تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ 11 شوال 1445 Friday, 19 April , 2024

ناتو یا انهدام؛ چرا رهبران اوکراین بی طرفی را به عنوان یک استراتژی امنیتی نادیده می گیرند؟

  • ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ - ۹:۲۱
ناتو یا انهدام؛ چرا رهبران اوکراین بی طرفی را به عنوان یک استراتژی امنیتی نادیده می گیرند؟
از زمانی که روسیه در بهار ۲۰۱۴ به کریمه یورش برد، اوکراین به مرکز ثقل تقابل مجدد میان مسکو و غرب تبدیل شده است. متفکران استراتژیک آمریکا استدلال کردند که اتخاذ سیاست یا وضعیت بی طرفی توسط اوکراین یکی از عواملی است که می تواند به کاهش بحران کمک کند.

سرهی کودلیا ۹ فوریه ۲۰۲۲ در راشا مترز / مترجم مجید روحی دهبنه، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت

با این حال، این درخواست ها به طور معمول در اوکراین توسط مقامات مهم دولتی و کارشناسان سیاست خارجی این کشور رد شده است. در بهترین حالت آنهایی که چنین ایده ای را مطرح می کنند، ساده لوح شناخته می شوند و در بدترین حالت نیز حامیان چنین ایده ای به این متهم می شوند که انجام چنین بحثی با مسکو در حالی که نیروهای روس در نزدیکی مرزهای اوکراین هستند، اساساً با وضعیت بی طرفی در تضاد است. مطمئناً می بایستی دلایل قانع کننده تری از منطقی که پشت اجماع سیاست ضد بی‌طرفی در سیاست و جامعه اوکراین وجود دارد، وجود داشته باشد. این منطق در زیر مشخص شده است. قبل از آن چند کلمه دیگر در مورد تقاضای غرب برای سیاست بی طرفی و پاسخ نخبگان اوکراین بیان شده است.

 بسیاری از محققان و سیاست گذاران برجسته آمریکایی که از وضعیت بی طرف برای اوکراین حمایت می کنند، از مکتب «واقع گرایانه» روابط بین الملل برخاسته اند و به سوابق تاریخی استناد می کنند. به عنوان نمونه، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده، به اوکراین پیشنهاد کرد که «وضعیتی همچون فنلاند» را در پیش گیرد، از نظر سیاسی و اقتصادی با اروپا رابطه دارد، اما از «خصومت نهادی با روسیه» اجتناب می کند. گراهام آلیسون از هاروارد استدلال می کند  که اوکراین می بایستی بلژیک را مورد توجه قرار دهد، کشوری که وضعیت بی طرفی آن با معاهده لندن به عنوان یک کشور مستقل تضمین شد. سایر دانشمندان برجسته – از جمله جان میرشایمر ​​از دانشگاه شیکاگو، استفان والت از هاروارد و بری بوزان از  MIT، در میان دیگران، استدلال کرده اند که اتخاذ وضعیت بی طرفی توسط اوکراین می تواند به تثبیت امنیت در اروپا بینجامد. اخیراً، آناتول لیون از مؤسسه کوئینسی برای دولت‌های مسئول نوشته است که بی‌طرفی اوکراین، با الگوبرداری از معاهده دولتی اتریش در سال ۱۹۵۵، «بزرگ‌ترین انگیزه مداخله روسیه و ارعاب اوکراین را از بین خواهد برد».

با این حال، طی ۲۰ سال گذشته، عضویت در ناتو به طور عمیقی در روایت سیاست خارجی و فرهنگ استراتژیک اوکراین، ریشه دوانیده است. اگر قبلاً دلایل این امر عمدتاً سیاسی بود، اکنون شکل قانونی به خود گرفته است: در فوریه ۲۰۱۹، تنها دو ماه قبل از اینکه ولودیمیر زلنسکی به ریاست جمهوری برسد، پارلمان اوکراین خواسته های این کشور برای عضویت در ناتو را در قانون اساسی آورد. اکنون، رئیس جمهور باید به عنوان «ضامن مسیر استراتژیک کشور برای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو» عمل کند و هر گونه تلاش از سوی رئیس دولت برای در نظر گرفتن سیاست های امنیتی جایگزین برای اوکراین برای «تبدیل شدن به یک دولت دائماً بی طرف» همانطور که در اعلامیه حاکمیت دولت در سال ۱۹۹۰ بیان شده است، غیرقانونی خواهد بود.

استدلالها علیه وضعیت بی طرفی اوکراین حول پنج نکته کلیدی می چرخد.

۱٫ بی طرفی قبلاً برای اوکراین سودی نداشته است

رایج‌ترین استدلال علیه بی‌طرفی، و احتمالاً کم قانع‌کننده‌ترین آن، به تجربه قبلی اوکراین در مورد «بی‌طرفی» اشاره می‌کند که ظاهراً به فاجعه ختم شد. ویکتور یانوکوویچ پس از رسیدن به ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۰، دکترین سیاست خارجی اوکراین را اصلاح کرد و بند مربوط به تمایلات اوکراین برای عضویت در ناتو را حذف کرد. در عوض، دکترین جدیدی به نام «عدم تعهد»  ( pozablokovist’)را راهنمای عمل خود قرار داد. طرفداران ناتو که عدم تعهد را با بی طرفی یکی می دانند،خاطرنشان می کنند که با اتخاذ چنین سیاستی هم ناتو نتوانست از تجاوز روسیه به اوکراین در سال ۲۰۱۴ جلوگیری کند. با این حال، دو اشکال در این استدلال وجود دارد .نخست، تهاجم روسیه در زمانی اتفاق افتاد که مسکو به طور منطقی می‌توانست فرض کند که وضعیت غیرتعهد مطرح شده توسط یانوکوویچ به زودی لغو خواهد شد: نیروهای سیاسی طرفدار غرب که پس از انقلاب یورو میدان قدرت را به دست گرفته بودند، آشکارا عدم تعهد را رد کردند و از عضویت در ناتو به عنوان یکی از اهداف سیاست خارجی حمایت کردند. دوم، یک تمایز کلیدی بین بی‌طرفی و عدم تعهد، وجود دارد و آن تعهد کشور در مورد انتخاب‌ اتحاد های آینده است: بی‌طرفی دائمی تعهد کشور به پیوستن به هر گونه ائتلاف نظامی چه در مقطع کنونی  و یا در آینده را غیر ممکن می‌کند. عدم تعهد بیانیه ای درباره وضعیت جاری کشور است و تعهد آینده نگر ندارد. عدم تعهد همچنین وزن بی طرفی در حقوق بین الملل را ندارد، زیرا بیانگر اعلامیه یکجانبه ای است که ممکن است به طور یکجانبه نیز لغو شود. در مقابل، بی‌طرفی دائمی بر اساس معاهدات چندجانبه است که با پذیرش یا ضمانت‌ دولت‌های دیگر گسترش می باید و تنها با قبول آنها می‌تواند لغو شود.

۲٫ بی طرفی یعنی تسلیم شدن در برابر روسیه ( و کنار گذاشتن آرمان های یورو-آتلانتیک(

بی طرفی دیگر در کیف به عنوان یک گزینه سیاست مستقل تلقی نمی شود، بلکه به عنوان بخشی از چانه زنی با کرملین تلقی می شود که مدت هاست خواستار وضعیت بی طرفی برای اوکراین بوده است . در این زمینه، اتخاذ چنین وضعیتی، به معنای امتیاز بزرگ کیف به مسکو خواهد بود. برای بسیاری این نشان دهنده یک زیان بزرگ است، زیرا محدودیت حاکمیت اوکراین تحت فشار روسیه را نشان می دهد که حق انتخابی ندارد .اگر اوکراین مجبور به تسلیم حق حاکمیت اصلی خود در انتخاب متحدان شود، این بحث تداوم خواهد یافت که در آینده چه امتیازات جدید دیگری از اوکراین خواسته خواهد شد؟ علاوه بر این، مسیر عضویت در ناتو به عنوان یکی از اهداف استراتژیک دیگر اوکراین یعنی عضویت در اتحادیه اروپا در نظر گرفته شده است. در هر یک از موج های گسترش پس از جنگ سرد بلوک های غربی، کشورهای اروپای مرکزی و شرقی قبل از پیوستن به اتحادیه اروپا به عضویت ناتو در آمدند. با کنار گذاشتن عضویت در ناتو، احتمال پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا ممکن است حتی کمتر از اکنون شود. این می‌تواند انگیزه‌های نخبگان را برای دنبال کردن هرگونه اصلاحات داخلی معنی‌دار، که تا کنون عمدتاً در پاسخ به الزامات مشروط غرب انجام شده است، تضعیف کند. سرانجام، از اواسط دهه ۲۰۰۰، پیگیری عضویت در ناتو به یکی از موضوعات اصلی ساختار رقابت سیاسی در اوکراین، تعریف وفاداری حزبی و ایجاد یک گروه حوزه انتخابیه قابل توجه تبدیل شده است. همه روسای جمهور از زمان لئونید کوچما، به استثنای یانوکوویچ، در پی این هدف بوده اند و در اصلاح بخش دفاعی اوکراین با ناتو همکاری نزدیک داشته اند.

۳٫ بی طرفی را نمی توان اجرا کرد ( و نمی توان به مسکو اعتماد کرد)

این استدلال شاید قوی ترین استدلال ها در میان بقیه باشد. وضعیت بی طرفی برخی از کشورهای اروپایی از طریق معاهدات با قدرت های بزرگ ایجاد شد. به عنوان مثال، اتریش، با یادداشت ۱۹۵۵ مسکو – پیش درآمدی برای معاهده دولتی که استقلال اتریش را احیا کرد – شامل تعهد صریح اتحاد جماهیر شوروی به تضمین «تخلف ناپذیری و یکپارچگی قلمرو دولتی اتریش» به طور مشترک با سایر قدرت ها بود. همانطور که اتریش از «الگوی سوئیس» پیروی کرد. چنین معاهداتی نشان می‌دهد که بی‌طرفی نه تنها در خدمت ارتقای امنیت ملی یک کشور است، بلکه مؤلفه مهمی از ثبات استراتژیک در قاره اروپا را نیز تشکیل می‌داده است .اوکراین قبلاً یک بار تضمین های امنیتی را از ایالات متحده، بریتانیا و روسیه بر اساس یک توافق چند جانبه، تحت عنوان تفاهم نامه بوداپست ۱۹۹۴ دریافت کرده است. نقض این یادداشت توسط روسیه ۲۰ سال بعد اعتبار هرگونه تضمین رسمی جدیدی را که مسکو می تواند در ازای پذیرش بی طرفی به اوکراین ارائه دهد، تضعیف می کند .روسیه همچنین بر اساس معاهده دوستی روسیه و اوکراین در سال ۱۹۹۷ متعهد شد که به تمامیت ارضی اوکراین احترام گذارد. از این منظر، تا زمانی که روسیه کریمه را به اوکراین بازنگرداند و کمک‌های نظامی و دیگر کمک‌های نظامی به جدایی‌طلبان در دونباس را متوقف نکند – که یک تقاضای غیرقابل تصور برای کرملین است – نمی‌توان به تعهدات جدید مسکو در قبال احترام به حاکمیت اوکراین اعتماد کرد. از سوی دیگر، اگر کیف با مسکو معاهده ای را امضا کند در حالی که کریمه تحت کنترل روسیه باقی بماند، عملاً به منزله چشم پوشی از ادعای ارضی کیف در قبال شبه جزیره کریمه خواهد بود- که پیشنهادی غیرقابل تصور برای هر رهبر اوکراینی است. این امر الگوبرداری از یک معاهده امنیتی جدید را که بی طرفی اوکراین را بر اساس توافق نامه های بین المللی امضا شده توسط فنلاند و اتریش، با اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از امضاکنندگان، غیرممکن می‌سازد. اما بدون چنین تضمین‌های بین‌المللی از سوی طرف اصلی ذینفع، اعلام بی‌طرفی یک‌جانبه نمی‌تواند همان اثر تثبیت‌کننده را داشته باشد یا نگرانی‌های اوکراین را برآورده کند.

۴٫ بی طرفی فقط باعث تجاوز بیشتر روسیه می شود

در یک نقطه نظر مربوط به موارد فوق، وضعیت بی‌طرفی دائمی تنها تا زمانی مؤثر است که با منافع امنیتی قدرت‌های بزرگی که میلی به اقدامات تهاجمی ندارند، تلاقی پیدا نکند. با این حال، انگیزه های پشت اقدامات روسیه در قبال اوکراین می تواند بسیار فراتر از منافع امنیتی سنتی باشد. بر خلاف اوکراین، نه اتریش و نه فنلاند توسط مسکو به عنوان بخشی از «همان مکان تاریخی و معنوی» روسیه، و یا به عنوان بخشی از «یک کل واحد» تلقی نمی شدند. از این رو، برای کرملین پذیرش چنین دولتهایی، از جمله حق آنها برای ادغام سیاسی و اقتصادی با اروپا آسانتر بود. بعید به نظر می رسد که مسکو در سیاست خارجی اوکراین هرگز به همین گستردگی تن دهد. همانطور که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تاکید کرده است «حاکمیت واقعی اوکراین تنها با مشارکت روسیه امکان پذیر است». بدون درک مشترک از معنای بی طرفی، روسیه تا زمانی که هر یک از اقدامات سیاست خارجی اوکراین را به عنوان خصمانه تفسیر کند، احتمالاً در این کشور مداخله خواهد کرد. علاوه بر این، در غیاب ضمانت‌های امنیتی خارجی یا همکاری نظامی با غرب، اوکراین ممکن است به اندازه‌ای ضعیف شود که به خواسته‌های روسیه تن بدهد. در نهایت، اتحاد جماهیر شوروی به قراردادهای بی طرفی با اتریش و فنلاند احترام گذاشت، زیرا به آنها از دریچه دفاعی نگاه می کرد – نه به عنوان مانعی در برابر تجاوز ناتو به مرزهای خود .اگرچه رهبری کنونی روسیه همان نگرانی های دفاعی را در مورد اوکراین مطرح می کند، لفاظی های آن نشان می دهد که ممکن است همچنان طرح های توسعه طلبانه را در خود جای دهد.

۵٫ بی طرفی ترجیح اقلیت مردم اوکراین است

در حال حاضر این امر به طور واضح مشخص نیست. از سال ۲۰۱۴، سطح حمایت عمومی از عضویت اوکراین در ناتو به طور قابل توجهی افزایش یافته است – بر اساس بررسی های  IRI، از ۳۴ درصد در مارس ۲۰۱۴ به ۵۴ درصد در نوامبر ۲۰۲۱ رسیده است. این ممکن است نتیجه از دست دادن چندین منطقه شدیداً ضد ناتو، مانند کریمه و دونباس، و احساس ناامنی شدید به واسطه ادامه درگیری با روسیه باشد. با این حال، داده‌های نظرسنجی را می‌تواند بر اساس سؤالات شکل یافته باشد: نظرسنجی که از ۲۸ نوامبر تا ۱۰ دسامبر ۲۰۲۱ توسط مرکز نظارت اجتماعی انجام گرفت، نشان داد زمانی که با انتخاب بین عضویت در ناتو و عدم تعهد مواجه شدند، ۶/۴۵ درصد از پاسخ دهندگان از وضعیت «غیر تعهد» در مقابل ۸/۴۰ درصد برای پیوستن به ائتلاف نظامی مانند ناتو حمایت کردند. با توجه به عدم وجود یک بحث عمومی در مورد شایستگی بی طرفی، این نتایج نشان می دهد که وضعیت بی طرف اوکراین علیرغم اتفاق نظر کارشناسان و سیاست گذاران در حمایت از ناتو، همچنان می تواند به راحتی عضویت در ناتو به گزینه اکثریت تبدیل شود.

جستجو برای جایگزین های قابل اجرا

گرایش اوکراین به سمت ناتو در ۳۰ سال پس از استقلال، محرک هایی در داخل و خارج از کشور داشته است. در داخل کشور، هم از محاسبات سیاسی، مانند مورد کوچما، و هم از اعتقادات ایدئولوژیک واقعی، مانند مورد رئیس جمهور ویکتور یوشچنکو، ناشی شده است. از نظر خارجی، فشار اوکراین برای عضویت در ناتو در اواخر دهه ۲۰۰۰، در اوج تلاش های واشنگتن برای ارتقای دموکراسی، به شدت مورد استقبال ایالات متحده قرار گرفت.

با این حال، تعطیلی بحث های داخلی در مورد استراتژی امنیتی کیف به ویژه در زمانی که بقای اوکراین به عنوان یک کشور ممکن است در خطر باشد، مشکل ساز است. افزایش تنش اخیر میان روسیه و اوکراین به وضوح نشان داده است که با وجود به رسمیت شناختن اوکراین به عنوان «یک شریک بسیار ارزشمند»، ناتو در دفاع از خود نمی جنگد. با گذشت بیش از ۱۳ سال از اجلاس ناتو در سال ۲۰۰۸ که اعلام کرد اوکراین به عضویت آن در خواهد آمد، هنوز هیچ جدول زمانی برای کیف در دستیابی به برنامه اقدام عضویت تعیین نشده است. حتی ایالات متحده هم اکنون نسبت به پیوستن اوکراین به این ائتلاف بسیار غیرمتعهدتر به نظر می رسد. بدون چشم‌انداز واضح عضویت در ناتو، سؤال واضح این است که آیا «آرزو‌اندیشی» می‌تواند به‌عنوان راهنمای قابل اعتمادی برای سیاست امنیتی اوکراین باشد.

با این حال، بی طرفی چالش های خاص خود را به همراه دارد. جدی ترین آنها رد «فنلاندسازی» اجباری اوکراین توسط نخبگان و فقدان مکانیسم های عملی برای اجرای معتبر است. برای یک بحث سازنده، طرفداران بی طرفی اوکراین باید از تکرار تشبیهات تاریخی مشکوک از دوران گذشته یا تمرکز بر نیازهای امنیتی انحصاری «قدرت های بزرگ» خودداری کنند. در عوض، آنها باید به نگرانی‌های منطقی اوکراین در مورد زنده بودن بی‌طرفی و اجرای آن در شرایط امروزی رسیدگی کنند.

نویسنده

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=4870
  • نویسنده : سرهی کودلیا / مجید روحی دهبنه
  • منبع : ایراس
  • 932 بازدید

برچسب ها