یه قلم: کارگروه آسیای مرکزی مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
روابط رژیم صهیونیستی و آسیای مرکزی در طول سالهای اخیر با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است. بعد از اتخاذ یک استراتژی عملگرایانه از سوی رژیم، برای توسعۀ روابط با کشورهای آسیای مرکزی، شاهد یک افول نسبی و جدی در این روابط با توجه به پیامدهای بعد از عملیات طوفان الاقصی بودیم. از زمان آغاز این عملیات و جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، در آسیای مرکزی نیز احساسات عمومی به طور وسیعی برانگیخته شده و علیرغم عدم ارتباط مؤثر و قوی با کشورهای اسلامی و بیطرفی و حتی جانبداری نسبی دولتهای این منطقه از رژیم صهیونیستی، کنشهای قابل توجهی در این منطقه، علیه منافع رژیم صهیونیستی محقق شد. این کنشها از اقدامهای اعتراضی میدانی که با برخورد دولتها مواجه شد، تا فضاسازی در شبکههای اجتماعی و کمپینهای تحریم رژیم صهیونیستی و حتی اقدامهای خرابکارانه علیه شرکتهای وابسته به رژیم صهیونیستی تداوم یافت. این واکنشها سبب شد تا یک رکود جدی در روابط کشورهای آسیای مرکزی و رژیم صهیونیستی ایجاد شود و ریسک توسعۀ روابط برای هر دو طرف افزایش یابد. اکنون که ۱۰ ماه از آغاز طوفان الاقصی میگذرد، به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در شرف دستیابی به یک مدل رفتاری جدید بر اساس شرایط جدید منطقهای در غزه، جنوب غرب آسیا، فضای بینالمللی و البته آسیای مرکزی است. در این گزارش تلاش میشود تا این مدل رفتاری مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
تحرکات و اقدامهای جدید
یکی از مهمترین کنشهای رفتاری رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی آغاز فرایند تغییر کادر دیپلماتیک و در عین حال تغییر در رویکردهای انتصاب نیروهای جدید دیپلمات در آسیای مرکزی است. در این چارچوب «گیدئون لوستیگ» به عنوان سفیر جدید رژیم صهیونیستی در ازبکستان و سفیر غیرمقیم در تاجیکستان معرفی شد. او جایگزین «زهاویت بن هیلل» در این جایگاه شد که اولین نشانه از تغییر رویکرد این رژیم محسوب میشود. برخلاف بن هیلل که یکی از دیپلماتهای مطرح رژیم صهیونیستی با سوابق عموماً مرتبط با دیپلماسی عمومی و تجربیات اروپایی است، لوستیگ سوابق سیاسی و امنیتی و مرتبط با آمریکا و آسیای مرکزی دارد. او پیش از این رئیس دپارتمان امور سیاسی-استراتژیک در وزارت خارجۀ رژیم صهیونیستی بوده و گزارشهایی مبنی بر فعالیت او در حوزۀ مبارزه با مواد مخدر نیز وجود دارد. در سوابق لوستیگ همچنین فعالیت در سفارت رژیم صهیونیستی در هلند و همچنین تجربۀ کاری به عنوان معاون کنسول رژیم صهیونیستی در سانفرانسیسکو نیز به چشم میخورد. نکتۀ جالب توجه دیگر آن که کنسول رژیم در سانفرانسیسکو در این دوره «اسماعیل خلدی» بود که بعدتر به عنوان سفیر جدید رژیم صهیونیستی در ترکمنستان منصوب شد و ارتباط و شناخت این دو در آسیای مرکزی میتواند به هماهنگی بیشتر منجر شود. سفیر جدید رژیم صهیونیستی در تاشکند سالها در ارتش رژیم صهیونیستی نیز خدمت کرده و یکی از دیپلماتهای فعال در حوزۀ نظامی-امنیتی است. او همچنین سوابق و تجربیات زیادی در حوزههای امنیتی دیگر همچون بخش امنیت منطقهای وزارت خارجۀ رژیم صهیونیستی و نیز بخشهای مرتبط با مبارزه با تروریسم را در کارنامه دارد. لوستیگ مدت کوتاهی پس از انتصاب خود به این مسئولیت، به دیدار کنگرۀ یهودیان بخارایی رفت و «هیلل نیومن»، سفیر سابق رژیم صهیونیستی در ازبکستان و کنسول رژیم در لسآنجلس نیز وی را همراهی کرد. او همچنین یک نشست مشترک در «اشرا[۱]» با مدیران این شرکت داشت و دیداری را نیز با «یعقوباف»، دانشمند ازبکتبار مؤسسۀ تکنولوژی هولون برگزار کرد.
کنش دیگری که به صورت پیوسته از سوی رژیم صهیونیستی در پیش گرفته شده است، تعامل در حوزۀ جذب کارگران مهاجر است. پس از عملیات طوفان الاقصی روند مهاجرت از رژیم با سرعت زیادی شدت گرفته و تمایل کارگران خارجی از کشورهای آسیایی برای کار در سرزمینهای اشغالی کاهش یافته است. این وضعیت، رژیم را به سمت سیاستگذاریهای فوری در حوزۀ نیروی کار سوق داده است. مقامهای رژیم صهیونیستی در این چارچوب به شرکتهای بخش خصوصی اجازه دادهاند تا به صورت مستقیم اقدام به جذب نیروی کاری ماهر و نیمهماهر از ۱۰ کشور از جمله ازبکستان کنند. در برخی منابع تعداد این کارگران بالغ بر ۶۵ هزار نفر عنوان شده است که سهم ازبکستان با توجه به شمار قابل توجه کارگران مهاجر در روسیه و ساختار اقتصادی مرتبط با مهاجرین کاری در این کشور میتواند قابل توجه باشد. پیش از این، سفیر سابق رژیم صهیونیستی در تاشکند دیداری را با «بهزاد موسیاف»، وزیر کار ازبکستان برگزار کرده بود. این نشست با هدف هماهنگی سفر یک هیئت از رژیم صهیونیستی به ازبکستان برای مذاکره جهت اعزام کارگران بود.
در حوزۀ تجاری اگرچه آسیب جدی به روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای آسیای مرکزی پدید آمده، اما این رژیم تلاش کرده است تا با تمرکز بر رویکرد رفتاری کشورهای منطقه این آسیب را از طریق دریافت امتیازهای مضاعف جبران کند. واقعیت آن است که بهویژه پس از انجام حملات ضدصهیونیستی به شرکتهای وابسته به رژیم در ازبکستان و قزاقستان، دولتهای منطقه با گارد بازتر و ارائۀ امتیازهای بیشتر خواستار حضور شرکتهای رژیم در این کشورها شدهاند. در این چارچوب ازبکستان در حاشیۀ سیزدهمین کنفرانس وزیران سازمان تجارت جهانی در امارات متحدۀ عربی به جمعبندی مذاکرات برای موافتنامههای تجاری جدید از چند کشور از جمله رژیم صهیونیستی دست یافت. گفته میشود که این موافقتنامهها با ارائۀ امتیازهای قابل توجهی همراه بوده است. این رویکرد همچنین اقدامی در راستای جلب حمایت آمریکا برای تسهیل عضویت کامل ازبکستان در سازمان تجارت جهانی تلقی میشود.
در همین حال از دیگر حوزههای مورد علاقۀ فعالیت رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی، حوزۀ سایبری بوده است که با توجه به حساسیتها، با سکوت و ملاحظات امنیتی بیشتری دنبال شده است. بر این اساس الگوی رفتاری شرکت «اینوکام» که یکی از شرکتهای فعال و مطرح در حوزۀ امنیت سایبری در رژیم صهیونیستی محسوب میشود، میتواند مورد توجه قرار بگیرد. این شرکت از طریق امضای قرارداد با شرکت آمریکایی «سیتریکس» توانسته است قراردادی برای توسعۀ فعالیتها در آسیای مرکزی امضا کند. بدین ترتیب انتظار میرود ضمن حضور رسمی و عقد قرارداد شرکت آمریکایی، شرکت وابسته به رژیم صهیونیستی در عمل در منطقه حضور یابد و بدین ترتیب حساسیتها نسبت به حضور رژیم صهیونیستی کاهش یابد.
رژیم صهیونیستی همچنین در بحبوحۀ تنشهای شدیدی که به حوزۀ مذهب نیز کشیده شده است تلاش کرده است تا گفتمانهای بینمذهبی را تقویت کند و در این چارچوب مشارکت خاخامهای تندرو در چارچوب کنگرۀ رهبران مذهبی را تقویت کرده است. دولت قزاقستان نیز در میانۀ جنگ غزه، نشان افتخاری را با امضای رئیسجمهور به یک خاخام یهودی تقدیم کرد تا گامی رو به جلو به سمت رژیم صهیونیستی برداشته باشد. با وجود این، کماکان اقدامهای فرهنگی و مذهبی مربوط به یهودیان در آسیای مرکزی با تدابیر شدید امنیتی و به صورت محدود برگزار میشود.
راهبردهای رفتاری جدید
عملیات طوفان الاقصی تحولات بنیادینی را به رفتارشناسی رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی تحمیل کرد. در حالی که در ماههای نخست این تحولات، رژیم با سراسیمگی و عدم قطعیت در وضعیت غزه مواجه بود و به همین منوال راهبرد مشخصی را در قبال آسیای مرکزی نداشت، به نظر میرسد با بروز بازخوردها در منطقه، تثبیت رفتار دولتهای آسیای مرکزی و آمادگی رژیم برای جنگ فرسایشی در غزه، مقامهای رژیم صهیونیستی مدل رفتاری جدیدی را در قبال آسیای مرکزی در پیش گیرند. مهمترین ویژگیهای این مدل رفتاری به شرح ذیل ارزیابی میشود:
- ۱٫ در حالی که رژیم در دور پیشین انتصاب سفرا و کادرهای دیپلماتیک تلاش کرده بود تا با حساسیتزدایی از تعاملات با کشورهای آسیای مرکزی، روند توسعۀ مناسبات و سطح بالاتری از عادیسازی و به بیان دیگر ائتلافسازی را مشابه مدل جمهوری آذربایجان آغاز کند، در شرایط جدید به نظر میرسد مجدداً بازگشت به رویکرد سیاسی-امنیتی پیشین را شاهد باشیم. از این رو، پس از تمرکز بر دیپلماسی عمومی و تصویرسازی، مجدداً تقویت تعاملات امنیتی در رویکردهای سنتیتر را در پیش گرفته است. این موضوع از یک سو میتواند حساسیت دولتهای آسیای مرکزی را تشدید کند و از سوی دیگر اقدامهای عملیاتی و میدانی رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی را تقویت کند. در شرایطی که در رأس کادرهای دیپلماتیک، افراد با سوابق سیاسی و امنیتی گمارده شوند، باید انتظار داشت در سطوح میانی نیروهای تندتر و عملیاتیتر در حوزۀ امنیتی حضور یابند و این فرایند به صورت تدریجی پس از انتصاب سفرا انجام میگیرد.
۲٫ راهبرد رژیم صهیونیستی در قبال کشورهای آسیای مرکزی برای جذب نیروی کاری توسط شرکتهای خصوصی مستقل، اگرچه به نظر میرسد در راستای یک ضرورت اقتصادی انجام میشود، اما میتواند راهبردهای امنیتی جدیتری را در بر داشته باشد. واقعیت آن است که به طور ویژه ازبکستان یک کشور مسلمان است و جذب کارگر مسلمان همیشه برای رژیم صهیونیستی ریسک بالایی داشته و با مقاومت روبرو شده است. در عین حال ازبکستان جزو مناطقی است که بیشترین تحرکات علیه رژیم صهیونیستی در آن جریان داشته و از این حیث در لیست مناطق نارنجی (با خطر زیاد) برای ساکنان سرزمینهای اشغالی قرار گرفته است. در چنین شرایطی انتخاب ازبکستان یک گزینۀ اقدامی بسیار پرریسک از منظر امنیتی محسوب میشود. این تصمیم در شرایطی قابل پذیرش است که این اقدام را یک پروژۀ امنیتی در نظر بگیریم. پروژهای که میتواند اهداف متعددی داشته باشد. تشکیل یک شبکۀ نفوذ در آسیای مرکزی به واسطۀ این کارگران، حمایت و جذب یهودیان بخارایی، جذب مستشار خارجی و نیروی مزدور برای آموزش و استفاده در عملیات نظامی، تنظیم و ایجاد خوراک برای جریانهای افراطگرا از طریق تزریق نیروهای آموزشدیده برای عملیات علیه اهداف رژیم در این گروهها، و حتی توسعۀ شرکتهای خصوصی امنیتی وابسته به شاباک و موساد در آسیای مرکزی به عنوان پیوست امنیتی فعالیت شرکتهای اقتصادی خصوصی همگی از جمله اهداف احتمالی رژیم در بعد امنیتی در پوشش این تصمیم محسوب میشوند.
۳٫ رژیم صهیونیستی راهبرد رفتاری دوگانهای را در قبال کشورهای آسیای مرکزی در سطوح سیاسی-اجتماعی-اقتصادی و امنیتی دارد. در حالی که در رویکرد نخست به سکولار بودن کشورهای آسیای مرکزی، فاصله آنها با جوامع و موضوعهای اسلامی، بیتفاوتی نسبت به مسألۀ اسرائیل و فلسطین و مواردی از این دست اشاره میکند، اما در سطح امنیتی بهوضوح از ظرفیتهای این منطقه بهویژه در بافتهای سنتی و روستایی برای شکلگیری هستههای جدید مقاومت آگاه است. واقعیت آن است که عملیات طوفان الاقصی و پیامدهای بینالمللی پس از آن، اولین موجِ حمایت از فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونیستی را در سطوح و لایههای مختلف جامعۀ آسیای مرکزی تحریک کرد. پیشتر چنین روندی چندماهه، یکپارچه و در عین حال در حال تقویت در آسیای مرکزی وجود نداشت. این تحریک بسترهای شکلگیری ایدۀ مقاومت در منطقه را فعال کرده و رژیم شدیداً از این موضوع هراس دارد، چراکه اهداف مشروع و آرمانی مقاومت دهها برابر بیشتر از گفتمانهای وابسته به جریانهای سلفی و افراطی قابلیت جذب از آسیای مرکزی را خواهد داشت. از این حیث یکی از اولویتهای عملیاتی و اطلاعاتی رژیم در آسیای مرکزی در شرایط جدید تمرکز بر جمعآوری اطلاعات در منطقه در همکاری با دولتهای آسیای مرکزی برای پیشگیری از شکلگیری هستههای جدید مقاومت در آسیای مرکزی خواهد بود. طبیعتاً از نگاه رژیم، این فرایند مستلزم تنشزایی در روابط میان ایران و آسیای مرکزی خواهد بود. البته باید در نظر داشت به طور طبیعی تقویت خودجوش و درونزای ایده و گفتمان مقاومت در آسیای مرکزی، علیرغم علم به عدم دخالت ایران در آن، میتواند بر روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی تأثیرگذار بوده و هزینههایی برای تعاملات ایران و این کشورها در آینده داشته باشد.
۴٫ رژیم صهیونیستی در طول ماههای آینده و بهویژه پس از شکست احتمالی ائتلاف راست به رهبری لیکود و نتانیاهو به ناچار به سمت جذب گزینههای میانی و معتدل خواهد رفت که یکی از مهمترین جناحهای یهودیان بخاراییِ ساکن سرزمینهای اشغالی خواهند بود. از جمله شاخصترین جریانهای یهودیان بخارایی مربوط به حزب «امید جدید» است که به رهبری «گیدئون سعر» فعالیت میکند. حضور و فعالیت پیشین «سعر» در حزب «وحدت ملی» که وابسته به نظامیان سابق ارتش رژیم صهیونیستی است اخیراً باعث شد تا اخباری مبنی بر پیشنهاد وزارت دفاع به وی از سوی نتانیاهو مطرح شود که کمی بعد توسط وی تکذیب شد. با این حال رشد حضور و نفوذ یهودیان بخارایی در رژیم صهیونیستی اجتنابناپذیر بوده و این موضوع میتواند محرکهای برای تحریک روابط رژیم با آسیای مرکزی و روسیه شود. فعال کردن ظرفیتهای مربوط به یهودیان بخارایی در آسیای مرکزی و شکلدهی به لابیهای سیاسی قدرتمند در ساختار دولت از طریق الیگارشهای مطرح، مدل رفتاری رژیم در این رویکرد خواهد بود که با انتصابهای جدید در سفرا و کادر دیپلماتیک قابل مشاهده است.
جمعبندی
به نظر میرسد رژیم صهیونیستی بهوضوح رویکرد امنیتیتر و درونگرایانهتر را در قبال آسیای مرکزی در پیش میگیرد. این مدل رفتاری در کنار تحولات جدید در منطقه بهویژه متأثر از طوفان الاقصی میتواند به صورت مستقیم بر منافع و موقعیت ایران در این منطقه تأثیرگذار باشد. روی کار آمدن دولت جدید به ریاست دکتر پزشکیان فرصت و فضای جدیدی را به جمهوری اسلامی میدهد تا ضمن تداوم روندهای پیشین در ادامۀ سیاست همسایگی شهید رئیسی، مدیریت فضای جدید بر اساس این ملاحظات انجام پذیرد. لازمۀ این امر تقویت یک گفتمان عملگرایانه در مذاکره با دولتهای منطقه و تمرکز بر صرف ظرفیتسازی غیرامنیتی از طریق توسعۀ کمی و کیفی تعاملات در سطوح مختلف است. جمهوری اسلامی ایران ناگزیر است برای پیشگیری از شکلگیری تهدیدهای نوظهور متأثر از رژیم صهیونیستی و احتمالاً ایالات متحدۀ آمریکا، روابط خود را با آسیای مرکزی به صورت طولی و عرضی تعمیق کرده و توسعه دهد. تمرکز و اولویتبخشی به توسعۀ روابط در کنار مدیریت رویکردها و راهبردهای امنیتی (بسط و توسعۀ این راهبردها در چارچوب تعاملات رسمی) میتواند یک راهبرد امنیتساز در میانمدت باشد. باید توجه داشت که رژیم صهیونیستی ناگزیر به اتخاذ رفتارهای پرهزینه و حساسیتزای امنیتی است و ایران به واسطۀ ظرفیتها از طریق راهبردهای ایجابی قابلیتهای بیشتری برای موازنه خواهد داشت.