یکشنبه، 22 ژوئن سال 1941 سالروز حمله آلمان به شوروی در جریان جنگ جهانی دوم است.
«اگرچه بعضی از ارامنه گاهی با از ترس یا برای منافعی ننگین تغییر مذهب میدهند، اما اغلب پشیمان شده و به دین اصلی خود رجعت مینمایند. کمتر اتفاق میافتد که کسی تا آخر در مذهب محمدی باقی بماند. اگر یک ارمنی تغییر مذهب بدهد و بعد نادم شود و بخواهد توبه کند، باید در همان […]
«نباید تصور کرد که شاه عباس در کوچانیدن ارامنه از وطنشان ظلمی نسبت به آنها کرده زیرا وقتی که در آن ولایات سرحدی مسکن داشتند اغلب طرف تخت و تاز و اجحاف و تعدی ترکها واقع میشدند و در جنگ های متوالیه صدمات فروان بر آنها وارد میآمد. نه از تجارت خبری داشتند و نه […]
«درسال۱۶۸۴ م. انگلیسی ها از تصمیم متخذه برای شرفیابی به دربار شاه سلیمان صفوی بنفع فرانسویان آگاهی یافتند. مترجم آنها که یک مرد محیل و مکار و محرم اسرار است و برای اغتنام فرصت در این قبیل موارد پیوسته در کمین، آنقدر فشار آورد تا موضوع تقدم از نو در مجمع رجال و بزرگان، شامگاهان […]
«یک روز موقعی که شاه عباس از ایوان خانه مشغول تماشای رودخانه بود اجازه داد سر بریده اسرا را پیش او آورند و سپس از همین ایوان، فرمان آزادی ازبک ها را صادر کرد ولی به آنها هنوز اجازه نداده است به موطن خود برگردند . شاه اظهار کرده بود اگر این عده را دستور […]
«در سال ۱۱۳۳ / ۱۷۲۰ جنگهای ممتد روسیه و سوئد به عهدنامه صلح منجر شد و پطر با فراغت خاطر به جانب جنوب توجه کرد و چون در همین ایام، مدرس حاجی داود نامی با همراهی سنیان به عصیان برخاسته و با کمک لزگیان (قومی هستند که در جنوب داغستان و شمال شرق جمهوری آذربایجان […]
«شاه عباس از تجربه بدی که در سپردن امر تجارت به شاهزادگان و بزرگان دربار خویش حاصل کرده بود از عدم لیاقت اینها در کار تجارت باخبر و از میل بشهوت رانی و افراط و تفریط آنها نیز متنفر شد زیرا شخص تاجر باید ممسک وصرفه جو باشد. همین مساله نظر انتخاب و توجه را […]
«روز سوم سپتامبر۱۶۰۱م شاه به سفیر ترک اجازه ملاقات داد و با او در حضور خیلی از بزرگان دربار به نحو بهتری رفتار کرد . سفیر بعد از ارائه پیشنهادات صلح مبنی بر استرداد اراضی تبریز، ارمنستان، گرجستان و گروگان گرفتن فرزند شاه و تسلیم ابریشم طبق دستور گفت او می داند که اعلیحضرت هیچوقت […]
«شاه عباس دوم به سلامتی تزار روس شراب نوشید و سفیر روس هم خواسته بود با همان جام های مردافکن جواب گفته باشد. اما چیزی نگذشته بود که مزاجش بر هم خورده و حالت استفراغ به وی دست داده بود و چون چیزی در دسترس نیافته بود، کلاه بلند پوست سمور خود را برداشته نیمه […]