قدرت شفیعی، خبرنگار و دانشآموخته مطالعات روسیه
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه اخیرا میزبان نشست کشورهای ترکزبان با عنوان شورای کشورهای ترک بود و سعی کرد با اثبات ادعای رهبری این سازمان که پیش از این شورای همکاری کشورهای ترک نامیده میشد، نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز را بیش از پیش گسترش دهد.
چند روز پس از آن نیز، دولت باغچه لی، رهبر حزب حرکت ناسیونالیست ترکیه در اقدامی جنجالی، نقشهای را تحت عنوان نقشه «جهان ترک» به «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه هدیه داد که در آن قلمروی کشورهای دیگر را که ترک زبان هستند یا اقلیتهای ترک و مسلمان دارند، جزیی از جهان ترک نشان داده بود.
اقدام باغچهلی واکنش زیادی در رسانه های ترکیه و کشورهایی که اقلیت جمعیت ترک دارند و در آن نقشه قرار گرفته بودند از جمله ایران، روسیه و حتی چین به دنبال داشت و باعث شد دوباره نگاهها به ایدههای نئوعثمانی و مداخلات خارجی اردوغان معطوف شود.
این اقدامات از سوی ترکیه در کنار سیاست خارجی تهاجمی این کشور در منطقه پیرامونی طی سالهای اخیر، نگرانیهای جدی را برای قدرتهای منطقهای و بین المللی در پی داشته است چراکه آنکارا سعی می کند گاهی با عنوان “قومیت” و گاهی هم به نام “دین” سیاست های توسعه طلبانه خود را در منطقه خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و حتی شمال آفریقا تقویت کند.
ترکیه در چه شرایطی است؟
وضعیت سیاسی و اقتصادی ترکیه به عنوان پیشرو در طرح جهان ترک و سازمان کشورهای ترک، تاثیر مستقیمی به پیشبرد این طرح ها دارد. این روزها ترکیه در داخل وضعیت خوبی ندارد. طی هفتههای اخیر، کاهش شدید ارزش لیر ترکیه در برابر دلار و افزایش تورمی که در ۲۰ سال اخیر بی سابقه بوده، تحرکات جدید را در فضای سیاسی ترکیه به دنبال داشته است. همزمان با آن هم محبوبیت اردوغان به پایین ترین سطح ممکن طی سال های اخیر تنزل یافته و تظاهرات خیابانی در اعتراض به مدیریت اقتصادی حکومت که اقدامی کم سابقه در سال های اخیر بوده مورد توجه ناظران قرار گرفته است.
احزاب مخالف اردوغان و در راس آن کمال قلیچدار اغلو، رهبر حزب جمهوریخواه خلق در کنار اشخاص تاثیرگذاری همچون علی بابا جان به شدت در حال تلاش برای همصدا شدن هستند تا او را مجبور به برگزاری انتخابات زودهنگام کرده و از قدرت پایین بکشند.
در کنار مواردی همچون همهگیری کرونا و در پی آن کاهش چشمگیر درآمد ترکیه از گردشگران خارجی، تجمیع سیاستهای مالی این کشور در دست رئیس جمهور و مداخله نهاد ریاست جمهوری در امور اقتصادی و بانک مرکزی ترکیه طی سالها و به ویژه ماه های اخیر، ارتباطی مستقیم با افول اقتصاد این کشور داشته و باعث شده افکار عمومی ترکیه عامل اصلی ناکارآمدی در این حوزه را شخص رییس جمهور بدانند.
کدام کشورها عضو “جهان ترک” هستند؟
این سازمان شامل آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، تُرکیه و ازبکستان است. مجارستان و تُرکمنستان نیز به عنوان ناظر، در این گروه حضور دارند. البته تُرکمنستان، برخلاف اصرار اردوغان، عضو این سازمان نیست.
یک مقام بلندپایه در پارلمان ترکیه پس از نشست اخر سازمان کشورهای ترک گفته بود که روسیه و چین هم باید از اعضای اصلی این سازمان باشند چراکه جمعیت قابل توجهی اقلیت ترک زبان دارند.
البته در یک سال گذشته که تهران هم دچار تنش هایی با باکو و آنکارا شد، بحث عضویت ایران در این سازمان در داخل مطرح است. حامیان پیوستن ایران استدلالهایی را در این زمینه مطرح می کنند برای مثال اینکه با پیوستن به آن می توان از جبهه گیری احتمالی و ایجاد تنش با آن جلوگیری کرد. با این حال باید در نظر داشت که رویکرد این سازمان کاملا نژادی است و عضویت در آن می تواند مشکلات بیشتری برای ایران به ویژه در رابطه با ترکیه و جمهوری آذربایجان پدید آورد.
همچنین، در ایران این اعتقاد وجود دارد که به لحاظ تاریخی جمعیت آذری، ترک نبوده و از اقوام ایرانی هستند و عضویت ایران در چنین سازمانی می تواند به اشتباه این تصور را به وجود بیاورد که تهران ترک بودن جمعیت آذری خود را پذیرفته است. بعلاوه اینکه اکثر کشورهای عضو این سازمان در نهاد منطقهای دیگری همچون اکو هم حضور دارند و اگر ایران به دنبال همکاری با آنها در قالب یک سازمان است، می توان از امکانات اکو بهره گیرد.
ریشهیابی ایده جهان ترک
در سالهای پس از کودتای ۲۰۱۶ علیه اردوغان و تغییر چشمگیر در جناح بندیهای سیاسی این کشور، حضور جریانی خاص در راس تصمیم گیریهای آنکارا تقویت شده است. در واقع ترکیه هربار که از سوی غرب رانده شد، سعی کرده بر مبنای نفوذ فرهنگی و تاریخی خود در قفقاز و آسیای مرکزی، جایگاهش در این مناطق را افزایش دهد و شرقگرایی (نزدیکی به چین) و اوراسیاگرایی (نزدیکی به آسیای مرکزی و قفقاز بر مبنای تنظیم روابط با روسیه) را در راس سیاست خارجی خود قرار دهد. اینبار هم چنین اتفاقی رخ داد و با خروج بسیاری از سیاستمداران و فعالان اقتصادی مهم از دایره دولت، اوراسیاگرایان و ملی گرایان جای آنها را گرفتند. اکنون حزب “وطن” در راس این جریان قرار دارد.
در سال های اخیر هم روند عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا به مشکل برخورد و هم آنکارا با اعضای ناتو به ویژه آمریکا اختلافاتی پیدا کرد. این روند ریشه تاریخی هم دارد. برای مثال انور پاشا از مهمترین فرماندهان نظامی ترکیه در دوران معاصر، زمانی که از سوی اروپاییها تحت فشار قرار گرفت، بجای اینکه در برابر آنها ایستادگی کند، به سوی فتوحات در قفقاز و آسیای مرکزی روی آورد. جالب است که پس از کودتای ۲۰۱۶، نه اسلامگراها بلکه بیشتر ملیگراها و اوراسیاگراها وارد ساختار حاکمیتی ترکیه شدند. به همین ترتیب، برخی از مهمترین پرونده های سیاست خارجی دولت اردوغان همچون قبرس، کُردها، آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و جهان ترک هم در دست این افراد قرار گرفته است. به دلیل حضور گسترده این افراد در ارکان قدرت ترکیه و اختیارات زیادی که دارند، این کشور طی این چند سال بیشتر به سوی اسلامگرایی- ملیگرایی حرکت کرده و پیش بینی می شود که حضورشان در سالهای آتی هم تقویت شود. حتی اگر تحولی در انتخابات ۲۰۲۳ انجام شود و اردوغان در راس قدرت نباشد، باز هم اکثریت جامعه ترکیه، تمایل فزایندهای به سمت ملیگرایان پیدا کردهاند.
تلاش ترکیه برای تنوع بخشیدن بر سازمان ها و نهادهایی که در آن نقشی مهم دارد، در واقع از نگرانی عمیقش از انزوای بین المللی نشات می گیرد. به عبارتی، شاید ترکیه در ظاهر با کشورهای بسیاری ارتباط خوب داشته باشد، اما این واقعیت که بجز جمهوری آذربایجان هیچ متحد راهبردی نزدیکی چه در میان همسایگان و چه قدرت های جهانی ندارد که بتواند روی ان حساب کند، باعث می شود که به چنین سازمان هایی روی آورد تا حداقل، اطمینان روانی بیشتری در عرصه سیاست خارجی داشته باشد.
ترکیه رهبر جهان ترک است؟
جهان ترک با محوریت ترکیه و جمهوری آذربایجان بعد از جنگ قرهباغ اعتماد به نفس قابل توجهی پیدا کردهاند و با همسایگان خود از موضع بالا به پایین برخورد می کنند. بعد از ناکامیهایی که ترکیه در موضوعات سوریه و لیبی و یونان داشت، جهتگیری خود را به سمت قفقاز تغییر داد و توانست به موفقیتهایی در آنجا دست یابد. حالا پروژههای بزرگی از جمله کریدور زنگزور و طرحهای انتقال انرژی در حوزه خزر و فاز دوم “شاهدنیز” با حضور ترکیه میتوانند ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک منطقه را تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از عادتهای ترکیهی اردوغان این است که سعی می کند از کارتهایش در سیاست خارجی برای رفع مشکلاتش با قدرت ها استفاده کند. برای مثال سعی می کند با ورود بیشتر به مناقشه روسیه و اوکراین، از آن در موضوع سوریه یا قفقاز جنوبی استفاده کند. با این نگاه، جهان ترک می تواند وزنه قابل تاملی برای اردوغان داشته باشد، چراکه با وضعیتی که پیرامون ایران و روسیه به وجود آورده، میتواند از آن برای تنظیم روابطش با اروپا استفاده کند و حتی این کشور را از سطح بالای تنش با آمریکا نجات دهد
واقعیت این است که ترکیه در برخی موضوعات در منطقه دست بالا را دارد و تلاش میکند از این موقعیت نهایت استفاده هم ببرد. اما نکته مهم این است که آنکارا با موانعی جدی هم برای تحقق اهدافش روبروست. برای مثال حتی در داخل جمهوری آذربایجان که میشود گفت نزدیک ترین متحد ترکیه در میان کشورهای عضو سازمان مذکور است، رهبری ترکیه به سادگی پذیرفته نمیشود. این درحالی است که ترکیه سعی دارد خود را به عنوان حامی اصلی و برادر بزرگتر این کشور معرفی کند. شرایط مشابهی هم در روابط ازبکستان و ترکیه وجود دارد و تاشکند به سادگی از آنکارا تبعیت نمی کند.
همین رویکرد را سایر کشورهای عضو هم در موضوعات مختلف در قبال ترکیه دارند. برای مثال ترکمنستان هنوز حاضر نشده به عضویت آن درآید. تنها باکو آن هم پس از کمک ترکیه در جنگ با ارمنستان حاضر شده است در سیاست تقویت این شورا، آنکارا را یاری کند.
چشمانداز نقشآفرینی جهان ترک در آینده
واقعیت این است که سازمان کشورهای ترک که بازوی عملی طرح “جهان ترک” اردوغان است، سازمانی غیر منسجم، ناهمگون و بدون هدفی مشترک است و حتی هیچ راهبرد استراتژیکی هم ندارد. این کشورها نه تنها در سطح سیاسی دارای اختلافات زیادی هستند، بلکه در حوزه دیپلماسی عمومی و روابط مردمی هم بسیار ضعیف کار کرده اند. به جز جمهوری آذربایجان که همکاری های اجتماعی و فرهنگی با ترکیه را در یک سال اخیر گسترش داده، دیگر کشورها عملا روابط عمومی مناسبی ندارند. البته نباید فراموش شود که در سطح جامعه ترکیه هم نگاهی بالا به پایین و تحقیرآمیز نسبت به ترکهای قفقاز و آسیای مرکزی وجود دارد و کشورهای عضو این سازمان، واقف به این موضوع هستند. حتی می توان گفت پیوندهای فرهنگی و تاریخی بسیاری از کشورهای این دو منطقه با مردم ایران و روسیه به مراتب بیشتر از ترکیه است.
باید توجه داشت که ترکیه برای تاثیرگذاری فرهنگی و سیاسی بر بسیاری از کشورها در آسیای مرکزی و قفقاز، با رقیبی جدی مانند روسیه و در زمینه اقتصادی هم با رقیبی توانمند همچون چین روبرو است. قاعدتا مسکو هم در برابر تلاش ترکیه برای تبدیل شدن به رهبر یک جریان ترکی در همسایگی خود، ساکت نخواهد نشست.
در زمینه روابط با چین هم ترکیه در موضع مناسبی نیست. آنکارا چندسالی است که از اتحادیه اتحادیه اروپا فاصله گرفته و به چین نزدیک تر شده است. اکنون چین نزدیک به ۲۳ میلیارد دلار صادرات به ترکیه دارد و اولین شریک تجاری این کشور محسوب می شود. این ارتباط نزدیک باعث شده که ترکیه در سالهای اخیر کمتر از قبل به موضوع اویغورهای ترکتبار چین بپردازد.
میتوان دلایل مهم دیگری را هم ذکر کرد که نشان می دهند کشورهای عضو سازمان ترک نمی توانند اتحادی مستحکم شکل دهند. یکی اینکه کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی شوروی روی حاکمیت ملی خود بسیار حساس هستند و بارها طی سالهای اخیر نشان داده اند که فشار ترکیه برای مداخله در امور داخلی خود را برنمیتابند. موضوع دیگر اینکه زبان ترکی استانبولی با آذری و ازبکی و قزاقی تفاوت زیادی دارند و نمی توان گفت که زبان یک موضوع متحدکننده در این سازمان خواهد بود. نداشتن پیوستگی جغرافیایی و اختلافات دوجانبه ای که در میان کشورهای عضو وجود دارد هم قابل توجه است.
در مقام مقایسه با این سازمان می توان از اتحادیه عرب یاد کرد که رویکرد قومیتی در آن کمرنگ تر بوده و اعضای آن با مشکلاتی جدی و مشترک همچون ایران، اسرائیل و ترکیه روبرو هستند، اما باز هم نتوانسته هیچگاه به سازمانی قوی با توان تاثیرگذاری در منطقه تبدیل شود و در سالهای اخیر، بیشتر یک باشگاه سیاسی بوده است. حالا شورای کشورها ترک با مشکلات و اختلافات گسترده چگونه میخواهد به بازیگری مهم در منطقه تبدیل شود و یا با اتحادیه اقتصادی اوراسیا که با رهبری روسیه به خوبی ایفای نقش می کند رقابت کند؟
تا اینجای کار، این سازمان با همراهی کامل اعضا نتوانسته هیچ اتفاق مهمی را در منطقه رقم بزند و معمولا کشورهای عضو آن در مسائل مختلف اختلاف نظر زیادی داشته و به صورت مجزا عمل می کنند. حتی در موضوع جنگ قرهباغ ۲۰۲۰ هم غیر از ترکیه و جمهوری آذربایجان، دیگر اعضا حضوری نداشتند.
مشخص است که این سازمان راه درازی در پیش دارد تا بتواند به اتحادیهای قوی تبدیل شود. بجز ترکیه، دیگر اعضا سعی می کنند از این سازمان فقط در زمینه سیاسی و اقتصادی استفاده کنند و حاضر نخواهند بود برای پیشرفت آن هزینه ای کنند. در واقع ترکیه سعی می کند بار این سازمان را بر دوش بکشد و سایرین را به دنبال خود بکشاند که با توجه به توان اقتصادی و سیاسی آنکارا، چنین عملکری هم چندان واقعی به نظر نمیرسد.
ایده جهان ترک اردوغان و سازمان کشورهای ترک بر اساس دلایل مطرح شده، کارکرد چندانی ندارد اما برای ایران مهم است که همچون اتحادیه عرب، تهران به سیبل و هدف آن تبدیل نشود.