کوروش احمدی
وسعت اوکراین در حدود وسعت افغانستانی است که روسیه (شوروی) تجربه اشغال آن را دارد؛ با این تفاوت که جمعیت کنونی اوکراین دو برابر جمعیت افغانستان در ۱۹۸۰ است. به استثنای حدود ۱۷درصد از جمعیت اوکراین که روستبارند، روسیه مشکل میتواند نگران مقاومت حدود ۸۰درصد از مردم اوکراین نباشد. ۹۰درصد از این مردم در همهپرسی استقلال در ۱۹۹۱ به جدایی از روسیه رای دادند و در آخرین انتخابات ریاستجمهوری در ۲۰۱۹ بیش از ۸۰درصد از رایدهندگان از کاندیداهایی که به درجات مختلف متمایل به غرب بودند، حمایت کردند.
بهعلاوه، روسیه در ۱۹۹۴ در ازای غیرهستهای شدن اوکراین حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آن کشور را تضمین کرد. در چنین شرایطی ضمن اینکه قاعدتا روسیه نباید ریسک یک جنگ تمامعیار را بپذیرد، اما همچنان اقداماتی مشابه اقدامات سال ۲۰۱۴ روسیه علیه اوکراین و نیز اقداماتی مانند نوعی محاصره خشکی و دریایی اوکراین و حملات سایبری نامحتمل نیست. ضمن اینکه همچنان میتوان امیدوار بود که نهایتا فرمولی منطقی که هم نگرانیهای امنیتی مشروع روسیه را رفع کند و هم حق تعیین سرنوشت اوکراین را به رسمیت بشناسد، یافت شود.
جدا از انگیزهها و اهداف روسیه در به چالش کشیدن اوکراین و غرب، سوال این است که این بحران چه تاثیری میتواند بر ایران داشته باشد. تاثیرات عام بحران اوکراین بر ایران از جهت تاثیر خروجی آن بر توازن قوا در سطح بینالمللی است. اگر روسیه از این بحران پیروز در آید، جهان وارد دوره «نظم بعد از جنگ سرد» خواهد شد؛ نظمی که با گسترش ناتو و اتحادیه اروپا با ضرر روسیه همراه بود.
در چنین نظم جدیدی میتوان انتظار داشت که موقعیت روسیه و چین با شیوه خاص حکمرانیشان به ضرر غرب تحکیم شود. به عکس، اگر مساعی روسیه در اوکراین با موفقیت همراه نباشد، «نظم بعد از جنگ سرد» بیش از پیش تحکیم خواهد شد و مسکو هم در خارج نزدیک، هم در داخل و هم به لحاظ تضعیف موقعیت پوتین مشکل پیدا خواهد کرد و لطماتی نیز به موقعیت چین و دورنمای احیای کنترل چین بر تایوان وارد خواهد شد. ناگفته پیدا است که هریک از این دو سناریو برای ایران و سیاست خارجیاش دارای سودها و ضررهای آشکاری است.
ایران در دور قبلی بحران اوکراین در ۲۰۱۴ موضع قابل درک و قابل دفاعی اتخاذ کرد. موضع ایران در آن زمان بیشتر در واکنش به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل تحت عنوان «احترام به تمامیت ارضی اوکراین» تجلی یافت. ۱۰۰ کشور به این قطعنامه رای مثبت دادند و ۱۱ کشور (ارمنستان، بلاروس، بولیوی، کوبا، نیکاراگوئه، کرهشمالی، روسیه، سودان، سوریه، ونزوئلا و زیمبابوه) در حمایت از روسیه با آن مخالفت کردند و برخی کشورها مانند چین با گفتن اینکه مذاکرات در جریان است و قطعنامه زودهنگام است، به آن رای ممتنع دادند. در این رایگیری ایران به همراه ۵۷ کشور دیگر غایب شد.
در ارتباط با تاثیر بحران اوکراین بر مذاکرات وین برای احیای برجام، میتوان تاثیر محتوایی این بحران بر مذاکرات وین را ناچیز دانست. هر چند به لحاظ شکلی، اوجگیری بحران اوکراین میتواند مذاکرات وین را از مرکز توجه رسانهای خارج کند، اما بعید است تصوراتی مانند استفاده روسیه از «برگ ایران» و مانند آن مبنایی داشته باشد. روسیه نقش عمدهای در مذاکرات وین ندارد و تنها یکی از ۷ عضو برجام است. ایران و امریکا طرفهای اصلی برجاماند و خروجی مذاکرات صرفا موکول به توافق بین آن دو است.
همانطور که ایران و امریکا روند توافق در مورد برجام در تیر ۹۴ را با مذاکرات دوجانبه در عمان در سال ۹۱ آغاز کردند، در صورت لزوم میتوانند بدون حضور دیگران کار را انجام دهند؛ خاصه آنکه برای احیای برجام اینبار نیازی به شورای امنیت و واهمهای از حق وتو دیگران نیز نیست. بهعلاوه، نقش روسیه در دور اخیر مذاکرات کمتر به سود ایران بوده است. روسها صریحا گفتند که از پیشنهادات اولیه ایران در آغاز دور هفتم ناخشنود بودند. آنها ضربالاجل تلویحی غرب برای خاتمه مذاکرات را بهطور تلویحی تایید کردند و در حالی که ایران مخالف توافق موقت بود، روسیه پیشنهادی برای انعقاد توافق موقت ارایه کرد. بهعلاوه، وزرای خارجه امریکا و روسیه در دو نوبت (حاشیه نشست گروه ۲۰ و در ۲۱ ژانویه در ژنو) از لزوم هماهنگی بین خود در مورد مذاکرات وین سخن گفتند. سرگئی ریابکوف در ۱۴ آگوست ۲۰۱۴ در پاسخ به انتقادات شدید در روسیه مبنی بر اینکه روسیه باید مانع برجام میشد، به خوبی حق مطلب را ادا کرد. او گفت: «من اعتقاد دارم که بدون حضور روسیه هم توافق حاصل میشد، با این تفاوت که شرایط آن برای روسیه بسیار بدتر میبود.»