نویسنده: ولی کالجی در موسسه ابرار معاصر
موضوع خطوط انتقال انرژی بهویژه در رابطه با مباحثی چون رابطه میان کشورهای صادرکننده و مصرفکننده انرژی، طراحی مسیرهای عبوری و نحوه سرمایهگذاری از موضوعات چالشبرانگیز اقتصاد سیاسی بهشمار میرود. درواقع، منطق حاکم بر احداث خطوط انتقال انرژی صرفاً منطق اقتصادی نیست و عوامل متعدد ژئوپلیتیکی و ملاحظات سیاسی بهصورت مؤثری در روند آن دخالت دارند. مصداق بارز این امر را میتوان طرحهای انتقال انرژی از آسیای مرکزی به افغانستان و شبهقاره دانست که در کانون آن، دو طرح انتقال گاز «تاپی» از ترکمنستان به افغانستان، پاکستان و هند و نیز طرح انتقال برق «کاسا ۱۰۰۰» از قرقیزستان و تاجیکستان به افغانستان و پاکستان قرار دارد که از جنبههای مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی، بر محیط پیرامونی شرق و شمالشرقی کشورمان اثرگذار است…