بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۱) بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱) ❗️بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱) پیامدهای تحریمها علیه روسیه واقعیتهای توافق هستهای اوکراین اهمیت راهبردی اتصال ریلی افغانستان به ترکیه خشک شدن دریای آرال و تاثیر آن در افزایش میزان گرد و غبار در آسیای مرکزی مسیر غرب بیابانی است که بخاطر تحریمها سوخته است سیاست چین در منطقه مشرق: بهترین دوست جدید معرفی داستان کروکودیل اثر فئودور داستایفسکی آیا طالبان فیسبوک را در افغانستان مسدود خواهند کرد؟
از زمان روی کار آمدن مودی در سال 2014، هند روابط خود را با کشورهای حاشیه خلیج فارس از یک چارچوب متمرکز بر انرژی، تجارت و مهاجران هندی به یک چارچوب جدید شامل روابط سیاسی، سرمایهگذاری، و همکاری دفاعی و امنیتی تبدیل کرده است.
پنج ماه از امضای موافقتنامه 9 مادهای آتشبس قره باغ در 10 نوامبر 2020 میلادی میگذرد و در این فاصله زمانی، هفت ماده این موافقتنامه یعنی آتشبس کامل و پایان دادن به همه درگیریها (بند 1)، بازگشت ناحیه آغدام به جمهوری آذربایجان (بند 2)، استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در کریدور لاچین (بند 3)، خروج نیروهای مسلح ارمنستان از قرهباغ کوهستانی و استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در کریدور لاچین به مدت پنج سال (بند 4)، ایجاد یک پست فرماندهی صلح به منظور اجرای آتشبس (بند 5)، بازگشت مناطق کلبجر و لاچین به جمهوری آذربایجان و تعریف مشخصات کریدور لاچین (بند 6) و بازگشت آوارگان و پناهندگان داخلی به مناطق قره باغ و مناطق مجاور تحت کنترل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (بند 7) اجرایی شده است. اما تبادل اسرای جنگی، گروگانها و سایر زندانیان و همچنین بقایای تلفات (بند 8) و فراهم ساختن امکان ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان (بند 9) هنوز اجرایی و عملیاتی نشده است. طی پنج ماه گذشته، چگونگی اجرایی شدن بند 9 موافقتنامه آتشبس قره باغ که جمهوری آذربایجان از آن با عنوان «کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان» یا «دالان زنگه زور» یاد میکند، از جمله مباحث مهم چالشی و اختلافی بین باکو و ایروان بوده است. اختلاف در تفسیر مفاد ماده نهم این موافقتنامه از سوی دو طرفهای ارمنی و آذری به واسطه عدم اشاره مستقیم و روشن به کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان (برخلاف اشاره صریح موافقتنامه آتشبس به کریدور لاچین در بندهای 3 و 6)، نامشخص بودن فضای سیاسی و تصمیم گیری در ارمنستان پس از استعفای نیکول پاشینیان و قبل از انتخابات پارلمانی زودهنگام در 20 ژوئن 2021 میلادی (30 خرداد 1400) و حملات لفظی و کلامی الهام علی اف برای تحقق کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان (دالان زنگه زور) از طریق نظامی از جمله ابهامات حقوقی و اجرایی بند نهم موافقتنامه آتشبس قره باغ است که حتی در برخی از محافل کارشناسی و تحلیلی کشورمان، امکان وقوع جنگ جدید از سوی جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران (28 خرداد)، انتخابات پارلمانی ارمنستان (30 خرداد) به موازات تنش و درگیری هم زمان بین روسیه و اوکراین (با هدف پیشگیری از واکنش موثر و به هنگام روسیه) مطرح شده است. اما واقعیت آن است که هرچند احتمال برخوردها و تنشهای محدود مرزی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان وجود دارد، اما وقوع یک جنگ فراگیر در مقطع کنونی در استان سیونیک ارمنستان، به دلیل واکنش نظامی روسیه (از طریق یگانهای ارتش روسیه مستقر در قفقاز شمالی، دو پایگاه نظامی روسیه در ایروان و گیومری، نیروهای مرزبانی روسیه مستقر در مرزهای مشترک ارمنستان با ایران و ترکیه و سازمان پیمان امنیت دسته جمعی)، قطعی شدن شکست نیکول پاشینیان و به قدرت رسیدن جریانات ملیگرا و مخالف موافقتنامه آتشبس قره باغ، غیر محتمل است و این امر به ضرر جمهوری آذربایجان و نیز فدراسیون روسیه خواهد بود. لذا برخی تحرکات نظامی و تهدیدات لفظی رهبران جمهوری آذربایجان در مقطع کنونی بیشتر با هدف تحت فشار قراردادن دولت ارمنستان برای اجرای بند نهم موافقتنامه آتشبس و اجرایی شدن دالان زنگه زور تا قبل از انتخابات پارلمانی این کشور در 30 خرداد 1400 صورت میگیرد. هرچند بسیار بعید به نظر میرسد تا آن زمان و استقرار دولت جدید در ارمنستان، اتفاقی نیز در اجرای بند نهم موافقتنامه آتشبس قره باغ روی دهد. آنچه مسلم است اجرای کامل موافقتنامه آتشبس قره باغ از طریق تهدید و جنگ از طرف جمهوری آذربایجان و بی اعتمادی از طرف ارمنستان امکانپذیر نیست و اگر به هر ترتیبی هم امکانپذیر شود، پایدار نخواهد بود. راه حل منطقی و اصولی، حل و فصل اختلافات از طریق تداوم مذاکرات رهبران جمهوری آذربایجان، ارمنستان و روسیه به عنوان سه کشور امضاء کننده موافقتنامه آتشبس قره باغ در 10 نوامبر 2020 میلادی و نیز انعقاد یک موافقنامه تکمیلی برای ابهامزدایی از موارد اختلافی و تفسیری به ویژه بند نهم موافقتنامه آتشبس سال گذشته است. با عنایت به نکات و ملاحظات یادشده، در این یادداشت تحلیلی کوشش میشود شناخت و درک بهتری از چالشها و ابهامات حقوقی و اجرایی بند نهم موافقتنامه آتشبس قره باغ حاصل شود.
تصمیم آمریکا به خروج از افغانستان تصمیمی سیاسی بود که به نظر میرسد لزوماً همنظری کامل بخشهای نظامی و امنیتی اداره آمریکا را به همراه نداشت، اما همانگونه که توافق دوحه بین آمریکا و طالبان از نظر هر دو قابل بازگشت نیست، بازگشت از این تصمیم نیز توسط آمریکا قابل تصور نمیباشد.
مواضع کشورهای مختلف در سطح بین المللی درباره موضوع قتل عام ارامنه به دست ترکان عثمانی در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی به ویژه در 24 آوریل 1915 که با روایت های کاملاً متفاوتی از سوی ارامنه و دولت ترکیه در یکصد سال گذشته مواجه شده است، را می توان به سه دسته تقسیم بندی کرد: دسته نخست، دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان که با اعتقاد به غیرسیتماتیک و غیرهدفمند بودن این وقایع و نیز وجود قتل قومیت های دیگر در کنار ارامنه، موضوعی تحت عنوان نسل کشی ارامنه را اساساً غیرواقعی دانسته و آن را انکار می کنند دسته دوم، 33 کشوری هستند که با اعتقاد به سیتماتیک و هدفمند بودن قتل عام و کشتار ارامنه در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در شرق امپراطوری عثمانی، این وقایع را به طور رسمی به عنوان نسل کشی (ژنوساید) در سطح پارلمان ها یا دولت ها به رسمیت شناخته اند. ایالات متحده آمریکا در 24 آوریل 2021 و جمهوری لتونی در 6 می 2021 آخرین کشورهایی هستند که به طور رسمی نسل کشی (ژنوساید) ارامنه را به رسمیت شناخته اند. اما دسته سوم، 158 کشوری (از مجموع 193 عضو رسمی سازمان ملل متحد) هستند که در وضعیت میانه قرار دارند. بدین صورت که نه همانند ترکیه و جمهوری آذربایجان، نسل کشی ارامنه را انکار می کنند و نه همانند سی و سه کشور دیگر از جمله ارمنستان، روسیه، سوریه، لبنان، فرانسه و آمریکا، این وقایع را تحت عنوان نسل کشی (ژنوساید) به رسمیت می شناسند و لذا این کشورها عمدتاً از واژگان و تعابیری مانند قتل عام، کشتار دسته جمعی، فجایع تلخ و جمعی و اقدامات ضد انسانی در بیان موضع گیری رسمی در قبال موضوع قتل عام ارامنه استفاده می کنند. ایران از جمله کشورهایی است که در دسته سوم این دسته بندی قرار دارد و در یک صد سال گذشته (دوران قبل و بعد از انقلاب) نه اصل وقوع این حوادث را انکار کرده است و نه آن را به صورت رسمی به عنوان نسل کشی (ژنوساید) به رسمیت شناخته است. بررسی تاریخی و تحلیلی روند بین المللی شناسایی قتل عام ارامنه به عنوان نسل کشی (ژنوساید) نشان می دهد که با فروپاشی شوروی، پایان جنگ سرد و استقلال ارمنستان، این روند شتاب بیشتری به خود گرفته است و در حالی که در دوران جنگ سرد تنها دو کشور اروگوئه (1965) و قبرس (1975) این موضوع را به رسمیت شناخته بودند، در سه دهه گذشته 31 کشور این موضوع را به رسمیت شناخته اند. آنچه که از بررسی روند بین المللی شناسایی نسل کشی ارامنه در قاره های مختلف قابل مشاهده است، موفقیت ارامنه در دو قاره اروپا و آمریکا و ناکامی آن ها در سه قاره آسیا، آفریقا و اقیانوسیه است. هر چند در اروپا نیز که سه موج شناسایی نسل کشی ارامنه را در سه دهه گذشته تجربه کرده است تنها 20 کشور از 50 کشور اروپایی رسماً این موضوع را پذیرفته اند و کشورهای بزرگی همانند بریتانیا و اسپانیا تاکنون از پذیرش آن خودداری کرده اند. از بین 54 کشور آفریقایی نیز هیچ کشوری قتل عام ارامنه را به عنوان نسل کشی به رسمیت نشناخته است و شناسایی این موضوع از سوی دولت طُبرُق مستقر در شرق لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر در سال 2019 نیز فاقد وجاهت و مشروعیت بین المللی است. در سطح قاره آسیا و کشورهای عربی و مسلمان نیز تنها دو کشور لبنان و سوریه نسل کشی ارامنه را به رسمیت شناخته اند و در قاره اقیانوسیه نیز استرالیا و نیوزلند از شناسایی نسل کشی ارامنه خودداری کرده اند. از نقطه نظر دینی، 31 کشور از 33 کشوری که اقدام به شناسایی بین المللی نسل کشی ارامنه کرده اند، مسیحی هستند و تنها دو کشور لبنان و سوریه مسلمان هستند. همین امر به روشنی نقش قابل توجه و تاثیرگذار پیوندهای دینی و ملاحظات جهان مسیحیت را در قبال قتل عام ارامنه نشان می دهد. به نظر می رسد پس از شناسایی نسل کشی ارامنه توسط دولت جو بایدن در 24 آوریل 2021 میلادی، کشورهایی مانند بریتانیا، اسپانیا، هند، استرالیا و نیز اسرائیل در کانون اهداف جامعه دیاسپورای ارمنی در موضوع شناسایی نسل کشی ارامنه قرار گرفته باشد تا روند بین المللی شناسایی نسل کشی ارامنه از نظر توزیع جغرافیایی و نیز توزیع دینی از تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار شود. با عنایت به نکات و ملاحظات یادشده در این یادداشت تحلیلی کوشش می شود درک و شناخت بهتری از روند بین المللی شناسایی قتل عام ارامنه به عنوان نسل کشی (ژنوساید) حاصل شود.
عدهای در کشور تصور می کنند می توان از تعارض امریکا و روسیه به نفع ایران بهره برداری کرد در حالی که به این واقعیت توجه ندارند که دوران جنگ سرد گذشته و امروز دیگر معادلات جنگ سرد درروابط بین قدرتها حاکم نیست. امروز روسیه و آمریکا با آنکه با هم بر سر بسیاری از مسائل بین المللی اختلاف نظر دارند اما بجای رویکرد تقابلی در دوران جنگ سرد که در تلاش برای حذف رقیب بود، امروز دو طرف با در پیش گرفتن رویکرد تعاملی سعی می کنند در عین رقابت با هم ، در جاهایی که منافعشان ایجاب می کند با هم همکاری داشته باشند.