حامد عظیمی
ترکیه در درجه اوّل، خواهان بهبود روابط اقتصادی خود با چین است اما برخی مسائل مانند کسری تجاری ترکیه در برابر چین، یک مشکل مهم و اساسی بوده و موجب شده تا سرمایه گذاری های متقابل کاهش یابد. علاوه بر مشکل اویغور، مشخص شده است که ترکیه نتوانسته انتظارات سیاسی خود را از چین به ویژه از اوایل دهه ۱۹۹۰ برآورده کند و در واقع اختلاف نظرهای بسیاری با یکدیگر دارند. ترکیه و چین در مورد مساله بهار عربی (بیداری اسلامی) و نیز جنگ داخلی سوریه نظرات مختلفی داشته و بعضا در مقابل هم قرار گرفته اند.
مقامات رسمی دو طرف تأیید می کنند روابط اقتصادی که با اجرای سیاست گشودن درهای تجاری به سوی کشورهای خارجی از سوی چین (در دهه ۱۹۸۰) اتخاذ شد، موجب توسعه روابط دو کشور گردید. اما با توجه به رشد کسری تجاری ترکیه در مقابل چین از اواسط دهه ۱۹۹۰ و سطح ناکافی سرمایه گذاری متقابل بین دو کشور، این وضعیت به ویژه به ضرر ترکیه تمام شد، چرا که چین به عنوان کشوری که از اواخر دهه ۱۹۷۰ قدرت اقتصادی خود را افزایش داده، به دلیل افزایش قدرت منطقه ای و نه صرفا انتظارات اقتصادی، می خواهد روابط خود را با ترکیه در سطح مشخصی حفظ کند. از طرف دیگر، ترکیه ضمن توسعه روابط خود با چین، اهداف اقتصادی و سیاسی را پیگیری می کرد.
حضور در بازار بزرگ چین مانند سایر کشورها و جذب سرمایه گذاری های روزافزون چینی ها، با گذشت زمان مهمترین انتظارات اقتصادی ترکیه بود. با افزایش قدرت اقتصادی چین، تصور می شد که این کشور در صورت توسعه روابط، در کنار ترکیه در امور مربوط به نظم بین المللی نیز خواهد ایستاد. اما اینک دشوار است بگوییم که ترکیه از همان ابتدا انتظارات سیاسی خود را از روابط با چین، برآورده کرده است. چین در موضوعاتی مانند: قبرس، کوزوو، بوسنی و هرزگوین، قره باغ و پ. ک. ک در کنار ترکیه نبود. به ویژه از اوایل سال ۲۰۰۰، حل و فصل مسئله اویغور، که هر از چندگاهی، باعث ایجاد تنش بین دو کشور شده و مانع توسعه روابط دو کشور شده است.
در ارتباط با سوریه، چین با روسیه همکاری کرده و این موضوع را با وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشان داده است، لذا در این موضوع نیز چین در برابر ترکیه ایستاد. این اختلاف نظر، بار دیگر با اظهارات وزیر امور خارجه چین مبنی بر اینکه ترکیه پس از بحران هواپیما بین ترکیه و روسیه در اواخر سال ۲۰۱۵، به مبارزه با تروریسم آسیب می رساند، دیده شد.
علاوه بر بیانیه وزارت خارجه چین علیه ترکیه در مورد بحران هواپیما، گلوبال تایمز که تصور می شود دیدگاه رسمی چین را بیان می کند، اظهار داشت؛ بحران در روابط بین ترکیه و روسیه را می توان بحرانی ترین روابط از زمان پایان جنگ سرد تا کنون دانست. در روزهای بعد، در همان روزنامه اعلام شد که روسیه این بحران را عمیق نخواهد کرد. در حالی که روزنامه صبح چین جنوبی تأکید کرد که چین در این بحران واسطه نخواهد بود، وزارت امور خارجه چین بیانیه ای ارائه داد که نشان می داد چین در این بحران، از روسیه حمایت می کند، اما به نظر از دیدگاه ترک ها این نظر می تواند معتدل تلقی شود به ویژه در مقایسه با واکنش های روسیه.
در این بیانیه، چین به جای حمله مستقیم به ترکیه در مورد این حادثه، عنوان کرد که ترکیه با سرنگونی هواپیمای روسی به مبارزه بین المللی علیه تروریسم آسیب رسانده است. در واقع می توان این بیانیه رسمی را این گونه تفسیر کرد که چین به دلیل بحران ترکیه و روسیه، قصد ندارد روابط خود با ترکیه، به ویژه روابط اقتصادی خود را مختل کند. به احتمال زیاد، مقررات جدید صدور روادید برای ترکیه توسط چین، نیز تصمیمی نیست که به دلیل بحران بین ترکیه و روسیه گرفته شده باشد. به عبارت دیگر، تصور نمی شود که بحران بین ترکیه و روسیه، بر روابط ترکیه و چین تأثیر منفی بگذارد. در سفرهای رسمی متقابل و در سازمان های بین المللی که طرفین در آن گرد هم می آیند، چین هم چنان بر اقدام ترکیه بر علیه تروریسم تاکید می کند و در این صورت مسئله اویغور به جای اشاره به بحران ترکیه و روسیه در خط مقدم قرار دارد.
در کنار این مسائل، از زمان تاسیس جمهوری خلق چین، روابط چینی ها با روسیه همیشه دارای فراز و نشیب و در نوسان بوده است. در حالیکه روابط بین ترکیه و چین، از روزی که آغاز شده همیشه بهبود یافته است. یا بهتر است بگوییم هیچ دوره ای خیلی بهم نزدیک نشده یا هیچ گاه عدم تعامل شدید بین دو کشور وجود نداشته است. بنابراین، اگرچه چین برای تامین امنیت انرژی در خاورمیانه با روسیه همکاری می کند، اما تصور نمی شود که روابط ترکیه و چین پس از بحران بین ترکیه و روسیه بدتر شود. در اواسط سال ۲۰۱۵، وقتی از یو سفیر چین سوال شد که آیا اختلاف نظرهای ترکیه و چین بر سر سوریه تأثیرات منفی بر پروژه “یک کمربند، یک جاده” خواهد داشت، سفیر پاسخ داد: “هیچ مشکلی برای همیشه باقی نمی ماند.” از سوی دیگر، جدا از تأثیرات این بحران، ایجاد تعادل در تجارت بین دو کشور، افزایش سرمایه گذاری های متقابل و حل مشکل اویغور به منظور توسعه روابط ترکیه و چین در سطح مطلوب، مهم است. برای دستیابی به این اهداف، لازم است ترکیه و چین یکدیگر را بیشتر بشناسند و در این چارچوب، دیدارهای رسمی بین دو کشور باید ادامه یابد و کانال های ارتباطی غیررسمی نیز توسعه یابد.
جهت ارجاع علمی: حامد عظیمی، « روابط اقتصادی ترکیه با چین با نگاهی به بحران روابط ترکیه و روسیه»، تاریخ انتشار: ۱۴۰۰/۵/ ۱۷