پروین ساونی، سیاست خارجی کنونی هند در دوره نخست وزیری نارندرا مودی و جایشانکار وزیر امور خارجه را مورد نقد قرار می دهد و استدلال میکند که سیاست خارجی هند در استفاده حداکثری از تغییرات ژئوپلیتیک جهانی که میتواند به نفع شهروندانش باشد را از دست داده است.
او دو دیدگاه اصلی جهانی را که نظم جهانی جدید را شکل میدهند، مورد بحث قرار میدهد: چشمانداز تحت رهبری آمریکابر«قدرت نظامی[۱]»و«لیبرال دموکراسی»و چشمانداز چین که بر«روابط،رشد اقتصادی، توسعه مشترک» از طریق طرحهایی مانند ابتکار یک کمربند یک جاده (BRI) تأکید میکند.
ساونی معتقد است که تلاش جایشانکار وزیر امور خارجه هند برای ایجاد تعادل بین گروههای همسو با غرب مانند (آمریکا، ژاپن، استرالیا، هند) و گروههای غیر غربی مانند بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) ناقص است. او ادعای جایشانکار را رد می کند که هند می تواند همزمان «آدامس بجود و راه برود»، به این معنی که می تواند هر دو اتحاد را مدیریت کند.
ساونی استدلال می کند که اینها اساساً ناسازگار هستند، به خصوص که جهان بر اساس استانداردهای تکنولوژیکی و رقابت ژئوپلیتیکی، به ویژه بین آمریکا و چین تقسیم شده است.
۱. دو چشم انداز جهانی رقیب:
ساونی ژئوپلیتیک جهانی را در تقابل بین دو دیدگاه متمایز قرار می دهد:
الف-چشم انداز تحت رهبری آمریکا:
بر اساس برتری نظامی، لیبرال دموکراسی و رویکرد بازی حاصل جمع صفر برای تسلط جهانی. این چشم انداز بر سیاست موازنه قدرت از طریق اتحادهایی مانندکوآد[۲]Quad (آمریکا، ژاپن، هند، استرالیا) و AUKUS (آمریکا متحده، بریتانیا، استرالیا)، با تکیه بر قدرت متحدان غربی[۳] و برتری دلار آمریکا[۴] متمرکز است.
این یک «نظم مبتنی بر قوانین» و یک رویکرد بازی با جمع صفر را ترویج می کند. جایی که هر گونه سود برای چین به عنوان ضرر برای آمریکا تلقی می شود.
ب-چشم انداز رهبری چین:
تمرکز بر «روابط، رشد اقتصادی، توسعه مشترک» با تاکید بر روابط «برد-برد». این چشم انداز با ابتکاراتی مانند ابتکار یک کمربند یک جاده[۵](BRI)، بریکس و سازمان همکاری شانگهای[۶] (SCO) تثبیت شده است و به دنبال جهانی چند قطبی بدون سلطه ایدئولوژیک است. این دیدگاه «عملگرایانه» است و به جای رقابت ایدئولوژیک به دنبال احترام و همکاری متقابل است.
ساونی ادعا می کند که ژئوپلیتیک جهانی به دو دیدگاه رقیب تقسیم می شود و معتقد است که این دیدگاه ها به ویژه در مورد استانداردهای تکنولوژیکی و استراتژی های اقتصادی ناسازگار هستند. در حالی که جهان بین این دو مدل تقسیم می شود، کشورهایی مانند هند باید انتخاب های روشنی داشته باشند یا با انزوای احتمالی مواجه شوند. چشم انداز تحت رهبری آمریکا بیشتر «تقابل آمیز» است. در حالی که استراتژی چین که با بسیاری از مناطق جنوبی جهان همسو است، بر رویکرد «برد-برد» تاکید دارد. این تفاوت در درک فشارها بر کشورهایی مانند هند، بسیار مهم است.
ساونی معتقد است که سیاست خارجی هند، به رهبری جایشانکار وزیر امور خارجه اهمیت این دیدگاههای رقابتی جهانی را درک نمیکند و در عوض تلاش میکند خود را در اتحادهای غربی و غیر غربی به طور همزمان قرار دهد.
۲. فناوری و همسویی ژئوپلیتیکی:
ساونی شکاف تکنولوژیکی رو به رشد بین سیستم های تحت رهبری آمریکا و چین را به ویژه در زمینه هایی مانند ۵G، هوش مصنوعی و دیجیتالی شدن اقتصادها برجسته می کند و رقابت تکنولوژیک بین آمریکا و چین را کلید نظم نوین جهانی می داند و بر آن به عنوان یک عنصر کلیدی در شکل دادن به همسویی های جهانی تاکید می کند.
آمریکا از طریق اقداماتی مانند مسدود کردن دسترسی به فناوریهای کلیدی و ایجاد جدایی بین اکوسیستمهای فناوری غربی و چینی به دنبال مهار رشد فناوری چین است. هدف آمریکا این است که از طریق استراتژی هایی مانند سیاست «حیاط کوچک، حصار بلند»، محدود کردن دسترسی به فناوری های کلیدی، از پیشی گرفتن چین، جلوگیری کند. از سوی دیگر، چین در زمینه هایی مانند هوش مصنوعی، ۵G و فناوری بلاک چین به سرعت در حال پیشرفت است. به ویژه در کشورهای جنوب جهانی که با سیستم های چینی هماهنگ هستند.
ساونی هشدار می دهد که همسویی هند با استانداردهای فناوری غربی به عنوان مثال، رد هواوی ۵G مشکلات سازگاری با بسیاری از کشورهای جنوب جهانی را ایجاد می کند که از فناوری چینی استفاده می کنند.
البته به این نکته باید اشاره کرد که این شاخه فناوری(چیزی که برخی آن را «شکاف اینترنت» می نامند) کشورها را به طور فزاینده ای مجبور می کند بین استانداردهای فناوری ایالات متحده و چین یکی را انتخاب کنند. تصمیم هند برای رد فناوری ۵G چین و همسویی با سیستم های غربی ممکن است آن را با بسیاری از مناطق جنوبی جهانی که به طور فزاینده ای به فناوری های چینی وابسته هستند، هماهنگ کند.
۳. موقعیت هند به عنوان یک محور ژئوپلیتیکی:
ساونی از سیاست خارجی فعلی هند به عنوان غیرواقعی و خود محدودکننده انتقاد می کند. او ادعای جایشانکار مبنی بر اینکه هند می تواند بخشی از همسویی با ایالات متحده و بریکس[۷]/ سازمان همکاری شانگهای (SCO) همسو با چین باشد را رد می کند و استدلال می کند که این اتحادها دارای اهداف متفاوت و اکوسیستم های فناورانه ناسازگار هستند.
- توهم رقابت با چین
بر اساس این مقاله، هند در توهم رقابت با چین گرفتار شده است. ساهنی استدلال می کند که هند قادر به رقابت با چین در شرایط مساوی نیست. هند با اجتناب از عادی سازی با چین، توهم رقابت ایجاد می کند، اما در واقع از افشای محدودیت های خود در قدرت اقتصادی، فناوری و نظامی اجتناب می کند.
هند یک محور ژئوپلیتیکی ارزشمند برای ایالات متحده و چین و روسیه در بازی قدرت جهانی است.، اما ظرفیتهای اقتصادی، فناوری و نظامی آن به چین نزدیک نیست.
ساونی معتقد است که شکست هند در عادی سازی روابط با چین، عمدتاً به دلیل سیاست خارجی تصویر محور مودی، یک اشتباه محاسباتی است. او معتقد است که قدرت سخت هند (توانمندی های اقتصادی، نظامی و تکنولوژیکی) در مقایسه با چین کمرنگ است و رقابت هند با چین را به یک توهم تبدیل می کند. در عوض، هند می تواند از همکاری با چین سود بیشتری ببرد.
ساونی پیشنهاد میکند که همکاری با چین، بهویژه در طرحهایی مانند مدل«چین-هند پلاس» (که شامل تلاشهای توسعه مشترک در جنوب آسیا میشود)، برای هند مفیدتر خواهد بود. جایی که هر دو کشور با هم برای توسعه کشورهای همسایه کوچکتر همکاری خواهند کرد.
- اتکای بیش از حد به ایالات متحده:
ساونی هشدار می دهد که همسویی هند با ایالات متحده مشکل ساز است، زیرا انعطاف پذیری استراتژیک آن را محدود می کند. همکاری با چین، به ویژه در جنوب جهانی، می تواند در دراز مدت مزایای بیشتری برای هند به همراه داشته باشد.
ساونی موقعیت ژئوپلیتیکی هند را کوته بینانه تلقی کرده و رقابت با چین را در اولویت قرار می دهد و ایالات متحده را نسبت به همکاری عملی که می تواند به توسعه اقتصادی و فناوری هند کمک کند، راضی می کند. او پیشنهاد میکند که هند فرصتهای همکاری عملگرایانه، بهویژه در جنوب جهانی را از دست میدهد.
۴. جاه طلبی نابجای رهبری جنوب جهانی هند:
ساونی استدلال می کند که جنوب جهانی که ۸۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهد، نیازی به رهبری مانند هند ندارد تا به عنوان پلی بین شمال و جنوب جهانی عمل کند. در عوض، جنوب جهانی از احترام و حمایت متقابل بدون رهبری سلسله مراتبی حمایت می کند. موفقیت هند در گروه۲۰، جایی که توانست اتحادیه آفریقا را وارد عرصه کند، بیشتر نتیجه موقعیت منحصر به فرد آن به عنوان یک محور ژئوپلیتیکی بود تا رهبری واقعی جنوب جهانی.
ساونی به نقش رو به رشد چین در جنوب جهانی، به ویژه در آفریقا و آسیای جنوب شرقی اشاره می کند. جایی که ابتکارات تجاری و توسعه چین بسیار بیشتر از آمریکا و هند است. او معتقد است که این امر هند را در رویکرد سیاست خارجی خود بیشتر منزوی می کند.
این نکته را می توان به نظر ساونی اضافه کرد که تمایل هند برای دیده شدن به عنوان پلی بین شمال و جنوب جهانی به عنوان یک فراگیری به تصویر کشیده می شود. در حال حاضر کشورهای جنوب جهانی، بیشتر با چشم انداز توسعه و اتصال چین هماهنگ شده اند. هند با همسویی بیشتر با غرب، خطر از دست دادن نفوذ خود را در جنوب جهانی به خطر میاندازد.
۵. انزوای استراتژیک و واگرایی تکنولوژیکی:
ساونی پیشبینی میکند که «استراتژی هند» به «انزوای استراتژیک» آن منجر میشود. بهویژه با تقویت روابط فنی و اقتصادی در جنوب جهانی از طریق ابتکارات تحت رهبری چین مانند یک کمربند یک جاده(BRI) و اجزای دیجیتال آن(جاده ابریشم دیجیتال[۸]، حکمرانی هوش مصنوعی). همانطور که کشورهای بیشتری در آفریقا، آمریکای لاتین و اوراسیا استانداردهای چینی را اتخاذ می کنند، هند می تواند به طور فزاینده ای خود را از زیرساخت های فناوری و اقتصادی جنوب جهانی جدا کند.
شکاف فزاینده بین اکوسیستم های فناوری به رهبری چین و آمریکا (مانند پیشرفت های اینترنت و هوش مصنوعی) می تواند هند را با همسایگان خود ناهماهنگ کند. عضویت دوگانه هند در هر دو چهارکشور(آمریکا، ژاپن، استرالیا، هند) و بریکس/SCO ممکن است با عمیق تر شدن شکاف های فنی و سیاسی غیرقابل دفاع شود و هند را بیشتر به انزوای استراتژیک سوق دهد.
هند با تلاش برای قرار گرفتن در هر دو بلوک ژئوپلیتیکی تحت رهبری آمریکا و چین، خطر سقوط در سرزمینی را که از نظر فنی و استراتژیک منزوی است، به خطر می اندازد.
این مقاله تاکید میکند که در درازمدت، همسویی هند با استانداردهای فناوری غربی و امتناع هند از عادیسازی روابط با چین، به ضرر آن خواهد بود. بهویژه که جنوب جهانی با فناوری و سیستمهای چینی یکپارچهتر میشود.
۶. فرصت از دست رفته برای توسعه داخلی:
ساونی با ابراز تاسف از اینکه سیاست خارجی هند بیشتر بر نمایش تصویر مودی به عنوان یک دولتمرد جهان متمرکز است و از رقابت با چین به جای سرمایه گذاری بر تحول ژئوپلیتیک جهانی برای بهبود زندگی جمعیت عمدتا فقیر هند انتقاد می کند. او استدلال میکند که هند میتواند با قرار دادن خود در جنوب جهانی و تمرکز بر همکاری و توسعه به جای همسویی با طرز فکر جنگ سرد به رهبری آمریکا، به مردمش خدمت کند.
او استدلال می کند که سیاست خارجی کنونی این کشور به جای ارزیابی عملگرایانه از آنچه که به بهترین وجه به توسعه هند کمک می کند، ناشی از حسادت به چین، دشمنی با پاکستان، و همسویی بیش از حد با آمریکا است.
نتیجه گیری:
ساونی نتیجه می گیرد که سیاست خارجی هند ناشی از احساس رقابت با چین و وسواس در پیش بینی مودی به عنوان یک رهبر جهانی است. او استدلال می کند که این رویکرد، خطر انزوای فناوری و استراتژیک هند را به همراه دارد و در عین حال نیازهای واقعی جمعیت آن را نادیده می گیرد. او معتقد است که هند فرصتهای حیاتی را برای همکاریهای اقتصادی و فناوری با چین از دست میدهد. بهویژه در زمانی که جهان دوباره حول دو دیدگاه جهانی رقابت میکند.
ساونی از سیاست خارجی حمایت می کند که جایگاه هند را در جنوب جهانی به رسمیت بشناسد و به جای انجام یک بازی خطرناک در جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین؛ بر همکاری، توسعه و روابط صلح آمیز با چین و همسایگانش تمرکز کند.
در نهایت، ادعا می کند که موضع ژئوپلیتیک کنونی هند به نفع جمعیت آن نیست و احتمالاً منجر به انزوای استراتژیک خواهد شد. زیرا تلاش می کند اتحادهای ناسازگار را در دنیایی که به طور فزاینده تقسیم شده است، متعادل کند.
حسنعلی_ذکریایی