اگر چه گفته شد با پادرمیانی روسیه نیروهای آذربایجان از عمق خاک ارمنستان عقبنشینی کردند و پاشینیان نخستوزیر متمایل به غرب ارمنستان نیز با تغییر وزیر دفاع و عزل آرشاک کاراپتیان تلاش کرد جلوی افزایش تنش را بگیرد اما بنظر میرسد کوتاه آمدن پاشینیان و عزل چهارمین وزیر دفاع ارمنستان در یک سال اخیر نیز مانع از تداوم تنش در خط مرزی دو کشور نخواهد شد.
عزل آرشاک کاراپتیان از سوی پاشینیان، وزیر دفاعی که برای نزدیکی با مسکو و اخذ حمایت کرملین برای واکنش به آذربایجان تلاش میکرد و به دلیل سفر به خانکَندی (استپاناکرت) مرکز جمهوری خودمختار قرهباغ و دیدار با هاروتونیان رهبر ارامنه قرهباغ مورد غضب باکو بود در برخی رسانههای به تلاش برای کسب رضایت باکو تعبیر شد.
آذربایجان به دنبال چیست و از ارمنستان چه میخواهد؟
حال پرسش این است که با توجه به بازپسگیری ۷ شهرستان دور از جمله شهر مهم «شوشا» و «جمهوری خودمختار قرهباغ» و تصرف حدود یک سوم اراضی این جمهوری که از زمان شوروی نیز یک جمهوری خودمختار در درون جمهوری آذربایجان بوده و وضعیت حقوقی همانند نخجوان داشته و همچنین انعقاد قرارداد آتشبس در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ بین علیاف و پاشینیان در کرملین با میانجیگری پوتین، جمهوری آذربایجان به دنبال چیست و دلیل تداوم تنشهای نظامی بین دو باکو و ایروان چیست؟
مهمان علیاف رئیس خبرگزاری توران در باکو در این زمینه میگوید: واقعیت امر این است که نخجوان اهمیت اقتصادی زیادی برای باکو ندارد و ایجاد کریدور بین جمهوری آذربایجان و نخجوان برای ما دارای اهمیت خاصی نیست. بیشترین تبادل تجاری نخجوان با ایران و ترکیه است و ما به عنوان جمهوری آذربایجان کشوری هستیم که بیش از ۸۰ درصد نیازهایمان را از طریق واردات کالا تامین میکنیم بنابراین چیز زیادی برای صادر کردن به نخجوان نداریم که بگوییم میخواهیم راهمان را به نخجوان باز کنیم تا به آنجا کالا بفروشیم.
این روزنامهنگار باسابقه آذربایجانی در برابر پرسش از چرایی اصرار آذربایجان بر گرفتن این کریدوراز ارمنستان میگوید این اصرار از طرف آذربایجان نیست بلکه از سوی روسیه است. در واقع این روسیه است که از منافع کریدور بهرهمند خواهد شد چرا که مسئله اصلی برای روسیه کریدورشمال-جنوب است که بندر اقیانوسی چابهار ایران و کشورهای خلیج فارس را از طریق راهآهن به بندر پترزبورگ روسیه وصل میکند. این کریدور در حال حاضر به دلیل تحریمها علیه ایران و سایر ناکارآمدیها یک قطعه ناتمام و گمشده دارد و آن راهآهن رشت-آستاراست که تکمیل آن تا پیش از ۲۰۲۶ نیز پیشبینی نمیشود.
بنابراین روسها که کریدور شمال-جنوب برایشان فوقالعاده مهم است به دنبال راهآهن جایگزین جلفا هستند که بجای محور باکو-آستارا-رشت و در نبود قطعه آستارا-رشت ، راهآهن باکو-جلفا را که از زمان شوروی وجود داشته و مالکیت آن نیز در اختیار روسیه است و صرفا از خاک ارمنستان عبور میکند را جایگزین کنند. علیاف میگوید این الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان نبود که در توافق آتشبس ۹ نوامبر ۲۰۲۰ اصرار بر گنجاندن کریدور آذربایجان-نخجوان داشت بلکه این روسیه و پوتین بود که این ماده را در توافقنامه گنجاند چرا که با اجازه بازگشایی راهآهن باکو-جلفا که از استان جنوبی زنگهزور ارمنستان میگذرد راهآهن روسیه به ایران وصل و مشکل عدم تکمیل رشت-آستارا و به عبارتی دیگر، کریدور شمال-جنوب حل میشود.
جمهوری قرهباغ؛ اعلام استقلالی که ارمنستان هم به رسمیت نشناخت
جمهوری قرهباغ، منطقهای خودمختار که در دوران اتحاد جماهیر شوروی تحت حاکمیت باکو و جزیی از خاک آذربایجان بود، بدنبال فروپاشی شوروی سابق و زمانی که اعلام استقلال کرد، از سوی هیچ کشور مستقلِ عضو سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته نشد. «ترنسنیستریا» در مولداوی و «اوستیای جنوبی» و «آبخازیا» در گرجستان، سه منطقه جدایی طلبی تحت حمایت روسیه، تنها واحدهای ارضی هستند که اعلام استقلال و جدایی قرهباغ را به رسمیت شناختند. ایروان هم تا به این روز جدایی و اعلام استقلال قرهباغ را به رسمیت نشناخته است.
از آقای علیاف میپرسیم پس هدف آذربایجان از وارد کردن نیروی نظامی از کلبجر به سمت شهرهای گوریس و سیسیان ارمنستان چه بود اگر آذربایجان به دنبال اشغال استان جنوبی ارمنستان نیست و حتی کریدور نیز برایش اهمیتی ندارد؟
مهمان علیاف میگوید با توجه به اینکه دو کشور در وضعیت جنگ بین خود در سال ۱۹۹۱ به استقلال رسیدند هیچگاه خط مرزی بینشان شکل نگرفت چرا که تا پارسال بخش مجاور خاک ارمنستان در آذربایجان تحت اشغال طرف ارمنی بود و بحث تعیین مرزها معلق مانده است. حال هدف آذربایجان این است که هر چه سریعتر مرز بین دو کشور تعیین شود تا حق حاکمیت آذربایجان بر قلمرو خود توسط ارمنستان به رسمیت شناخته شود و ارمنستان مجبور شود قرهباغ را حتی بصورت جمهوری خودمختار داخل آذربایجان هم که شده به عنوان بخشی از خاک آذربایجان به رسمیت بشناسد. طرف ارمنی تاکنون در برابر تعیین مرزها مقاومت میکرد و آذربایجان خواست نشان دهد که اگر مرزها تعیین نشوند میتواند موجب تنش و پیشروی در خاک طرف مقابل شود. در واقع هدف آذربایجان فشار بر پاشینیان بود تا به تشکیل کمیته تعیین مرز تحت نظارت گروه مینسک و سازمان ملل متحد تن دهد که به این هدف رسید و پاشینیان دستور تشکیل کمیته تعیین مرز با آذربایجان را صادر کرد.
ووسکانیان: تنش در قفقاز به زیان ایران و سبب افزایش نفوذ ترکیه است
اما وارطان ووسکانیان استاد شرقشناسی دانشگاه ایروان نظر دیگری دارد و معتقد است هدف آذربایجان نه تعیین مرز و به رسمیت شناختن مرزهای زمان شوروی بین دو کشور بلکه پیشروی در شمال استان سیونیک و قطع آن و سپس اشغال کل این باریکه ۴۰ کیلومتری و قطع ارتباط ارمنستان با ایران است.
ووسکانیان میگوید: تجاوز اخیر آذربایجان به ارمنستان نشان میدهد هدف اصلی آذربایجان ممانعت از راه مواصلاتی ارمنستان-ایران است که جزئی از کریدور شمال-جنوب محسوب میشود و هدف باکو نه تنها ایجاد تنگنای ژئوپلتیکی برای ارمنستان بلکه به همان شکل ایجاد تنگنای ژئوپلتیکی و اقتصادی برای ایران نیز هست. بنابراین بنظر میرسد برخورد بسیار قاطعانهتری از سوی ایران نسبت به مسئله باید صورت بگیرد و بیانیه سخنگوی وزارت خارجه ایران که خواسته بود تا توازن را در این موضوع نسبت به هر دو طرف حفظ کند بنظر راهگشا نمیآید و میبایستی که با تبدیل شدن باکو به یک کشور خطرناک برای منطقه مقابله کرد. خطری که بیش از همه متوجه ایران و ارمنستان خواهد بود.
آقای ووسکانیان تاکید میکند: سیاست خارجی آذربایجان را به عنوان کشوری که در حال حاضر کموبیش در شرایط مستعمرگی ترکیه قرار گرفته میتوان در سه محور علیه ایران دانست:
اولا تنش در قفقاز جنوبی به نفع ایران نیست و صرفا نفوذ ترکیه را افزایش خواهد داد.
دوم ایجاد تنش در درون ایران و به آشوب کشیدن شمالغرب ایران که از طرف محور باکو-آنکارا دیگر حتی پنهان نیز نمیشود و سوم محاصره و مهار ایران که از سوی برخی از کشورهای خاورمیانه و غرب نیز مورد حمایت است.
ووسکانیان میگوید: بنابراین اگر ایران در سیاست خارجی فعلی خود نسبت به قفقاز جنوبی تجدیدنظر نکند به سرعت منافع خود را در این منطقه از دست خواهد داد. ایران میتواند رویکرد موازنهگرا بین آذربایجان و ارمنستان داشته باشد ولی این به این معنا نیست که در برابر باکو چنین منعطف و بعضا منفعل عمل کند.
پاکآیین: «کریدور توران ترکیه» مشکلساز است
محسن پاکآیین سفیر اسبق ایران در باکو اما مشکل را نه در قفقاز و بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان بلکه در ترکیه میبیند. آقای پاکآیین که با مهمان علیاف درباره لزوم تعیین حدود مرزی دو کشور و تلاش آذربایجان بر این امر موافق است میگوید کریدور زنگهزور نیز مشکل چندانی بین دو کشور محسوب نمیشود و به راحتی و با بهبود رابطه بین این دو کشور پس از تعیین حدود مرزی میتواند تحقق پیدا کند و اتفاق خاصی هم نخواهد افتاد اگر چنین کریدوری به آذربایجان داده شود تا به نخجوان دسترسی پیدا کند. مشکل آنجاست که ترکیه هم میخواهد از این کریدور بهرهمند شود و به دریای خزر و آسیای مرکزی دسترسی داشته باشد و این چیزی نیست که ارمنستان بپذیرد چرا که ارمنستان به هرحال بر خاک خود حاکمیت دارد و با توجه به مشکلات تاریخی که با ترکیه دارد و عدم رابطهاش با این کشورمایل نیست خاکش را در اختیار ترکیه بگذارد. بنابراین اگر مسئله کریدور را مسئلهای در سطح قفقاز ببینیم که قرار است آذربایجان را به نخجوان وصل کند یک موضوع است اما وقتی موضوع را آنگونه که ترکیه میبیند اگر ببینیم موضوع چیز دیگری خواهد بود.
کریدور وقتی به کریدور توران به شکلی که ترکیه مطرح میکند تبدیل میشود مشکلساز میشود وگرنه موضوع قابل حل و فصل خواهد بود.
آقای پاکآیین بر سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران قفقاز صحه میگذارد و میگوید هدف ایران کاستن از تنشها در قفقاز و صلح و ثبات بین این دو همسایه شمالی ایران است ؛ چرا که هرگونه تنشی به امنیت منطقه لطمه خواهد زد و امنیت چیزی است که منطقه بیش از هر چیز دیگری به آن نیاز دارد.
سفیر سابق ایران در آذربایجان و ازبکستان درباره سازمان کشورهای ترک نیز میگوید: تجربه سفارت من در دو کشور از این حوزه به من میگوید چنین سازمانی به شکلی که ترکیه میگوید ۶ دولت یک ملت امکانپذیر نیست. نه این کشورها حاضرند نقش برادر بزرگتری ترکیه را بپذیرند ونه اینکه بین خود چنین پتانسیلی دارند. معتقدم، اگر مشکل قرهباغ و تعیین مرزها با ارمنستان حل شود، ارتباط آذربایجان و ترکیه که در حال حاضر از نزدیکترین روابط برخوردارند به شکل فعلی ادامه نخواهد یافت و حتی آذربایجان نیز حاضر نخواهد بود حاکمیت خود را در برابر ترکیه کمرنگ ببیند و به نقش پر رنگ ترکیه در سیاست خارجی و داخلی خود ادامه دهد.