ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در Aspistrategist
آنچه این مبادله را قابل توجه میکند این است که در زمانی رخ داد که تهاجم وحشیانه روسیه به اوکراین روابط با ایالات متحده را به پایین ترین سطح خود از زمان پایان جنگ سرد رسانده است. ایالات متحده تصمیم گرفته است از دخالت مستقیم نظامی در جنگ اجتناب کند، اما اقدامات زیادی برای تأثیرگذاری بر این موضوع انجام میدهد، از جمله ارائه مقادیر زیادی تسلیحات، اطلاعات و آموزش پیشرفته به اوکراین تا بتواند با موفقیت مقاومت کند و به طور بالقوه نیروهای روسیه را شکست دهد. ایالات متحده همچنین اقداماتی را برای تقویت ناتو و اعمال تحریم های اقتصادی شدید علیه روسیه انجام داده است.
جنگ احتمالا برای مدتی ادامه خواهد داشت. اگرچه منافع اساسی اوکراین پایان دادن به جنگ و جلوگیری از مرگ و ویرانی بیشتر است، اما تمایل رئیس جمهور ولودیمیر زلنسکی برای صلح مشروط است. او به دنبال بازپسگیری سرزمینی است که روسیه آن را اشغال کرده است و تضمین اینکه حاکمیت این کشور محترم شمرده میشود؛ تا از جمله موارد دیگر، اوکراین بتواند به اتحادیه اروپا بپیوندد. او همچنین خواهان پاسخگویی مسئولین جنایات جنگی است.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به نوبه خود، باید به نتیجه ای دست یابد که تهاجم پرهزینه او را توجیه کند، تا مبادا ضعیف به نظر برسد و در داخل کشور به چالش کشیده شود. احتمال کمی وجود دارد که صلحی که بتواند شکاف بین این دو موضع ظاهراً آشتی ناپذیر را پر کند، به دست آید. این احتمال بسیار بیشتر است که درگیری نه تنها برای ماه ها، بلکه برای سال های آینده ادامه یابد. این پس زمینه روابط آمریکا و غرب با روسیه خواهد بود.
یک احتمال برای غرب این است که کل روابط با روسیه را به اقدامات روسیه در اوکراین مرتبط کند. با این حال، این یک اشتباه خواهد بود، زیرا روسیه میتواند بر سایر منافع غرب تأثیر بگذارد، مانند محدود کردن قابلیتهای هستهای و موشکی ایران و کره شمالی، و موفقیت تلاشهای جهانی برای محدود کردن انتشار گازهای گلخانهای که باعث تغییرات آب و هوایی میشود.
خبر خوب این است که، همانطور که تبادل زندانیان نشان میدهد، اگر هر دو طرف مایل به تقسیم بندی هستند، اختلافات عمیق در مورد اوکراین نباید مانع از انجام تجارت مفید دوجانبه شود. اما حفاظت از امکان همکاری انتخابی نیازمند دیپلماسی پیچیده و منضبط است.
برای شروع، ایالات متحده و شرکای آن باید اهداف خود را در اوکراین اولویت بندی کرده و حتی محدود کنند. این به معنای چشم پوشی از بحث تغییر رژیم در مسکو است. ما باید با روسیهای که داریم برخورد کنیم، نه با روسیهای که ترجیح میدهیم. موقعیت پوتین ممکن است از درون به چالش کشیده شود (یا ممکن است تسلیم چالشهای گزارششده در مورد سلامتش شود) اما غرب در موقعیتی نیست که بتواند برکناری او را مهندسی کند، یا مطمئن شود که کسی بهتر جایگزین او میشود.
به همین ترتیب، برای دولتهای غربی عاقلانه خواهد بود که صحبت درباره دادگاه های جنایات جنگی را برای مقامات ارشد روسیه به تعویق بیندازند و از لاف زدن درباره کمک به اوکراین برای هدف قرار دادن ژنرالهای ارشد و کشتیهای روسی دست بردارند. جنگ و تحقیقات ادامه دارد و روسها باید در اقدام مسئولانه سودی ببینند. همین امر در مورد غرامت نیز صدق میکند.
به همین ترتیب، اگرچه روسیه در نتیجه آغاز این جنگ انتخابی احتمالاً از نظر اقتصادی و نظامی وضعیت بدتری خواهد یافت، دولت ایالات متحده باید روشن کند که برخلاف اظهارات لوید آستین وزیر دفاع، هدف آمریکا استفاده از جنگ برای تضعیف نیست. روسیه. برعکس، ایالات متحده باید تأکید کند که میخواهد جنگ در اسرع وقت با شرایطی که منعکسکننده وضعیت مستقل اوکراین باشد، پایان یابد.
در مورد جنگ، غرب باید به حمایت از اوکراین ادامه دهد و با اجتناب از درگیری مستقیم از تشدید تنش جلوگیری کند. با این حال، کرملین باید درک کند که این محدودیت مبتنی بر عدم گسترش جنگ به یک کشور عضو ناتو یا استفاده از سلاحهای کشتار جمعی است که در آن زمان چنین محدودیتهای غربی از بین خواهند رفت.
غرب همچنین باید اهداف جنگی خود و چگونگی تعقیب آنها را به دقت بررسی کند. هدف باید این باشد که اوکراین تمام قلمرو خود را کنترل کند، اما این لزوماً تلاش برای آزادسازی کریمه یا حتی کل منطقه شرقی دونباس با نیروی نظامی را توجیه نمی کند. برخی از این اهداف ممکن است بهتر از طریق دیپلماسی و کاهش انتخابی تحریم ها دنبال شوند. اما، تا زمانی که رفتار روسیه تغییر نکند، تحریمها نه تنها باید باقی بمانند، بلکه باید برای پوشش واردات انرژی که به تلاشهای جنگی روسیه کمک مالی میکنند، گسترش یابد.
دیپلماسی ابزاری برای امنیت ملی است که باید مورد استفاده قرار گیرد و لطفی در حق روسیه نیست و باید ادامه پیدا کند. نشستهای خصوصی بین مقامات ارشد غیرنظامی و نظامی کشورهای غربی و روسیه باید از سر گرفته شود، تا خطر اشتباه محاسباتی که میتواند منجر به رویارویی یا بدتر از آن شود کاهش یابد و فرصت ها برای همکاری محدود بررسی شود.
ممکن است روابط سازنده با روسیه تا دوران پس از پوتین امکانپذیر نباشد. اما این بههیچوجه تمایل غرب برای جلوگیری از تخریب بیشتر روابط را تغییر نمیدهد.