چین در روزهای اخیر با بازار استخراج ارزهای دیجیتالی خصوصی برخوردی سفت و سخت صورت داد و در نتیجه این تصمیم بهای بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتالی سقوط کرد. بانک خلق چین با توجه به رشد بیثباتی اقتصادی بینالمللی که در نتیجه بیماری کووید ایجاد شد و افزایش سرسام آور قیمت کامودیتیها و رشد تنشهای ژئوپلیتیکی، بار دیگر بر جهتگیری خود به سمت ثبات در زمینههای مالی، شغلی، تجاری و سرمایه تاکید دارد.
بازارهای مالی در خدمت بخش واقعی اقتصاد
به نقل از مجله فورچون، یکی از اصول مهم سیاستهای مالی در چین تاکید بر این است که امور مالی باید در خدمت بخش واقعی اقتصاد باشد. اما رمزارزها در ماههای اخیر دچار نوسانات زیادی شدهاند و روند آنها نشاندهنده رشد یک حباب در این بازار است؛ حبابی که بانک مرکزی اروپا نیز درباره آن هشدار داده و آن را با حبابهای کلاسیکی که ضربات مهلکی به اقتصاد جهان وارد کردند مقایسه کرده است.
در چنین شرایطی چندان هم عجیب نیست که مقامات چین در پی محدودسازی ارزهای دیجیتالی باشند چراکه آنان معتقدند ساختار مالی باید در خدمت بخش واقعی اقتصاد باشد و با این محدودیتها در پی آن هستند تا در صورت ترکیدن حباب ارزهای دیجیتالی، از شوک اقتصادی متعاقب آن جلوگیری کنند.
حق صدور پول؛ خصوصی یا دولتی؟
چینیها در بیانیههای اخیر خود درباره ممنوعیتهای جدید مرتبط با ارزهای دیجیتالی بر چند نکته مشخص تاکید کردهاند و آن هم این است که بیتکوین یک کالای مجازی خاص است که از سوی هیچ مقام یا نهاد پولیای صادر نمیشود، و هیچ خاصیت پولیای برای مبادلات قانونی ندارد. آنها اصرار دارند که بیتکوین یک ارز واقعی نیست و نمیتواند و نباید به عنوان ارز در بازار استفاده شود.
این نکته به یک سوال اساسی و عمیق اشاره دارد: چه کسی حق صدور پول را دارد؟
این یک سوال ریشهدار در اقتصاد است که لیبرتارینهایی مانند هایک پاسخ آن را به نفع بخش خصوصی میدهند، در حالی که اکثر اقتصاددان همواره استدلال میکنند که این حق باید در اختیار دولت باشد تا از کارآمد بودن سیاستهای پولی و اقتصادی اطمینان حاصل کنند. چنانکه پل کروگمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل و مخالف سرسخت بیتکوین و ارزهای دیجیتالی، میگوید یک عنصر قدرتمند لیبرتارینی در اطراف بیتکوین وجود دارد که مدعی است پول فیات- پول بدون پشتوانه چاپشده از سوی دولت- هر روز سقوط خواهد کرد و طرفداران ارزهای دیجیتالی به همین علت یک جایگزین خصوصی را ضروری میدانند.
در چین اما اقتصاد تحت هدایت دولت بازاری رفته و دولت این کشور کماکان نقش فعال خود را برای مشارکت در بخش وسیعی از بازارهای مهم حفظ کرده است. از همین رو بازپسگیری یا حفظ انحصار حق انتشار پول نیز بازتابی از این الگوی کلی سیاستگذاریهای اقتصادی است، هرچند چین تنها کشور جهان نیست که مدعی انحصار بر عرضه پول است و تقریباً تمام اقتصادهای جهان چنین حقی را برای بانکهای مرکزی خود قائلاند.
اما شاید جالب باشد که چگونه چین در خط مقدم توسعه ارز دیجیتالی بانک مرکزی (CBDC) (یوان دیجیتالی) ایستاده و از سوی دیگر نخستین بازیگر اقتصاد جهان است که فعالانه با حباب بازار ارزهای دیجیتالی میجنگد؟ در پاسخ به این سوال در همین ابتدا باید بین بیتکوین استخراجشده خصوصی و تلاشهای چین برای ایجاد یوان دیجیتالی تفاوت قائل شویم. در واقع، مورد اول تا حدود زیادی مطابق با همان ایده پول خصوصی است که حق انحصاری دولتها بر صدور پول را نادیده میگیرد، در حالی که یوان دیجیتالی تلاشی دقیقاً در راستای عکس این ایده است. یوان دیجیتالی در واقع یک ارز دیجیتالی تحت حمایت بانک مرکزی است که به مشتریان امکان میدهد تا از طریق بانکهایشان به صورت مستقیم به این پول دیجیتالی قانونی دسترسی پیدا کنند. ارزهای دیجیتالی خصوصی مانند بیتکوین در سطح بینالمللی، به دلیل ایجاد امکان انجام معاملات غیرقانونی و غیرقابل ردیابی به باد انتقاد گرفته شدهاند. در نقطه مقابل اما یوان دیجیتالی چین امکان تسلط کامل بر معاملات و تراکنشهای پولی را در اختیار دولت قرار میدهد.
چین در حال حاضر مهمترین بازار پرداختهای غیربانکی از طریق تلفنهای همراه را در اختیار دارد و نرخ نفوذ این پرداختها در میان چینیها به ۸۶ درصد رسیده است و در فاصله ۲۰۱۸-۲۰۱۹ این معاملات الکترونیکی در چین ۵۵ درصد رشد کرده، در حالی که نرخ رشد این پرداختها در آمریکا طی مدتزمان مشابه تنها ۱۰ درصد رشد کرده است. تا همین چند وقت پیش شرکتهای خصوصی حوزه فینتک مانند علیپی و تنسنت در پرداختهای دیجیتالی پیشگام بودهاند و حالا نقش دولت چین در این بازار به شکل فزایندهای پررنگ شده است.
بازارها باید در خدمت تحرک و پویایی اقتصاد باشند
رابطه چین با ارزهای دیجیتالی طی چند سال گذشته تکامل یافته است و آنها حدود ۲سوم کل استخراج ارزهای دیجیتالی در جهان را بر عهده دارند. اما مقامات این کشور به سیاست مهار این بخش معتقدند و این نگاه را در مقررات سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷ خود نیز آوردهاند و حالا نیز به همان سیاست ادامه میدهند. این یک الگوی کلیتر در اقتصاد چین را به ما نشان میدهد که چینیها از بازارها به مثابه ابزاری برای شروع تحرک و پویایی اقتصادی خود بهره میبرند و برای حفظ ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود نوسانگیری و سوداگری را سرکوب میکنند.
در دهه ۱۹۸۰ میلادی، هنگامی که چین اصلاحات بازار خود را انجام داد، بحثهای زیادی میان اقتصاددانان این کشور برای روش صحیح اجرای اصلاحات در گرفت. عدهای طرفدار شوکدرمانی و قطع یکشبه رابطه میان دولت و بازار بودند، اما بیشتر اقتصاددانان این کشور خواهان اصلاحات از طریق تشکیل بازار از سوی دولت بودند و این همان راهی بود که در نهایت چینیها طی کردند.
حالا میتوان نتیجه اصلاحات اقتصادی مشخص چین را به وضوح دید، که این کشور را در مسیر تبدیل به ابرقدرت اقتصادی بی چون و چرای جهان قرار داده است. اقتصادی کاملاً بازاریشده که دولت با هدف ایجاد تعادل، پویایی و جلوگیری از نوسانات در بازارهای مهم مشارکتی سیستماتیک و فعالانه دارد. دولت چین با همین منطق نیز در توسعه بازار ارزهای دیجیتالی مداخله میکند و به نظر میرسد باز موفق خواهد شد و شاید سایر کشورهای جهان باید در این زمینه نیز از چینیها بیاموزند.