مقدمه
سفر چاووش اوغلو نخستین سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران پس از بر روی کار آمدن دولت جدید در ایران است. پیش از این دیدار روابط ایران و ترکیه بر سر موضوعاتی مانند اختلافات ایران و آذربایجان دچار چالش شده بود. به دلیل حمایت های ترکیه از آذربایجان، و نیز رویکرد تهاجمی آنکارا در سیاست خارجی، فضای رسانه ای قابل توجهی علیه ترکیه و رهبران آن در هفته های اخیر شکل گرفته بود. افتتاح سد ایلیسو و تاثیرات منفی آن بر وضعیت زیست محیطی در ایران نیز یکی دیگر از عوامل اختلاف زا میان طرفین بوده است.
با این حال پس از جلسه مشترک میان وزرای خارجه ایران و ترکیه فضای مثبتی بر کنفرانس مطبوعاتی حاکم بود که نوید بهبود نسبی روابط در چشم انداز پیش رو را می داد. قرائت شعری از سهراب سپهری و اعلام خبر سفر اردوغان به ایران از عمده ترین نشانه های ثمربخش بودن سفر چاووش اوغلو بود. طرفین از برگزاری هفتمین دور از شورای عالی همکاری های ایران و ترکیه در سفر آینده اردوغان به ایران خبر دادند. علاوه بر این طرفین از توافق در زمینه نقشه راه همکاری ها سخن گفتند. چاووش اوغلو با رئیسجمهور کشورمان نیز دیدار کرد. در این دیدار آقای رئیسی بر اهمیت همکاری های امنیتی و مقابله با تروریسم در روابط دوجانبه سخن به میان آورد.
چاووش اوغلو در این دیدار از مخالفت دولتش با تحریم های ظالمانه علیه ایران سخن گفت و از مذاکرات وین حمایت کرد. این موضع گیری به طور مشخص با مواضع و رویکرد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس متمایز است. سخنان وزیر خارجه ترکیه در مخالفت با خروج خودسرانه آمریکا از برجام و وضع تحریم های یک جانبه علیه ایران نشان گر تمایز جدی در سیاست ترکیه در قیاس با پادشاهی های عربی جنوب خلیج فارس و اسرائیل در قبال ایران است. اگرچه ترکیه تا حد زیادی به تحریم های اعمال شده علیه ایران پایبند بوده و خرید نفت از کشورمان را متوقف کرده، با این حال با کمپینی (مورد حمایت برخی کشورهای منطقه) که با تحریم و اعمال فشار بر تهران به دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران بوده، همراهی نکرده است؛ چرا که در ترکیه بدبینی قابل توجهی نسبت به سیاست های غرب در منطقه خاورمیانه وجود دارد.
این بدبینی به سیاست های خاورمیانه ای غرب، با اشغال عراق توسط آمریکا شدت گرفت و پروژه خاورمیانه بزرگ به عنوان پروژه ای در راستای تضعیف و تجزیه کشورهای بزرگ منطقه تحلیل شد. لذا ترکیه مداخله فرا منطقه ای برای تغییر در نظام سیاسی کشورهای بزرگی مانند ایران را در تضاد با منافع بلندمدت خود در زمینه حفظ امنیت و ثبات در منطقه و تمامیت ارضی می داند.
مهار تنش ها و مدیریت اختلافات
برخی ها از مواضع مثبت مقامات دو کشور در این سفر، در شرایطی که در هفته های اخیر مواضع منفی قابل توجهی در رسانه های کشورمان علیه ترکیه وجود داشته، حیرت کرده اند. واضح است که در ماه های اخیر مقامات رسمی حکومتی (قوه مجریه) از اظهارنظرهای صریحِ و منفی در قبال ترکیه اجتناب کرده اند، اما نمایندگان مجلس، برخی مقامات نظامی، رسانه های نیمه رسمی، و روزنامه ها با گرایشات سیاسی مختلف مواضع تندی علیه ترکیه و رئیس جمهور آن اتخاذ کرده اند.
از سوی دیگر به رغم وجود برخی رویکردهای ضد ایرانی در برخی رسانه های ترکیه ای، این نگرش، رویکرد غالب نبوده و فضای رسانه ای در قیاس با ایران فضای کم تنشتری بوده است. تمامی این موارد نشان می دهد که روابط دو کشور در طی سال های اخیر در سطحی معین محبوس مانده و ارتقای چندانی در روابط مشاهده نمی شود و عوامل اختلاف زایی وجود دارد که می تواند به بدترشدن روابط منجر شود. اما در عین حال حساسیت مقامات رسمی دو طرف در زمینه عدم موضع گیری های تند علیه یکدیگر نشان از آن دارد که هیچ کدام از طرفین تمایلی به تنزل روابط از سطحی مشخص ندارند و مایل به مدیریت اختلافات و کنترل تنش ها می باشند. روابط دو کشور هنوز از الگوی سال های اخیر خود که مبتنی بر «همکاری دوجانبه همزمان با رقابت های منطقه ای» است، پیروی می کند.
در واقع دو طرف به دنبال این هستند که رقابت های بعضا نفس گیر منطقه ای مانع از همکاری های متقابل دو همسایه نگردد. دولت جدید در ایران نیز تمایل ویژه ای برای گسترش همکاری با همسایگان دارد. به نظر می رسد دولت جدید به واسطه سیاست افزایش همکاری با همسایگان و عدم تمایل به تقویت روابط با غرب به دنبال فصل جدیدی در روابط با ترکیه است. ترکیه نیز بر سرکار آمدن دولت جدید در ایران را فرصتی برای احیای روابط میان دو کشور می داند.
با این حال این موارد به معنای نبود اختلافات میان تهران و آنکارا نیست؛ تا جایی که در سال های اخیر شاهد رقابت های جدی میان طرفین در قفقاز جنوبی، سوریه و عراق بوده و هستیم.
دو طرف دارای خطوط قرمز و حساسیت هایی در منطقه هستند که انتظار آن را دارند که طرف مقابل در شناسایی و ملاحظه آن ها جدیت داشته باشد. ایران حساسیت های مهمی در زمینه معادلات ژئوپلیتیک قفقازجنوبی داشته و ترکیه نیازمند شفاف سازی در زمینه اهداف خود در قفقازجنوبی و تضمین رعایت حساسیت های ژئوپلیتیک و قومی ایران است. از سوی دیگر نیز ترکیه از ایران می خواهد واقعیت جدید و نظم نوین در حال شکل گیری (به نفع جمهور آذربایجان) را بپذیرد. در موضوع قفقازجنوبی طرفین به منظور کاهش اصطکاک و تنش های منطقه ای لازم است راه های افزایش همکاری ها را بیابند. در این راستا ترکیه باید با مهار آذربایجان مانع از تحریک بیش از پیش ارمنستان از جانب باکو شود و تلاش بیشتری برای جلب اعتماد ایران نماید و نیز زمینه های افزایش همکاری از طریق پلتفرم ۶ گانه را تقویت نمایند.
در سوریه و عراق، ترکیه از آن چه که خطر تروریسم می نامند (ناسیونالیسم مسلح کردی) در هراس است و اهتمام ویژه ای برای مبارزه با آن نشان می دهد و انتظار درک این حساسیت ها از جانب ایران را دارد و همواره به دنبال جلب همکاری ایران در این زمینه (مبارزه با پکک) بوده است. از سوی دیگر ایران نیز حساسیت های ویژه ای در زمینه تمامیت ارضی و اقتدار حکومت مرکزی عراق و سوریه دارد و نسبت به حضور نیروهای شبه نظامی رادیکال سنی و همچنین عدم تضعیف محور مقاومت در شمال سوریه و عراق حساسیت های به حقی دارد.
یکی از راه های کاهش تنش و بهبود روابط دو طرف شناسایی خطوط قرمز امنیتی و منافع حیاتی متقابل و عدم مداخله در این امور است. به عبارتی دیگر اگر دو کشور اراده ای برای کاهش تنش ها و ممانعت از ایجاد تنش های جدی دارند می توانند خطوط قرمز متقابل را در حوزه منافع حیاتی یکدیگر رعایت نمایند. چنین پیشنهادی با این پیش فرض انجام می گیرد که طرفین در بسیاری از مناطق منافع ملی مختلفی دارند و لزوما منافع آن ها در یک راستا قرار ندارد.
موضوعات مشترکی که میان ایران و ترکیه در این روزها مطرح است بسیار زیاد است. در برخی از آن ها رقابت ها و اختلاف نظرات جدی تر است و در برخی دیگر نیز زمینه های همکاری وجود دارد. در برخی نیز هم مجال همکاری وجود دارد و هم زمینه های رقابت. عراق، سوریه، قفقاز جنوبی، یمن، افغانستان، مبادلات تجاری، مبارزه با تروریسم، امنیت مرزها، مذاکرات هسته ای و اقدامات قدرت های فرامنطقه ای در منطقه از عمده ترین موضوعات مشترکی هستند که میان طرفین مطرح است.
زمینه های همکاری
بسیاری از محافل تحلیلی در ترکیه همزمانی روند بهبود روابط میان ترکیه و ایران با عربستان و امارت را به سود طرفین دانسته اند. به عبارت دیگر بهبود روابط ایران با امارات و عربستان و نیز بهبود همزمان روابط میان ترکیه و امارات و عربستان ظرفیت هایی برای همکاری های ایران و ترکیه ایجاد کرده است، مانند گشایش مسیر ارتباط زمینی میان امارات و ترکیه از طریق ایران، که مسیر دریایی ۲۰ روزه را به ۸ روز کاهش داده و منافع تجاری مهمی برای هر سه کشور خواهد داشت. در شرایطی که همه گیری کرونا آسیب بزرگی به تجارت دو کشور وارد کرده است، هر دو نیازمند احیای روابط تجاری خود می باشند.
ترکیه نیاز به افزایش حجم تجارت با ایران دارد تا از شدت بحرانی که با کاهش ارزش پول ملی اش رخ داده بکاهد. ایران نیز به دنبال افزایش همکاری های اقتصادی با کشورهای همسایه برای بی اثر کردن تحریم ها است و ترکیه در این راه قابلیت های بالایی دارد. مسیر ترانزیتی میان ترکیه و امارات که اخیرا از طریق ایران ایجاد شده می تواند در این زمینه نقش موثری ایفا نماید؛ چرا که در چشم انداز پیشرو روابط اقتصادی ترکیه و امارات رشد قابل توجهی خواهد داشت و از سوی دیگر ایران و ترکیه نیز برای احیای روابط اقتصادی خود به سوی افزایش حجم مبادلات تجاری حرکت خواهند کرد.
از سوی دیگر قرارداد خرید گاز از ایران که به زودی به اتمام می رسد، نیازمند تمدید مجدد است و محتملا ترکیه به دنبال گرفتن تخفیف های بیشتر از ایران خواهد بود. ایران باید برای بازگشت به بازار نفت ترکیه تلاش کند تا نه تنها از منافع اقتصادی آن برخوردار شود بلکه از ابزار نفت به عنوان اهرمی موازنه بخش در روابط استفاده نماید. در سال ها و ماه های اخیر موضوع مهاجران غیرقانونی نیز به دغدغه های ترکیه اضافه شده است.
دو کشور ظرفیت های بالایی برای همکاری در این زمینه دارند. پیوند این موضوع به تحولات افغانستان، می تواند به همکاری های ایران و ترکیه در حل برخی از مشکلات موجود در افغانستان بینجامد. دو کشور در افغانستان منافع مشترکی مانند تاسیس دولت فراگیر و برقراری ثبات در این کشور دارند. ایران به دنبال بهره برداری از ظرفیت های ترکیه در زمینه مقابله با نظم آمریکایی و غربی در منطقه و پروژه های تحمیلی از جانب کشورهای غربی است.
نتیجه گیری
برخی از ناظران سفر اخیر چاووش اوغلو و فضای مثبت حاکم بر دیدارها را نویدبخش ورود روابط به فصلی جدید و افزایش همکاری ها میدانند. افزایش سطح تماس ها و برگزاری نشست ها و گفتگوهای مشترک میان مقامات دو کشور فینفسه برای آینده روابط اثرات مثبتی دارد؛ چرا که حداقل، اختلاف نظرات میان طرفین به جای فضای رسانه ای و مجازی از طریق مجاری رسمی طرح و بحث میشود و روش های کنترل و مهار اختلافات نیز تا حدودی یافت می شود.
با این حال ذات گرایی سفت و سختی که فارغ از واقعیت های میدانی، دو کشور را در هر شرایطی دشمن ذاتی هم می داند (که در برخی محافل در هر دو کشور مشاهده می شود) مانعی در برابر توسعه روابط میان دو همسایه است. پیوندخوردن روابط میان دو کشور به موضوعات هویتی و ملی گرایانه در داخل (در هر دو سو) نیز می تواند سدی در برابر گسترش روابط دوجانبه باشد. چنانچه در نوشته های پیشین نیز اشاره شد با شدت گرفتن رقابت های دوطرف در منطقه (که به نظر می رسد این رقابت ها همچنان ادامه داشته باشد) نقش ملی گرایی در شکل دهی به روابط متقابل دو کشور افزایش خواهد یافت[۱]. و اگر دو کشور تماما از عینک ملی گرایی (ملی گرایی ایرانی در ایران و ملی گرایی ترکی در ترکیه) به روابط با یکدیگر بنگرند و دوگانه های هویتی جای عملگرایی و منافع مشترک را بگیرد افزایش تنش ها در روابط قابل پیش بینی خواهد بود.
در طی سال های اخیر شاهد قوت گرفتن عنصر ملی گرایی ترکی در سیاست خارجی ترکیه هستیم. ائتلاف با حزب رادیکال حرکت ملی گرا به رهبری «دولت باغچه لی» در این امر دخیل بوده است. در شرایطی که اسلام سیاسی در ترکیه در قیاس با سال های گذشته تضعیف شده و ملی گرایی قدرت بیشتری گرفته، زمینه های بروز نگرانی و بی اعتمادی ایران در قبال ترکیه نیز افزایش یافته است. چنین وضعیتی می تواند مانعی در برابر تغییرات مثبت جدی در روابط باشد.
در ایران نیز نشانه هایی از قوت گرفتن نگاه ملی گرایانه[۲] در قبال ترکیه مشاهده می شود. با این حال نهادینگی و قدمت روابط، و وابستگی های متقابل همچنان مانع تحکم کامل رویکرد ملی گرا و هویتی در روابط دو کشور شده است. توجه بیشتر به موضوعات مرتبط با امنیت مشترک، منافع اقتصادی مشترک، عمل گرایی سیاسی، پیوندهای فکری اسلام گرایان ترکیه با انقلاب اسلامی، و همینطور مخالفت با نظم تحمیلی غربی در منطقه مواردی هستند که می توانند روابط را در مجرای عمل گرایانه حفظ نمایند و مانع از سوق یافتن آن به ذات گرایی های هویتی شوند.
[۱] تداوم سیاست خارجی ملی گرایانه، آنکارا را به سوی تقویت بیش از پیش روابط با آذربایجان سوق داده و تمایلات مضاعف تری برای تقویت روابط با کشورهای ترک تبار آسیای مرکزی ایجاد کرده است. به ویژه که در ماه های اخیر مجبور به تلطیف نسبی سیاست های خود در خاورمیانه شده و به نظر می رسد بخشی از تمرکز سیاست خارجی خود را بهسوی آسیای مرکزی و اتحاد جمهوریهای ترک تبار معطوف کرده است.
[۲] در این جا اشاره به موضوع ملی گرایی لزوما به معنای مخالفت با وجود منافع ملی و یا نفیِ وجودِ موجودیتی سیاسی به نام ایران با منافع و مصالح مشخص و حاکمیت مستقل، از جانب رویکردهای دیگر (عملگرا) نیست. بلکه ملی گرایی در این جا به معنای نظام فکری و هویتی است که دوگانه های هویتی و ذهنی را فراتر از موضوعات عینی مرتبط با منافع اقتصادی و سیاسی می نشاند.