پیوتر کورتونوف در شورای امور بین الملل روسیه
با این وجود، علیرغم تغییر دولت در واشنگتن، “توافق هسته ای” همچنان در آستانه فروپاشی قرار دارد. کارشناسان همچنان به جامعه بینالملل اطمینان میدهند که روند مذاکرات در وین به سرعت به سوی نتیجهگیری موفقیتآمیز پیش میرود، اما در واقع هیچ نتیجه عملی حاصل نشده است. علاوه بر این، وقفه در گفتگوها حداقل تأثیری بر توسعه برنامه هستهای ایران که به طور روشمند پتانسیل هستهای خود را افزایش میدهد نداشته است و به تدریج به انباشته شدن مقدار کافی اورانیوم غنی شده برای ایجاد بار هستهای نزدیک میشود. در این زمینه، دولت جو بایدن مجبور است به یک سوال دشوار پاسخ دهد – واشنگتن چه نوع امتیازاتی را آماده ارائه به تهران برای متقاعد کردن آنها به احیای برجام است؟
زمان علیه ایالات متحده به پیش میرود
واشنگتن علیرغم مواضع سختگیرانه خود در قبال موضوع تسلیحات هستهای ایران، ممکن است در آینده نزدیک مجبور به دادن برخی امتیازات جدید شود، زیرا زمان به نفع این کشور نیست. دولت ترامپ توانایی ایران برای مقابله با کمپین «فشار حداکثری» ایالات متحده را به شدت دست کم گرفته بود. رئیس جمهور از روی عادت، بر روی فشار مالی بر تهران شرط بندی کرد و معتقد بود که آسیبهای اقتصادی در نهایت باعث سازش خواهد شد. علاوه بر این، این احتمال وجود دارد که واشنگتن همچنین امیدوار باشد که اگر تهران از دادن امتیازات خودداری کند، گروهی در کشور کودتا کنند یا حداقل دولت فعلی را مجبور به موافقت با برخی از خواستههای کلیدی آمریکا در ازای کاهش رژیم تحریمها کنند. (اگرچه واشنگتن رسماً اعلام کرده است که به دنبال تغییر خشونت آمیز قدرت در کشور نیست).
با این وجود، انتظارات واشنگتن نابهنگام بود و کاملاً از واقعیتهای جامعه ایران و نظام دولتی دور بود. تهران نشان داده است که نه تنها قادر به مهار ناآرامیهای داخلی است، بلکه کاملاً میتواند عملکرد پایدار دولت را در برابر فشار شدید تحریمها حفظ کند. بنابراین، ایالات متحده هرگز موفق نشد ایران را با کمپین تحریمی خود درهم بشکند، بدون اینکه برنامه «ب» واقعی در صورت شکست فشار اقتصادی خود داشته باشد.
واشنگتن در موقعیت بسیار دشواری قرار دارد – ایالات متحده دیگر نمی تواند روی این واقعیت حساب کند که کمپین فشار تحریمها میتواند تهران را وادار به دادن امتیاز کند، اما استفاده از قدرت نظامی برای وادار کردن ایران به رعایت الزامات نیز از سوی کاخ سفید به عنوان روش قابل قبولی برای حل مسئله ایران تلقی نمی شود. در عین حال، طرف ایرانی بیکار نمی نشیند، به توسعه برنامه هستهای خود ادامه میدهد و وزن خود را در مذاکرات وین افزایش میدهد و در عین حال مواد رادیواکتیو را بیشتر و بیشتر میکند. ایالات متحده همچنان از نگاه واقع بینانه به وضعیت امتناع میورزد و همچنان اصرار دارد که ایران باید با برخی از خواستههای آنها موافقت کند. با این حال، دیر یا زود، بایدن باید بپذیرد که زمان به نفع او نیست.
مذاکره با ایران در چارچوب بحران اوکراین
چشم انداز مذاکره مجدد برجام تا حد زیادی به ویژگیهای حل بحران در اروپای شرقی بستگی دارد که میتواند تأثیر مثبت و منفی بر روند مذاکرات بر سر توافق هستهای جدید داشته باشد. برای واشنگتن، مناقشه اوکراین به یک عامل اصلی سیاست خارجی تبدیل شده است و تهران و پکن را مجبور کرده است که بهعنوان تهدیدهای کمتر فوری به طور موقت در پسزمینه قرار گیرند. امروز، ایالات متحده با دو وظیفه اصلی روبرو است – محدود کردن فرصتهای اقتصادی مسکو تا آنجا که ممکن است و اطمینان از حفظ حاکمیت اوکراین. انجام هر دو وظیفه تا حد زیادی به توانایی واشنگتن برای تأثیرگذاری بر قیمت انرژی و همچنین حجم نفت و گازی که روسیه میتواند به بازار جهانی ارائه دهد بستگی دارد.
در این راستا، استراتژی واشنگتن به شدت متکی بر به حداقل رساندن مقدار انرژی است که روسیه میتواند صادر کند و در عین حال کاهش قیمت نفت که در ماههای اخیر از مرز ۱۱۰ دلار در هر بشکه غلبه کرده است. nر صورتی که برجام با این وجود قابل مذاکره مجدد باشد، کاهش تحریمهای ضدایرانی بار دیگر فرصتهایی را برای واردات منابع نفت و گاز تهران باز خواهد کرد. در این صورت حتی اگر مسکو بتواند حجم منابع صادراتی خود را حفظ کند، به دلیل تغییر قیمتها در بازار جهانی، دریافت سود مشابه از آنها غیرممکن خواهد شد. البته نباید انتظار داشت که نفت ایران به سرعت در بازارهای بین المللی ظاهر شود – حتی اگر یک توافق هستهای جدید در آینده نزدیک منعقد شود، بازگرداندن روابط لجستیکی و انتقال منابع واقعی به مصرف کنندگان زمان زیادی طول خواهد کشید. با این حال، بازار معمولاً به سرعت نسبت به چنین رویدادهایی واکنش نشان میدهد و ممکن است قبل از شروع مجدد عرضه، تغییرات قیمت رخ دهد.
علاوه بر این، ذخایر قابل توجه نفت و گاز تهران میتواند جایگزین قابل قبولی برای کشورهای اتحادیه اروپا شود که به طور فزاینده ای در مورد عقلانی بودن واردات منابع از روسیه تردید دارند و فعالانه گزینه هایی را برای تعامل با سایر تامین کنندگان بررسی میکنند. بنابراین، تقاضای کشورهای اروپایی برای منابع جدید انرژی به طور بالقوه میتواند با هزینه جمهوری اسلامی تامین شود، جمهوری اسلامی نیز علاقه زیادی به انعقاد قراردادهای جدید برای تامین منابع انرژی دارد. قبل از شروع کمپین «فشار حداکثری» آمریکا بر ایران، شرکای تجاری ایران شامل کشورهای عضو اتحادیه اروپا و کشورهای خاورمیانه بود که بسیاری از آنها آماده از سرگیری فوری واردات نفت و گاز از ذخایر ایران هستند. برای احیای روابط تجاری با جمهوری اسلامی، آنها فقط باید منتظر لغو تحریمهای آمریکا باشند، تحریم هایی که هنوز تقریباً هرگونه معامله با تهران را ممنوع میکند. این امر به تدریج میتواند خسارات ناشی از توقف نسبی عرضه انرژی روسیه به کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین کاهش وابستگی کشورهای اتحادیه اروپا به تجارت با روسیه را کاهش دهد.
برجام یا جنگ
درگیری در اوکراین به طور قابل توجهی گزینههای آمریکا برای حل بحران ایران را محدود میکند. در صورتی که راه حل مصالحه ای حاصل نشود، ایران ممکن است تمام نیروهای خود را وقف ساخت سلاحهای هستهای کند. برای واشنگتن، چنین تصمیمی بن بست خواهد بود، زیرا انتخاب بین اجازه دادن به ایران برای دستیابی به سلاح هستهای یا آغاز عملیات نظامی تمام عیار برای حذف فیزیکی برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. عملیات نظامی محدود علیه زیرساختهای هستهای ایران به سختی امکان پذیر است، زیرا نابودی پتانسیل هستهای این کشور مستلزم راه اندازی یک جنگ تمام عیار با استفاده از موشکهای بالستیک و تجهیزات هوایی است. در این صورت، پاسخ تهران بعید است محدود به حمله به اهداف آمریکایی باشد. اما به سرعت به درگیری مستقیم با متحدان ایالات متحده در منطقه گسترش خواهد یافت، که میتواند خطر سرایت خصومتها به بیشتر مناطق خاورمیانه را افزایش دهد. چنین مناقشه ای نه تنها برای همه افراد درگیر در آن یک اقدام بسیار پرهزینه خواهد بود، بلکه با احتمال زیاد، محرکی برای شروع یک بحران جدید اقتصادی جهانی خواهد بود. واشنگتن به خوبی میداند که تجاوز به تهران چه پیامدهایی برای کل جهان میتواند داشته باشد و بعید است که حمله نظامی را تاکتیکی قابل قبول در مبارزه با ایران بدانند، حتی اگر ایران در آستانه تولید سلاح هستهای باشد. علاوه بر این، درگیری کنونی در اروپای شرقی و دخالت ایالات متحده در آن تنها وضعیت را پیچیده میکند و واشنگتن را از درگیر شدن در درگیریهای پرهزینه جدید که ممکن است خطر گسترش خصومتها به بیشتر قلمرو خاورمیانه را ایجاد کند، منصرف میکند.
با این وجود، شایان ذکر است که تحت شرایط خاص، ایالات متحده در معرض این خطر قرار دارد که برخلاف میل خود وارد درگیری در خاورمیانه شود. اسرائیل تسلیحات هستهای تهران را تهدیدی مستقیم برای موجودیت خود میداند و در صورت ادامه توسعه برنامه هستهای ایران، میتواند از نیروی نظامی استفاده کند یا زیرساختهای ایران را تخریب کند. این موضوع به نوبه خود تهران را مجبور به اتخاذ اقدامات تلافی جویانه میکند که احتمالاً موجب آغاز یک درگیری نظامی آشکار بین دو کشور اخواهد شد که ایالات متحده باید به هر شکلی در آن عضویت داشته باشد. با این حال، احتمال وقوع چنین سناریویی امروز بسیار کمتر از دو سال پیش است. با خروج نتانیاهو، اسرائیل در سیاست خارجی خود موضع بسیار کمتر رادیکالی اتخاذ کرده است و بعید است که به راه حل نظامی برای مسئله هستهای ایران متوسل شود. علاوه بر این، نگرش رئیس جمهور ایالات متحده نسبت به اسرائیل به عنوان یکی از مهم ترین متحدانش نیز تغییر کرده است – بر خلاف ترامپ، جی بایدن آماده حمایت از تل آویو در هیچ یک از ماجراجوییهای نظامی خود نیست، به ویژه ماجراجویی هایی که خطر تشدید درگیری در مقیاس بزرگتر در آن وجود دارد. این موضوع در تل آویو به خوبی درک شده است، و بنابراین جنگ توسط اسرائیل به سختی به عنوان یک استراتژی قابل قبول در رابطه با برنامه هستهای ایران تلقی میشود.
مقصر کیست؟
برای واشنگتن، عامل دیگری نیز مشکل ساز خواهد بود – هزینههای اعتبار شخص جو بایدن و کل حزب دموکرات ایالات متحده در صورت شکست کامل برجام. علیرغم اینکه دولت دونالد ترامپ نقش عمده ای در نابودی توافق هستهای داشت، امروز حزب دموکرات مسئول احیای آن است. بنابراین بخشی از کمپین انتخاباتی جان بایدن وعده حفظ برجام بود که در شرایط کنونی تحقق آن دشوارتر از آن چیزی است که قبلاً به نظر میرسید. علاوه بر این، در صورت شروع هر گونه خصومت بین آمریکا و ایران، مسئولیت در نظر رای دهندگان به عهده بایدن و ناتوانی دولت وی در یافتن راه حل سازشکارانه برای موضوع هستهای خواهد بود. سیاست داخلی و خارجی رئیس جمهور آمریکا هم اکنون با انتقادات قابل توجهی از سوی رای دهندگان مواجه شده است. حجم این انتقادات با توجه به رویدادهای اخیر در مسئله اوکراین افزایش هم خواهد یافت. مذاکره مجدد موفقیت آمیز برجام بدون شک به عنوان موفقیت عظیم تلاشهای دیپلماتیک دولت جو بایدن که از وقوع یک جنگ گسترده در خاورمیانه جلوگیری کرد، به افکار عمومی آمریکا ارائه خواهد شد. عدم دستیابی به مصالحه در مورد این موضوع میتواند به طور قابل توجهی شانس دموکراتها را برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ تضعیف کند. این دموکراتها هستند که مسئول تمام عواقب شکست تلاشهای دیپلماتیک برای انعقاد یک توافق جدید هستند و اگر ایران موفق به ساخت سلاح هستهای شود، جمهوریخواهان از این موضوع به عنوان دلیلی استفاده خواهند کرد که راهبرد تهاجمی آنها در قبال تهران تنها راه مبارزه با جاه طلبیهای آن است. بنابراین، حفظ برجام برای جو بایدن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
چه باید کرد؟
علیرغم اینکه اوضاع پیرامون برنامه هستهای ایران هر روز متشنج تر میشود، دولت بایدن همچنان انتظار دارد اولین گام از تهران برداشته شود. برای واشنگتن، موافقت با دادن هرگونه امتیاز مهم به ایران مترادف با یک شکست سیاسی بزرگ است. بنابراین حذف سپاه از لیست سازمانهای تروریستی بیشتر میتواند یک حرکت نمادین باشد که در واقع کمکی به تقویت سپاه نخواهد کرد. به همین ترتیب، وعده تهران برای انتقام از ترور سردار سلیمانی به سختی باید به عنوان یک تهدید واقعی برای منافع ایالات متحده تلقی شود. با احتمال زیاد، این فقط یک امر رسمی است که ایران نمی تواند به دلیل هزینههای احتمالی شهرت چنین تصمیمی، از آن امتناع کند.
با این وجود، از منظر سیاسی، موافقت جان بایدن و دولت او با هر یک از این خواستهها بسیار دشوار خواهد بود – هم از نظر بسیاری از نمایندگان کنگره و هم از نظر تعداد قابل توجهی از رای دهندگان در ایالات متحده، چنین امتیازاتی باعث خواهد شد که آن را به عنوان نشانه ای از ضعف کاخ سفید در نظر بگیرند. در ایالات متحده، هم اکنون نظری کم و بیش تثبیت شده درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان سازمانی که تروریسم را گسترش میدهد وجود دارد و بعید است که کاهش تحریمها علیه آن بدون عواقب جدی سیاسی پذیرفته شود. جو بایدن هنوز آماده چنین فداکاریهایی نیست و امیدوار است که تهران بالاخره به خود بیاید و برخی از خواستههای خود را پس بگیرد و اجازه دهد چهره خود را حفظ کند. با این وجود، هرگونه تأخیر در این وضعیت میتواند عواقب جبران ناپذیری برای رژیم منع اشاعه هستهای جهان داشته باشد. ظاهرا واشنگتن بر این عقیده است که ایران به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای نیست، بلکه از برنامه هستهای خود بهعنوان یک ابزار چانهزنی برای گرفتن امتیازات هر چه بیشتر از آمریکا استفاده میکند. این موضوع در حالی که ممکن است درست باشد، اما جهان به سختی میتواند این ریسک را بپذیرد. علاوه بر این، ترور یک ژنرال بلندپایه ایرانی توسط ایالات متحده در اوایل سال ۲۰۲۰ به خوبی میتواند رهبری ایران را وادار کند تا در دیدگاههای خود در مورد نقش سلاحهای هستهای در تضمین امنیت کشور تجدید نظر کند. این عملیات نشان داد که واشنگتن به شدت حاکمیت مخالفان خود را اگر پتانسیل تشدید تنش اتمی تلافی جویانه را نداشته باشند، نادیده میگیرد. در این راستا، برنامههای ایران ممکن است شامل ساخت بار هستهای باشد که تا حد زیادی توضیح دهنده تلاشهای اخیر تهران برای به تاخیر انداختن روند امضای توافقنامه جدید هستهای تا حد امکان و در عین حال انباشت همزمان منابع رادیواکتیو است. بنابراین، اساساً برای واشنگتن مهم است که در اسرع وقت با ایران در مورد برنامه هستهای خود به توافق برسد. این موضوع حداقل تضمین میکند که ایران قادر به انباشت اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت سلاح هستهای در آینده نزدیک نخواهد بود. در شرایطی که بسیاری از فشارهای اقتصادی بر ایران در دستیابی به نتایج مطلوب ناکام مانده است، برای واشنگتن چارهای جز برداشتن برخی گامهای سیاسی نامطلوب که با این وجود قادر خواهد بود جاه طلبیهای هستهای ایران را تحت کنترل درآورد، باقی نمی ماند. علیرغم اینکه چنین امتیازاتی از سوی آمریکا بسیار با الزامات و محاسبات اصلی واشنگتن فاصله دارد، انعقاد چنین توافقی به حل مهمترین عنصر بحران ایران – عدم ورود تهران به “باشگاه هستهای”- کمک میکند. به سختی میتوان چنین توافقی را ایده آل دانست، اما دیر یا زود آمریکا باید بپذیرد که حل مسئله برنامه هستهای ایران باید بر سایر مشکلات مربوط به سیاست خارجی جمهوری اسلامی غلبه داشته باشد.
منبع: سایت شورای امور بینالملل روسیه