تا پیش از این طی برای بیش از یک دهه هیچ تنش نظامی جدی میان کشورهای منطقه آسیای مرکزی در این سطح وجود نداشت و این نخستین تنش امنیتی-نظامی محسوب میشود که میتواند ثبات و روند همگرایی در آسیای مرکزی را بر هم بزند.
تمام بازیگران خارجی که دارای منافعی در آسیای مرکزی هستند به جز روسیه، موضعی نسبتا منفعلانه و بدون ابتکار عمل خاصی در این بحران از خود نشان دادند. این بازیگران شامل ایالات متحده آمریکا، چین، اتحادیه اروپا و برخی بازیگران منطقهای نظیر ترکیه و ایران میشود.
با وجود آغاز درگیریها، فضای افکار عمومی دو جمهوری تاجیکستان و قرقیزستان به شدت ملتهب شده و احساسات قومی در این کشورها تشدید شده است. این موضوع میتواند از یک سو منجر به بروز تنشهای بین قومی داخلی در این جمهوریها و به ویژه قرقیزستان شود، و از سوی دیگر بستری را برای توسعه رادیکالیسم، مبتنی بر عقاید افراطی مذهبی پدید آورد.
این بیثباتی کوتاهمدت در قلب آسیای مرکزی، یعنی دره فرغانه درست زمانی به وقوع پیوست که ایالات متحده آمریکا خبر خروج تدریجی نیروهای نظامی خود از افغانستان را اعلام کرده است. این موضوع در کنار احتمال تسری بیثباتیهای شمال افغانستان به آسیای مرکزی، موجب نگرانی سازمانهای امنیتی منطقهای، نظیر سازمان پیمان امنیت دستهجمعی شده است.
این بحران اگرچه در حال حاضر با توقف درگیریهای نظامی، عقبنشینی قوای دو کشور و باز شدن محور واروخ-آقسای فروکش کرده است، اما با عدم حصول یک راهحل قطعی در زمینه اختلافات مرزی، همچنان به عنوان یک بحران بالقوه باقی میماند. لذا، آغاز مجدد درگیریها در صورت بروز بسترهای دیگر، محتمل است.
این الزامات در کنار تحولات امنیتی افغانستان ضرورت رصد دقیق تحولات مربوط به ثبات در آسیای مرکزی را برای بازیگران منطقهای دارای منافع استراتژیک همسایگی در این حوزه نظیر جمهوری اسلامی ایران ایجاب میکند. توسعه یک پلتفورم منطقهای برای حل و فصل مشترک این اختلافات بستری است که میتواند زمینهساز توسعه همگرایی منطقهای، و ایمن شدن در مقابل تنشهای آتی شود.