تاریخ : دوشنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴ 1 ذو القعدة 1446 Monday, 28 April , 2025

نوروز در آیینه فرهنگ و ادبیات ترکمنستان

  • ۱۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰
نوروز در آیینه فرهنگ و ادبیات ترکمنستان
در نوروز، شهروندان مناطق مختلف ترکمنستان، به اجرای مراسم سنتی خود می‌پردازند. این مراسم، شامل افروختن آتش (شام-اود) و پریدن از آن، پروراندن سبزه و تدارک جشن‌های نوروزی مانند برپا کردن چادر و تاب‌های بلند، در روزهای منتهی به نوروز و پختن شیرینی‌ها و غذاهای ویژه (مانند کاچی نوروز و ...)، برگزار کردن مسابقات کشتی محلی، مسابقات اسب‌دوانی، شاخ‌زنی قوچ‌ها، رقابت خروس‌ها، نواختن انواع موسیقی، رقص و آواز گروهی، پختن سمنو توسط جمع همسایگان و بازی‌های سنتی جوانان مانند «آی تِرِک – گون تِرِک» و «مونجوق آتدیلار» در هنگام جشن‌های نوروزی است. جشن‌های نوروزی در ترکمنستان، با توجه به فعالیت‌های گروهی، پوشیدن لباس‌های رنگارنگ و گردهمایی در محیط‌های باز (عموماً در خارج از شهرها یا در میادین و تفرجگاه‌ها) در ایام بهار، دارای جلوه‌های بصری منحصربه فردی است.

به قلم: بهروز قزل؛ پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق

مقدمه

نوروز، در کنار زبان فارسی، از محورهای اصلی بازشناسی پیوندهای فرهنگی و هویتی ایران در حوزۀ پیرامونی و تمدنی آن است. بر این اساس، جستجوی نوروز و اشتراک‌های پیرامون آن، یکی از ظرفیت‌های تسهیل و تسریع هم‌گرایی فرهنگی است که به‌نوبۀ خود، می‌تواند به‌عنوان پیشران همکاری و هم‌گرایی سیاسی نیز ظاهر شود. ترکمنستان، کشور همسایۀ ایران و از جمله سرزمین‌هایی است که نوروز، نه تنها در جامعه و فرهنگ آن شناخته شده است، بلکه، دارای جایگاهی ویژه در سپهر هویتی-اجتماعی آن کشور بوده و به‌عنوان جشنی ملی، گرامی داشته می‌شود. نوروز در ترکمنستان، دارای پیوندهایی غیرقابل چشم‌پوشی با «نوروزِ ایران» است.

افزون بر آن، شناخت و بزرگداشت نوروز در ترکمنستان فراتر از دهه‌های اخیر و دارای پیشینه‌ای دیرینه است که ادبیات کلاسیک این کشور، به‌مثابه آشکارترین جلوه‌گاه آن، قابل اشاره است. بر این اساس، در متن پیش‌رو سعی شده است تا ضمن مرور جایگاه نوروز در جامعۀ امروز ترکمنستان، جلوه‌ها و ویژگی‌های این آئین در فرهنگ عمومی آن کشور بررسی شده و افزون بر آن، نمونه‌هایی از پیشینۀ نوروز در ادبیات کلاسیک ترکمنی نیز معرفی شود.

حوزۀ تمدنی نوروز

کاربرد عبارت‌هایی مانند «جغرافیای نوروز»، «حوزۀ تمدنی نوروز»، «کشورهای حوزۀ نوروز» و مانند آن، در ادبیات دیپلماسی فرهنگی کشورمان در دهه‌های اخیر، کم‌وبیش مرسوم است. کاربرد این عبارت‌ها، مبتنی بر مفاهیمی است که مسئلۀ محوری همگی آن‌ها را «نوروز»، به‌مثابه میراث مشترک مردمانی که در طول تاریخ در بستر تمدنی و فرهنگی مشترکی می‌زیسته‌اند، تشکیل می‌دهد. در حال حاضر، نوروز در جغرافیای گسترده‌ای از جهان «شناخته شده» است. همچنین تعداد قابل‌توجهی از کشورها، آن را به‌عنوان «عید» و یا فرصتی برای برگزاری «جشن»، گرامی می‌دارند. شکل برگزاری جشن‌ها و یا جزئیات آئین‌ها، هر چند ممکن است از سرزمینی به سرزمین دیگر دارای برخی تفاوت‌ها باشد، اما در مجموع، همانندی‌ها و یا عناصر مشترک بسیاری در همگی آنها قابل مشاهده است که هویت یگانۀ این جشن و آئین‌های پیرامون آن را آشکار می‌سازد.

در این میان، کشورهای آسیای مرکزی از جمله سرزمین‌هایی به‌شمار می‌روند که به‌عنوان بخشی از جغرافیای فرهنگی یا حوزۀ تمدنی نوروز، این عید را در ابتدای فصل بهار (اعتدال بهاری) گرامی می‌دارند. در این منطقه، ماهیت نوروز با هوشیاری در قبال دگرگونی طبیعت و بازتاب آن در معیشت (کشاورزی و دامداری) این مردمان[۱] از یک‌سو و با بازشناسی میراثی باستانی و جایگاه آن در سپهر هویتی این جوامع از سوی دیگر، در ارتباط است.

شکوه نوروز در تاجیکستان، مثال‌زدنی است و در ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان، بر پا کردن جشن‌های نوروزی با آئین‌های مشترک (و یا با تفاوت‌های اندک به فراخور اقتضائات هر یک از این جوامع) مرسوم و فراگیر است. در ترکمنستان نیز، به‌ویژه در دورۀ پس از استقلال و با ابتکار نیازاف نخستین رئیس‌جمهور این کشور، عید نوروز در جایگاه یکی از جشن‌های ملی، برجسته و تثبیت شده و با تعطیلات رسمی سه روزه همراه است.

نوروز در ترکمنستان

در ترکمنستان امروز، نوروز یک عید ملی است. در فرهنگ عامه و در ادبیات علمی این کشور، روایت‌های گوناگونی به‌عنوان سرچشمۀ نوروز مطرح شده است. این عید، گاه با تحولات زمانۀ پادشاهی جمشید، گاه با روایتی از زمانۀ سلیمان نبی و گاه با باورهای آئین زرتشتی هم‌پیوند دانسته شده است. با وجود این، آنچه که پژوهشگران «مؤسسۀ مردم‌شناسی و باستان‌شناسی آکادمی علوم ترکمنستان» بر آن تأکید داشته‌اند، پیشینۀ چندهزارسالۀ نوروز در جغرافیای این کشور است[۲].

بنابراین، ورای پرداختن به نسبت تاریخی این عید با «مردم» ترکمن و یا «سرزمین» ترکمنستان، آنچه مسلم است، باور جاری در جامعۀ امروز ترکمنستان، در تعلق نوروز به فرهنگ و تاریخ این مردم و به نوعی، باور طبیعی به جای گرفتن آنان در «حوزۀ تمدنی و جغرافیایی نوروز» است. تا جایی که «قربانقلی بردی‌محمداف»، رئیس‌جمهور پیشین و رئیس کنونی مجلس مصلحت خلق ترکمنستان، نوروز را این‌چنین روایت کرده است: «نوروز، عید ملی و باستانی ترکمن‌ها است. این عید که در قلب‌ها و باورهای مردم پایدار مانده است، از سوی نیاکان ما، به‌عنوان آغاز سال نو جشن گرفته می‌شده است. عید نوروز، از فلسفۀ زندگی و درک عمیق پدران ما سرچشمه گرفته و اکنون، در امتداد اعصار، جایگاهی والا و ارزشمند در حیات معنوی ترکمن‌ها کسب کرده است. این عید در سالنامۀ نوین دولت ترکمنستان، مضمونی جدید، معنویتی نو و شرایطی برتر یافته است»[۳].

نوروز در ترکمنستان در ۲۱ ماه مارس میلادی (آغاز فروردین) جشن گرفته می‌شود. اما آئین‌های سنتی آن، از چند روز پیش از آن آغاز شده و تا چند روز پس از آن جریان دارد. با وجود این، گستردگی و تنوع این آئین‌ها، در همۀ مناطق آن کشور یکسان نیست.

در مناطق جنوبی ترکمنستان و دامنه‌های «کوپِت داغ[۴]» و در جلگه‌های آمودریا و مرغاب در جنوب شرقی این کشور، تنوع آئین‌ها و پویایی‌های مربوط به نوروز، گسترده‌تر و آشکارتر است[۵]. به بیان دیگر، مردمان ساکن در مناطق حاصلخیز که پیشۀ غالب در میان آنان کشاورزی است، نگاه ویژه‌تری به آغاز بهار داشته و با شکوه بیشتری به استقبال نوروز می‌روند[۶].  هر چند در حال حاضر، در سایر مناطق نیز طیفی از مراسم‌ و آئین‌ها در قالب‌های رسمی و غیررسمی برگزار می‌شود. یکی از نقاط قابل‌توجه در این مراسم‌، ماهیت اجتماعی آنها و تبلور آن به‌عنوان فعالیت‌های گروهی (شامل گروه‌های همسالان، گروه‌های دوشیزگان، گردهمایی جوانان، هنرمندان، فعالیت گروهی همسایگان و …) است.

جایگاه نوروز در فرهنگ عمومی ترکمنستان

شناخت جایگاه نوروز در جامعه و فرهنگ ترکمنستان، پیش از هر مطالعه‌ای، مبتنی بر این واقعیت تاریخی است که بیش از سه دهه سیطرۀ روسیۀ تزاری و سپس، هفتاد سال استیلای نظام کمونیستی، بسیاری از جوانب حیات اجتماعی و فرهنگی این مردم را تحت تأثیر قرار داده است. در ارتباط با نوروز نیز، این شرایط قابل تعمیم است. بنا به روایت بسیاری از نویسندگان، اعم از بهارلیووا (Baharliyeva, 1995)، دوردیوا (Durdiyeva, 2000) و گلدی‌اف (Geldiyev, 2001 & 2003) سرکوب ارزش‌های فرهنگ بومی و آئین‌های سنتی در دورۀ شوروی تا به آن حد بوده است که نه تنها گرامیداشت نوروز ناممکن بوده، بلکه در طول قرن بیستم (تا دهۀ ۱۹۹۰) در ترکمنستان، یافتن حتی یک اثر قابل توجه شامل کتاب یا مقالۀ مستقل دربارۀ نوروز، کاری بسیار دشوار بوده است.

در آن دوره، هدف اصلی دستگاه عریض و طویل فرهنگی، جایگزین کردن هویت شهروندان جمهوری‌ها (از جمله ترکمنستان) با هویت جدید «انسان شوروی» بوده است. با وجود این، با فروپاشی اتحاد شوروی و آغاز دورۀ استقلال، ظرفیت طبیعی میراث کهن فرهنگی و اجتماعی – به‌رغم سرکوب‌های یک‌صد ساله – از یک‌سو و روند تثبیت دولت‌های ملی و اقتضائات هویتی-اجتماعی آن از سوی دیگر، هم‌زمان، توجه مردم و دولت ترکمنستان را (همانند سایر جمهوری‌ها) به سمت آئین‌های سنتی و نمادهای فرهنگ بومی جلب کرد. در چنین زمینه‌ای، نوروز نیز به‌عنوان بخش مهمی از میراث تاریخی و باستانی آن کشور، مورد تأکید قرار گرفت.

روند گرامیداشت نوروز، در ابتدا با شتابی آرام در پیش گرفته شد. اما با گذشت چند سال، جایگاه آن به‌عنوان یک عید ملی و بخشی از داشته‌های فرهنگ عمومی جامعۀ ترکمنستان تثبیت شد. نیازاف، در اوایل دهۀ ۲۰۰۰ تعطیلات این عید را به سه روز افزایش داد و حتی در مقطعی، نام ماه «مارس» به «نوروز» تغییر یافت. روند گرامیداشت نوروز، پس از نیازاف و در دورۀ بردی‌محمداف‌ها نیز – با رویکردی فرهنگی‌تر و واقع‌گرایانه‌تر – ادامه یافت. در حال حاضر، نوروز، به‌مثابه یکی از عناصر هویت فرهنگی و اجتماعی ترکمنستان قابل شناسایی است.

در نوروز، شهروندان مناطق مختلف ترکمنستان، به اجرای مراسم سنتی خود می‌پردازند. این مراسم، شامل افروختن آتش (شام-اود[۷]) و پریدن از آن، پروراندن سبزه و تدارک جشن‌های نوروزی مانند برپا کردن چادر و تاب‌های بلند، در روزهای منتهی به نوروز و پختن شیرینی‌ها و غذاهای ویژه (مانند کاچی نوروز و …)، برگزار کردن مسابقات کشتی محلی، مسابقات اسب‌دوانی، شاخ‌زنی قوچ‌ها، رقابت خروس‌ها، نواختن انواع موسیقی، رقص و آواز گروهی، پختن سمنو[۸] توسط جمع همسایگان و بازی‌های سنتی جوانان مانند «آی تِرِک – گون تِرِک[۹]» و «مونجوق آتدیلار[۱۰]» در هنگام جشن‌های نوروزی است.

جشن‌های نوروزی در ترکمنستان، با توجه به فعالیت‌های گروهی، پوشیدن لباس‌های رنگارنگ و گردهمایی در محیط‌های باز (عموماً در خارج از شهرها یا در میادین و تفرجگاه‌ها) در ایام بهار، دارای جلوه‌های بصری منحصربه فردی است. تدارک سفره‌ای با محصولات گوناگون و طعام‌های متنوع نیز، جزو سنت ثابت جشن‌های ترکمنستان محسوب می‌شود؛ با وجود این، سفرۀ هفت‌سین از نوعی که در ایران مرسوم است، در ترکمنستان فراگیر نیست (سفره‌ای شامل مواردی از هفت سین مانند سبزه و سمنو در آن کشور نیز مرسوم است، اما ضرورتاً مشابه نمونه‌های ایرانی نیست). همچنین در این کشور، آئین‌های پس از نوروز مانند سیزده بدر، شناخته شده نیست.

در این میان، شیوۀ پخت سمنو و باورهای پیرامون آن، دارای ویژگی‌های جالب‌توجهی است. بر این اساس که – همان‌طور که پیش از این نیز اشاره شد – پخت سمنو، فعالیتی گروهی است که عموماً توسط زنان و در جمع همسایگان انجام می‌شود. همسایگان، ساعت‌های طولانی را به پخت سمنو اختصاص می‌دهند و پس از آن، یک شب تا صبح، در دیگ را بسته نگه می‌دارند. باور عمومی بر این است که روز بعد، نخستین کسی که دیگ را باز می‌کند، جای انگشتان حضرت فاطمه (س) را بر روی سمنو خواهد دید و این تجربه، شاهدی بر نیکی، پاکی و حسن نیت آن فرد است.

بر این اساس، نشانه‌هایی از ایجاد پیوند و یا آمیختن آئین‌های باستانی با باورهای دینی و اسلامی نیز، در «تجربۀ نوروزی» مردم ترکمنستان قابل تشخیص است. کما اینکه، رفتن به برخی زیارتگاه‌ها در مناطقی از این کشور و باور به ارتباط میان برخی از اماکن مقدس (مانند زیارتگاه «بولاماقلی اولیا» یا «قیز بی‌بی‌جان» در منطقۀ «قارری قالا[۱۱]» در استان بالکان) و مقطع نوروز نیز، از دیگر ویژگی‌های «فرهنگ نوروزی» جامعۀ ترکمنستان است.

نوروز در آیینه ادبیات کلاسیک ترکمنستان

افزون بر عناصر فرهنگ عمومی و تجربۀ جشن‌های نوروز در دورۀ پس از استقلال، جایگاه نوروز در پیشینۀ زبانی و ادبی و در گسترۀ تاریخ و فرهنگ ترکمنستان نیز جالب توجه است. برای نمونه، تنها با مروری اجمالی بر میراث ادبی زبان ترکمنی، شواهد متنوعی مبنی بر شناخت تاریخی از نوروز و ماهیت آن در سپهر جهان‌شناختی مردم این کشور، قابل شناسایی است.

نوروز در ادبیات کلاسیک ترکمنستان، گاه در جایگاه عنصر گاه‌شماری و نشانه‌گذاری زمان، گاه در جایگاه ترجمان دگرگونی طبیعت جهان و گاه، به‌عنوان عیدی شادمانه و مقطعی سزاوار جشن و سرور بازنمایی شده است. برای مثال، در شعر مشهور «نوروزدان سنی» (تو را از نوروز ]خواهم یافت[) از«مختومقلی فراغی» (سدۀ هجدهم)، نوروز، تکیه‌گاه گاه‌شماری، گذشت زمان و دگرگونی طبیعت است. این شعر این‌چنین آغاز می‌شود:

  • «به تو دست نیافتم و از پاییز سراغت را گرفتم
    گفتی: بگذار زمستان عبور کند، من خود هنگام نوروز تو را خواهم یافت[۱۲]»

همچنین مختومقلی، در شعری دیگر این‌چنین سروده است:

  • «زمستان رفت و نوروز فرارسید ]پس از آن[ بهار نیز تبدیل به زمستان شد
    ]حتی[ بادهایی که از سوی «دهستان[۱۳]» می‌وزیدند نیز رو به زوال رفتند![۱۴]»

و در نمونه‌ای دیگر:

  • «دور زمانه می‌گردد، روزها و ماه‌ها فرامی‌رسند و می‌گذرند
    خوب یا بد، نوروز ]می‌آید[، زمستان ]می‌رود[ و سال نیز می‌گذرد[۱۵]»
  • نوروز، از مبادی سال‌شماری بوده و نمایی از دگرگونی طبیعت است. همچنین در مصداقی دیگر، نوروز در جایگاه قرینه‌ای برای گاه‌شماری (نشان‌گذاری در زمان) جلوه کرده است و مختومقلی، مقطع درگذشت پدر خود را با اشاره به نوروز، نشان‌گذاری می‌کند:«در شصت و پنج سالگی، مصادف با نوروز، در سال نهنگ[۱۶]اجل فرا رسید و سراغ پدرم را گرفت[۱۷]»

نمونۀ مشهور دیگری در دیوان مختومقلی فراغی، شعر «دومان پیدا» است که نگاه شوق‌آفرین شاعر به نوروز، بهار و زنده شدن دوبارۀ طبیعت، با چشم‌انداز مابعدالطبیعی وی درهم می‌آمیزد. آغاز این شعر این گونه است:

  • «آن هنگام که نوروز عالم فرا می‌رسد، جهان را سرشار از رنگ می‌کند
    ابرها آواز سر می‌دهند و بر سر کوه‌ها می‌نشینند
    طبیعت بی‌جان، دوباره زنده می‌شود و دهان می‌گشاید
    دامنه‌های بی‌بار، دوباره رخت سرسبزی بر تن می‌کنند
    … پرندگان دهان‌بسته، دوباره زبان گشوده و آواز سر می‌دهند[۱۸]»

همچنین مصادیق دیگری از انعکاس نوروز در دیوان مختومقلی فراغی، قابل اشاره است:

  • «حال، من گذر کرده‌ام!
    آه، از بهار و نوروز و زمستان،
    والده‌ام، قبله‌گاهم، ای مهربان من! از کجا بجویمت؟[۱۹]

و نیز در شعر نمونۀ زیر:

  • در تو سکنی گزیدم و سه سال، نان و نمکت را خوردم
    حال باید رهسپار شوم، خداحافظ، ای «شیرغازی[۲۰]» زیبا
    زمستانت را و نوروز و بهارت را سپری کردم،
    حال باید رهسپار شوم، خداحافظ، ای «شیرغازی» زیبا[۲۱]

افزون بر مختومقلی، شاعران دیگر نیز به نوروز پرداخته و یا در سروده‌های خود به آن اشاره کرده‌اند. دیوان شاعران کلاسیک ترکمنستان، جلوه‌های متنوعی از نوروز را در خود بازتاب داده‌اند. «محمود غایبی» (سدۀ هجدهم) در قالب غزلی شوق‌انگیز، به توصیف نوروز پرداخته است که این گونه آغاز می‌شود:

  • «چون نوروز فرارسید، جهان دوباره به گلزار تبدیل شد
    گل‌ها از غنچه‌ها شکفتند و ]جهان[ دوباره به گلزار تبدیل شد
    در هر جای زمین، سبزه‌زارها روئیده و رنگ به رنگ شده‌اند
    چه خوش مزیّن شده است تمام عالم ]که[ دوباره به لاله‌زار تبدیل شد
    … هر دلی که شوق در آن وجود دارد، سرشار از میل ]به زندگی[ شده است
    به اراده و قدرت خداوند، خوشا که دوباره فصلِ بهار شده است [۲۲]».

همچنین «شیدایی» (سدۀ هجدهم)، دیگر شاعر مشهور ترکمنستان است که در شعر «باغ و بستان است امروز»، به زیبایی نوروز را وصف می‌کند:

  • «نوروز فرا رسیده و جمله جهان، امروز گلستان شده است،
    گلزار پرشکوفه شده و عندلیب نغمه به سر دارد،
    ذوق و شادی کن ]چرا که امروز[ روز شادی است،
    تمام انسان‌ها در سبزه‌زار سیر می‌کنند،
    لاله‌ها شکفته‌اند و صحرا ]تبدیل به[ باغ و بستان شده است،
    نوروز با ناز و کرشمه آمده و طبیعت به گلزار مبدل شده است[۲۳]».

افزون بر آثار شاعران سدۀ هجدهم، در سروده‌های شاعران دیگر نیز، جلوه و جایگاه ویژۀ نوروز قابل تشخیص است. برای نمونه، در غزلی از «آناقلیچ محتاجی» (سدۀ نوزدهم)، نوروز به‌عنوان مقطع آغاز سال نو جلوه‌گر شده است:

  • «… دلبرا! مشتاق دیدار تو هستم، داروی دردهای من در توست!
    دلبرا! به نوروزِ سال نو و به فصل بهار همانندی!
    نوگل تازه شکفته‌ای هستی، و من نیز طالب تو[۲۴]».

همان‌طور که دیده می‌شود، در ادبیات کلاسیک ترکمنستان، جایگاه نوروز غیرقابل اغماض است و جلوه‌های آن نیز، در جایگاه آغاز سال نو، دگرگونی طبیعت (قرینه‌ای برای معاد)، آغاز موسم بهار و فرصت جشن و شادمانی، به سهولت قابل تشخیص است.

جمع‌بندی

نوروز، میراث مشترک مردمانی است که در حوزۀ تمدنی ایران (ایران فرهنگی) زیسته و پرورده‌اند. آئین نوروز، به فراخور اقتضائات محلی (و یا ملی) سرزمین‌های مختلف، هرچند دارای برخی تفاوت‌هاست؛ اما اصل و اساس آن، در بیشتر کشورها یگانه و مشترک است. این خود، شاهدی بر پیوندهای پایدار جوامعی است که در طول تاریخ و در جغرافیایی گسترده با یکدیگر تعامل داشته و حتی از پنجره‌ای واحد، به جهان نگریسته‌اند. در سال‌های گذشته، به نوروز، به‌عنوان بستری فرصت‌ساز در دیپلماسی فرهنگی توجه شده است. با وجود این، نتایج حاصل از این توجه، به پیامدهای عینی و عملی برجسته‌ای در مناسبات دوجانبه و چندجانبۀ ایران و «کشورهای حوزۀ نوروز» منتهی نشده است (گام‌های طی شده، هرچند ارزشمند بوده، اما با ظرفیت‌های واقعی «تمدن نوروز» فاصلۀ بسیاری دارد). در این میان، ترکمنستان، از جمله کشورهایی است که افزون بر همسایگی، دارای آمیختگی و پیوندهای بسیاری در حوزۀ زبان، ادبیات و فرهنگ با ایران بوده و یکی از فرصت‌های واقعی هم‌گرایی فرهنگی-اجتماعی (علاوه بر هم‌گرایی اقتصادی، سیاسی و …) است. جوانب هم‌پیوندی ایران و ترکمنستان، بسیار فراتر از سطح تعاملاتی است که اکنون در میان دو کشور جریان دارد. پیوندهایی که بازشناسی و فعال‌سازی آن، نیازمند توجه بیشتر و دقیق‌تر به زمینه‌ها و ظرفیت‌هایی اعم از زبان، ادبیات و فرهنگ و تمرکز جدی‌تر بر آئین‌های مشترکی همانند نوروز است.


[۱] Baltaýev A. & Jikiýev A. (2013), Nowruz: Türkmen halkynyň milli baýramy, Aşgabat: Türkmenistanyň Ylymlar Akademiýasy Arheologiýa we Etnografiýa Instituty, s. 7 & 9
[۲] Baltaýev A. & Jikiýev A. (2013), Nowruz: Türkmen halkynyň milli baýramy.
[۳] Baltaýev A. & Jikiýev A. (2013), Nowruz: Türkmen halkynyň milli baýramy, s. 2
[۴] Köpet dag
[۵] سازمند، بهاره (۱۳۹۳)، نوروز در کشورهای حوزه تمدنی ایران، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ص ۸۱
[۶] Baltaýev A. & Jikiýev A. (2013), Nowruz: Türkmen halkynyň milli baýramy, s. 21
[۷] Şam-od
[۸] در ترکمنستان سِمِنه (semene) یا سِمِنی (semeni) نیز خوانده می‌شود.
[۹] Aýterek-Günterek
[۱۰] Monjuk atdylar
[۱۱] Garry-gala
[۱۲] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, Türkmenistanyň Ylymlar akademiýasynyň Milli golýazmalar instituty, s. 186
[۱۳] نام شهری باستانی در شرق دریای خزر، واقع در استان بالکان ترکمنستان کنونی است. همچنین، وزش «باد از جانب دهستان» یادآور وزش «باد خنک از جانب خوارزم» در مسمط مشهور منوچهری دامغانی است که کم‌وبیش، برآمده از جغرافیایی واحد است.
[۱۴] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, s. 434
[۱۵] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, s. 453
[۱۶] پنجمین سال در گاهشمار دوازده‌گانه حیوانی / سال نهنگ
[۱۷] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, s. 39
[۱۸] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, s. 464
[۱۹] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, s. 50
[۲۰] نام مدرسه‌ای در خیوه (ازبکستان کنونی) که شاعر در آن تحصیل کرده است.
[۲۱] Magtymguly (2012), Eserler ýygyndysy, s. 65
[۲۲] Gaýyby, Mahmyt (2005), Diwan, Çapa taýýarlan Kakajan Ataýew, Aşgabat: Türkmenistanyň milli medeniýet «Miras» merkezi, s. 288
[۲۳] به نقل از: امیراحمدیان، بهرام (۱۳۹۴)، نوروز در ترکمنستان، موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، گزارش شماره ۹۴۰۲، ص ۱۴
[۲۴] Mätäji, Annagylyç (۱۹۹۱), Goşgular, Aşgabat: Turan neşirýaty, s. 39

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=12112
  • نویسنده : بهروز قزل؛ پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق
  • منبع : موسسه مطالعات راهبردی شرق
  • 732 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.