دکتر مرتضی قورچی، نائب رئیس انجمن ژئوپلتیک ایران و استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
از روز نخستین جنگ تاکنون، تحلیلهای مفسرین بیشتر متمرکز بر ریشههای این بحران، محکومیت حمله و حمایت از مردم اوکراین بوده است. هرچند برخی از تحلیلها هم در حمایت یا عدم حمایت دولت چین از روسیه نیز منتشر شده است. عدهای از نویسندگان این تحلیلها تاکید بر حمایت چین از این اقدام روسیه دارند و معتقدند بدون حمایت چین، هرگز روسیه دست به چنین اقدامی نمیزد. برخی نیز معتقدند که احتیاط چین بعد از شروع جنگ و عدم حمایت قاطع از روسیه نشاندهنده عدم حمایت اقتصادی کامل این کشور از اقدام روسیه است.
اما آنچه که مهم است عدم توجه تحلیلگران وقایع اخیر به شرایط شکل گرفته و آینده مبهم پروژه یک راه ـ یک کمربند است که به نظر میرسد در اثر وضعیت جدید، آسیب جدی خواهد دید! علت این امر نقش تحریمهای گسترده کشورهای متحد حوزه آتلانتیک در خصوص روسیه و ابهام در نوع ارتباط سایر کشورها به ویژه چین با این کشور است که تحریمهای جدید و گسترده، آینده اقتصادی آن را بسیار تیره و تار ساخته است.
آشکار است که چین سالهاست در رقابتهای ژئوپلیتیکی خود با حوزه ژئواستراتژیک آتلانتیک به ویژه ایالات متحده در دریای جنوبی چین همواره با چالشهای فراوانی خصوصا در مناسبات اقتصادی قرار دارد. همواره دولتهای دمکرات یا جمهوریخواه به ویژه دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا چین را به عنوان کشوری معرفی کرده است که با سیاستهای جهانی ناسازگار بوده و منافع غرب را با تهدیدات فراوان به ویژه در حوزه مناسبات اقتصادی مواجه ساخته است. بنابراین اولویت واشنگتن همواره در سالهای گذشته کنترل و مهار این کشور بوده است. چین نیز در ده سال گذشته با توجه به این نوع چالشها با ایالات متحده همواره سعی کرده است که مسیر جدیدی را برای پیوندهای اقتصادی خود به ویژه در خشکی بیابد تا بتواند از فشارهای ناوگان آمریکا در دریاها رهایی یابد.
اهمیت یک راه – یک کمربند برای چین
اینجاست که چین پروژه یک راه ـ یک کمربند را به عنوان محور اصلی سیاست خارجی خود در ده سال گذشته پیگیری کرده است. ارزیابیها نشان میدهد این پروژه چهار میلیارد و چهارصد میلیون نفر یا به عبارتی نزدیک به ۶۲ درصد جمعیت جهان را درگیر خود خواهد ساخت. همچنین ۲۳ هزار میلیارد دلار GDP همه کشورهایی که در این پروژه خواهند بود و هم اکنون رقمی نزدیک به ۳ هزار میلیارد دلار به وسیله کشورها سرمایهگذاری شده است که در نهایت در کل این پروژه تخمین میزنند که ۲۶ هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری بر روی زیرساخت انجام شود. بنایراین چین هم به لحاظ گردش سرمایه و هم به لحاظ پیوندهای جدید در خشکی همواره اساس رویکرد نوین سیاست خارجی را در شکلدهی به این پروژه قرار داده است. جیمز فرگریوز از جغرافیدانان سیاسی برجسته جهان، در اوایل قرن بیستم معتقد بود که چین همواره علاقهمند به نفوذ در آسیای مرکزی است و هرگاه فرصت نفوذ در این منطقه را به دست آورد قطعاٌ به راحتی از آن چشم پوشی نخواهد کرد!
چین با شبکههای اتصالی و پیوندی پروژه یک راه ـ یک کمربند نه تنها به آسیای مرکزی میتواند ورود کند، بلکه کشورهای مهمی همچون روسیه و اروپای شرقی، شمالی و جنوبی را در مناسبات اقتصادی با کشور خود پیوند دهد. بر اساس اسناد منتشر شده، این پروژه محورهای متعددی دارد که محور اصلی بعد از ورود به آسیای مرکزی، به شاخههای متعددی در شمال و جنوب تقسیم میشود که اساساٌ محور روسیه از شمال دریای خزر و محور اروپای جنوبی و دریای مدیترانه از ایران خواهد گذشت. بنابراین پروژه یک راه ـ یک کمربند از نظر دولتمران چین آنقدر اهمیت دارد که برای اجرایی ساختن آن از هر تلاشی دریغ نخواهند کرد، به طوریکه تاکنون نشستها و همایشهای جهانی متعددی جهت سرمایهگذاری بر روی این “ابر پروژه” انجام دادهاند و خود نیز در شروع این پروژه یکصد میلیون دلار در صندوق سرمایه قرار داد.
فرصت طلایی ایران
واضح و آشکار است که محور جنوبی این پروژه به جهت وضعیت تحریمهای گستردهای که بر کشورایران در ارتباط با برنامه هستهای اعمال شده است همواره با بیتوجهی دولتمران کشور چین مواجه شده است و عمده توجه آنان در این پروژه تاکنون معطوف به محور شمالی است که از آسیای مرکزی و سپس روسیه عبور کرده و اروپای شرقی را با اروپای شمالی پیوند میزند. حال با شرایط جدید که روسیه و اقتصاد آن در جهان شبکهای با تحریمهای گسترده مواجه شده است، به نظر میرسد اساس این پروژه نیز با اختلال مواجه شده است و میتوان حدس زد که تا زمان طولانی به جهت شرایط خاص روسیه آینده آن تیره و تار شود. دراین میان، کشور ما به جهت رویکرد نگاه به شرق و سیاست همسایگی میتواند با شکلدهی به یک دیپلماسی فعال، از فرصتهای جدید شکل گرفته در اثر تحولات ژئوپلیتیکی جدید، استفاده لازم را در راستای منافع ملی بهرهبرداری نماید. هرچند که برای استفاده از شرایط جدید و بهرهبرداری از این فرصت تاریخی و ترغیب دولتمران چینی جهت تمرکز بر محور جنوبی این پروژه عظیم، ایران باید چالشهای خود را در مذاکرات وین با حوزه ژئواستراتژیک آتلانتیک برطرف نماید.
ضرورت حل چالشها در وین
ممکن است بسیاری ارتباط این مذاکرات را و حل چالشهای ایران با غرب را غیر مرتبط با رویکرد شرق بدانند. باید گفت که ما امروز در قرن بیست و یکم در متن فضای جریانها زندگی میکنیم. این فضا شامل اقتصاد و جامعه شبکهای است که در پیوند با یکدیگر، مقیاسهای جغرافیایی را در همه حوزهها با امر جهانی پیوند و متصل میکند. بنابراین آشکار است که اقتصاد و جامعه کنونی سخت جنبه شبکهای یافته است و شرق به نوعی در درون مناسبات اقتصادی و جامعه شبکهای غرب درهم تنیده شده است. از این رو بدون حل مشکلات و چالشها در وین نمیتوان رویکرد نگاه به شرق و ترغیب چینیها به محور جنوبی پروژه یک راه ـ یک کمربند که از ایران می گذرد، را پیگیری کرد. قطعاٌ این پروژه در محور شمالی بویژه در ارتباط با مناسبات اقتصادی روسیه چالشهای اساسی خواهد داشت ولی محور ایران میتواند در وضعیت جدید بخش اعظمی از منافع ملی را تأمین کند، هرچند که در درجه نخست مسئله تحریمهای ایران باید هرچه سریعتر حلوفصل شود.
آشکار است که ایالات متحده با ترفندهای فضایی ـ ژئوپلیتیکی، وضعیتی را به وجود آورد که دسترسی آلمان به نورداستریم۲ و در نهایت اتحادیه اروپا از روسیه و اقتصاد آن، قطع شد، روسیه با اشتباه استراتژیک خود جنگ با اوکراین را آغاز کرد و در رسانه ها به یک “دیگری بزرگ” تبدیل شد، فضای جریانها اقتصاد و جامعه شبکهای آن را هدف قرار داد و تصور نمیشود که این کشور در آینده نزدیک از وضعیت تحریمهای فضای جریانها آزاد شود! اما آنچه که مهم است ایالات متحده آمریکا بدون کوچکترین درگیری و چالشی با چین، کل پروژه یک راه ـ یک کمربند را مخصوصا در محور شمالی با آینده مبهم مواجه ساخت. زمان آن رسیده است که ایران با توجه به این وضعیت جدید، رویکرد و راهبردهای خود را در حوزه سیاست خارجی مجددا ارزیابی و برنامهریزی نماید.