رامین آریان راد- پژوهشگر مسائل روسیه و حوزه اوراسیا
در نظم آنارشیک بهترین گزینه خودیاری است
کنت والتز نظریهپرداز برجسته نوواقعگرا در اثر مشهورش تحت عنوان «نظریه سیاست بینالملل» نظم حاکم بر عرصه بین الملل را آنارشیک (اقتدارگریزی دولتها) میداند. در چنین وضعی به دلیل اینکه همه واحدها به دنبال تامین بقا و امنیت خود هستند راهی جز انتخاب خودیاری ندارند. به بیان دیگر، در دنیایی که نظم سلسله مراتبی برای احقاق حقوق و تامین امنیت و حفظ بقا وجود ندارد، تنها گزینه خودیاری است. خودیاری به بیان ساده یعنی آنقدر یک واحد سیاسی در عرصه بین الملل قدرت نظامی و ظرفیتهای امنیتی خود را افزایش دهد که دیگر کشورها توان ورود به جنگ و تهدید آن را نداشته باشند. والتز معتقد است: «در نظام بین الملل، هر واحد باید خود را در موضعی قرار دهد که قادر به مراقبت از خود باشد، زیرا به امید هیچ کسی نمی توان نشست». همچین فرید زکریا، روزنامهنگار و تحلیلگر مشهور آمریکایی تنها راه بقای یک دولت در عرصه بینالمللی را افزایش حداکثری توان نظامی میداند. از نگاه این نظریه به دلیل ناامن بودن محیط بینالملل بهترین گزینه برای کشورها «خودیاری» به معنای افزایش قدرت یک دولت برای مواجه با بحرانهای امنیتی بدون نیاز به کمک دیگران است.
چه بر سر اوکراین قدرتمند آمد؟
«اوکراین تنها کشوری در تاریخ بشر است که تسلیحات هستهای خود را با تضمین آمریکا، انگلیس و فدراسیون روسیه، واگذار کرد در حالی که در سال ١٩٩۴ سومین قدرت هستهای جهان بود. حالا که بمباران و کشته میشویم، این تضامین کجا هستند؟» این جملات را نیز «الکسی گونچارنکو» عضو فراکسیون «همبستگی اروپایی» در پارلمان اوکراین در گفتگو با شبکه “فاکس نیوز” آمریکا گفته است. هر چند برخی معتقدند که کلیدهای استفاده از موشکهای هستهای در اختیار مسکو بوده است و اوکراین ناگزیر بوده که تسلیحات اتمی را در اختیار روسیه قرار دهد، اما پرسش اصلی آن است اگر اوکراین تسلیحات اتمی داشت اینگونه مورد تجاوز واقع میشود؟ اگر اوکراین به جای اعتماد به آمریکا و ناتو، به تجهیز نظامی خود میپرداخت اکنون این رنج را به جان میخرید؟
خودیاری؛ تنها گزینه نجات
اعتماد به دیگران در عرصه بین الملل مسیر شکست یک واحد سیاسی را دیر یا زود فراهم خواهد کرد. اوکراین فریب حمایتهای ناتو را خورد. اعلام حمایت آمریکا از اوکراین در حالی صورت میگرفت که این کشور پیش از این نیز با حمایت از گرجستان در سال ۲۰۰۸، تفلیس را به جنگ با روسیه تشویق کرد اما از قوای گرجستان هیچ پشتیبانی به عمل نیاورد. اگرچه گرجستان بیشترین نیروهای نظامی را به کمک آمریکا در جنگ عراق فرستاد اما به هنگام نیاز آمریکا پشت متحد خود را خالی کرد. روسیه با یک حمله برقآسا و پنجروزه خاک گرجستان را به توبره کشید و دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا را جدا کرد و استقلال آن دو را به رسمیت شناخت. چشمان مردم گرجستان از اشک در غم جدایی خاک کشورشان خشکید اما نیروهای آمریکایی نیامدند که نیامدند. سقوط دولت افغانستان و فتح کابل به دست طالبان نشان داد که نیروهای آمریکایی در واقع به هنگام بروز یک بحران با هزینه و فایده کردن اقدام خواهند کرد و اخلاق، حقوق بشر و از این دست مفاهیم هیچ کارایی ندارد.
در نتیجه درسی که از حادثه اوکراین میتوان آموخت این است که در وضعیت نظم بینالمللی آنارشیک تنها راه حفظ بقا عدم اعتماد به دیگران و انتخاب گزینه خودیاری است.
*دیدگاههای مطرح شده در این مطلب الزاما دیدگاههای موسسه ایراس نیست.