۱۲۰ میلیارد دلار است. این مساله باعث ایجاد عدم توازن می‌شود و روس‌ها برای برقراری توازن به سوی استفاده از ابزارهایی مانند تقویت قدرت هسته‌ای و استفاده از قدرت نامتقارن نظیر همین حملات سایبری رفته‌اند. جنگ سایبری یکی از حوزه‌هایی است که روس‌ها با استفاده از آن می‌توانند آسیب زیادی را به طرف مقابل وارد کنند.

    به عنوان سوال آخر، تاثیر تنش‌های کنونی روی افکار عمومی در اوکراین چه بوده؟ آیا باعث شده آنها بیشتر به طرفداری از دولت مستقر گرایش پیدا کنند؟
جامعه اوکراین جامعه یکپارچه‌ای نیست. در اوکراین، تقریبا ۳۰درصد از شهروندان به ‌شدت گرایشات روسی دارند و در میان ۷۰درصد دیگر نیز بخش‌هایی از جامعه رویکردی اعتدالی دارند و طرفدار تعامل با روس‌ها هستند اما بخش‌هایی از جامعه اوکراین نیز که حدود ۳۰درصد را شامل می‌شوند گرایشات ناسیونالیستی افراطی دارند و حتی برخی آنها از تقابل نظامی با روسیه حمایت می‌کنند. به ‌طور کلی اکثریت جامعه اوکراین تمایلی به جنگ ندارند و چنین نیست که بیشتر آنها به دنبال درگیری نظامی باشند.


   براساس واقعیت‌هایی که در صحنه عملیاتی وجود دارد، دولت روسیه تا پیش از بحران قره‌باغ و یکسری اقدامات نظامی در داخل اوکراین از سوی دولت اوکراین، تصمیمی برای اقدام علیه کی‌یف نداشت اما بعد از تحرکات نظامی ارتش اوکراین و حمایت‌های نظامی گسترده‌ای که غرب و اعضای ناتو از کی‌یف انجام دادند، روسیه در شرایطی قرار گرفت که یا باید می‌پذیرفت جدایی‌طلبان روس‌تبار از صحنه اوکراین حذف شوند و این کشور به صورت تدریجی به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در‌آید یا اینکه در راستای جلوگیری از این موارد، اقدامی انجام دهد.

  به نظر نمی‌رسد که تحریم‌ها بتوانند دولت روسیه را وادار به عقب‌نشینی کند، چراکه چنین مساله‌ای در محاسبات راهبردی روسیه حتما درنظر گرفته شده است و آنها با بررسی و علم به تبعات یک اقدام، اهداف خود را عملی می‌سازند.
   طبعا قطع این وابستگی برای اروپا آسان نخواهد بود، به ویژه آنکه در حال حاضر نیز قیمت انرژی افزایش قابل‌توجهی در اروپا داشته و جایگزینی گاز روسیه نیز به سادگی ممکن نیست. این یک مانع است و در محاسبات روسیه و اروپا هم درنظر گرفته می‌شود اما این تصور که واقعا این عامل به شکل قاطع بتواند طرف‌های غربی را در مقابل امریکا قرار بدهد و باعث شود آنها در مقابل ایالات متحده بایستند، اشتباه است.

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=4154
  • منبع : اعتماد
  • 614 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.