نیویورک تایمز: سرگئی کاراگانوف، دانشمند برجسته سیاسی روسیه که تقریباً ۲۰ سال است او را از پوشش اخبار روسیه می شناسم و بارها با عنوان پنجرهای به تفکر کرملین با او مصاحبه کرده ام. آقای کاراگانوف، رئیس دانشکده اقتصاد جهانی و امور بینالملل در مدرسه عالی اقتصاد مسکو و رئیس افتخاری اندیشکده برتر غیردولتی روسیه، سالها درباره درگیری احتمالی در اوکراین بخاطر گسترش ناتو هشدار داد. آقای کاراگانوف از زمان آغاز (فوریه) تهاجم روسیه به اوکراین، مقالاتی نوشته و مصاحبه هایی در حمایت گسترده از رئیس جمهور ولادیمیر پوتین انجام داده است، بنابراین من با او مصاحبه کردم تا اهداف آقای پوتین در درگیری را بهتر درک کنم. اوکراین همچنان در رنج است و کسانی که میخواهند از اوکراین حمایت و با “تجاوز” روسیه مقابله کنند، باید این اهداف را بشناسند.
متن مصاحبه:
چرا در مقالات و مصاحبههای خود، همانند رئیس جمهور پوتین گفتهاید که جنگ علیه اوکراین برای روسیه اهمیت وجودی دارد؟ در فوریه ۲۰۲۲، دیگر صحبتی از پیوستن اوکراین به ناتو در میان نبود، اوکراین هیچ خطر اقتصادی برای روسیه نداشت، ایالات متحده به مراتب بیشتر نگران چین و خاورمیانه بود تا روسیه. پس تهدید وجودی که مستلزم تهاجم همه جانبه روسیه بود، چه بود؟
– زمانی که درگیری نظامی آغاز شد، دیدیم که سطح مشارکت (برای مثال تسلیحات زیاد و آموزش) اوکراین با ناتو چقدر عمیق بود. اوکراین در حال تبدیل شدن به نیزهای بود که قلب روسیه را هدف گرفته است. همچنین دیدیم که غرب از نظر اقتصادی، اخلاقی و سیاسی در حال فروپاشی است. این روند فروپاشی به ویژه پس از اوج خود در دهه ۱۹۹۰ بسیار دردناک بود. مشکلات در غرب و در سطح جهانی حل نشده بود. و یک موقعیت پیش از جنگ کلاسیک شروع شده بود. جنگ علیه روسیه از اواخر دهه ۲۰۰۰ به سرعت در حال افزایش بوده است و همین موضوع احتمال درگیری را بیشتر و بیشتر میکرد. بنابراین احتمالاً مسکو تصمیم گرفت تا پیشدستی کرده و شرایط درگیری را دیکته کند.
این تضاد وجودی برای اکثر نخبگان مدرن غربی است که در حال شکست هستند و اعتماد مردم خود را از دست میدهند، به همین دلیل برای منحرف کردن توجه، به دشمن نیاز دارند اما اکثر کشورهای غربی، نه حاکمیت نخبه کنونی آنها، حتی با از بین رفتن امپریالیسم لیبرال جهانی که از اواخر دهه ۱۹۸۰ به جهان تحمیل شده، دوام آورده و رشد خواهند کرد.
این درگیری در مورد اوکراین نیست. شهروندان اوکراینی به عنوان خوراک توپ در جنگ برای حفظ برتری شکست خورده نخبگان غربی استفاده میشوند.
برای روسیه، این درگیری نه تنها برای حفظ نخبگانش، بلکه برای حفظ کشور است. روسیه توان باخت ندارد. به همین دلیل امیدواریم که روسیه بدون توسل به سطوح بالاتر خشونت، پیروز شود. اما مردم دارند میمیرند. من چنین جنگی را از ۲۵ سال قبل پیش بینی کردهام و نتوانستم جلوی آن را بگیرم. و آن را یک شکست شخصی میدانم.
شما اخیراً گفتهاید که روسیه باید در برابر تلاش های غرب برای “حذف روسیه” مقابله کند. اما طنز غمانگیز ماجرا این است که روسیه با این جنگ خود را از بین میبرد چون غرب در محکومیت کشتار در اوکراین متحد شده است. سوئد و فنلاند میخواهند به ناتو ملحق شوند. روسیه برای سالهای متمادی به عنوان یک کشور منفور و یک تهدید جدی در نظر گرفته خواهد شد. آیا مجموعه این عوامل نشان نمیدهد که جنگ یک اشتباه محاسباتی وحشتناک بوده است؟
روابط روسیه و غرب حدود یک دهه و نیم است که رو به وخامت گذاشته و با سقوط ماههای گذشته چیزی برای از دست دادن وجود ندارد. حالا روسیه بدون هیچ امید و فکر جایگزینی، غرب را مهار و کنترل خواهد کرد. ما باید منتظر باشیم تا ببینیم در غرب چه اتفاقی میافتد.
با در نظر گرفتن جهت توسعه سیاسی، اقتصادی و اخلاقی غرب، حداقل برای یکی دو دهه آینده هر چه از آن دورتر باشیم، برای ما بهتر است اما امیدواریم بعد از آن بهبود یابد، نخبگان تا حدی تغییر کنند و روابط را عادی کنیم. ما قرار نیست خود را از بقیه جهانی که عمدتاً در مسیر درستی توسعه یافته و بزرگتر و آزادتر میشود و در آن غرب به سرعت در حال کوچک شدن است، جدا کنیم. فقط تاریخ میتواند قضاوت کند که آیا تصمیم برای آغاز یک رویارویی آشکار درست بوده است یا خیر، شاید باید زودتر تصمیم گرفته میشد و همهگیری کرونا آن را به تعویق انداخت.
آقای پوتین اغلب از تصویر روسیه بزرگ استفاده میکند که به نوعی برای حمله به کشور مستقل اوکراین توجیه کننده است و غرب از آن بدگویی میکند. با این حال، اگر عظمتی برای روسیه وجود داشته باشد، من، مانند بسیاری دیگر از تبار روسی، میترسم که آقای پوتین آن را نابود کند. بسیاری از روسهای تحصیلکرده در حال فرار از کشور هستند، فرهنگ روسیه توسط قوانین سرکوبگرانه که هر کاری مرتبط با امور بینالمللی را به عنوان عامل خارجی معرفی میکند، خفه میشود، روابط بینالمللی دارد قطع میشود، ورزشکاران و هنرمندان روسی در رنج هستند. چرا همه این جریانات برای روسیه خوب است؟
این جنگ برای این است که روسیه به عنوان یک کشور مغرور و مستقل معرفی شود و توسعه یابد، برای جایگاه روسیه در نظم جهانی آینده و همینطور برای یک نظم جهانی عادلانه و پایدار است. چنین مبارزهای بدون باخت (ضرر) به دست نمیآید. و متاسفم که دهها هزار متخصص فناوری اطلاعات تصمیم گرفتهاند برای زندگی بهتر روسیه را ترک کنند. اگرچه همانطور که میدانیم، اکثر مهاجران روسی که بخاطر شان و خرد بالاتر از روسیه رفتهاند، همچنان ناراضیاند. خوشبختانه عدهای بازخواهند گشت. مشکل پاکسازی فرهنگ روسیه از هر چیز روسی در غرب، مشکل خود غرب است. همانطور که تاریخ، فرهنگ، ارزشهای اخلاقی مسیحی آن از بین رفت.
مواجهه، فضا را برای آزادی سیاسی تنگ میکند و من از این بابت نگران هستم. من در بیشتر نوشتهها و جلسات عمومیام تکرار میکنم که باید آزادی تفکر و بحث خردمندانه را حفظ کنیم، که البته هنوز هم بسیار گستردهتر از بسیاری از کشورهای دیگر است. هرچند نگران آزادی فکری در آینده هستم اما بیشتر نگران احتمال رو به رشد یک درگیری هستهای جهانی هستم که به تاریخ بشریت پایان خواهد داد. ما در یک بحران طولانی مدت همانند بحران موشکی کوبا زندگی میکنیم. و من افرادی را در حد و اندازه کندی و اطرافیانش در غرب نمیبینم. نمیدانم که آیا طرف صحبتی داریم یا خیر اما به دنبال آنها میگردیم.
من نسبت به هموطنانم احساس همدردی میکنم که به دلیل تحریم های غرب -با هدف تحمیل درد هر چه بیشتر بر مردم معمولی به امید شورش آنها- امکان کمتری برای ادامه زندگی عادی خواهند داشت، هرچند که تاثیر آن کاملاً متضاد است. یک نقطه روشن در این تصویر غم انگیز وجود دارد. سیاستهای جنگ طلبانه غرب، جامعه و نخبگان ما را از بقایای عناصر طرفدار غرب، کمپرادورها و “احمق های مفید” پاک میکند که این امر مورد استقبال ماست. البته، ما خودمان را با فرهنگ اروپایی یکی نمیدانیم. علاوه بر این، من گمان میکنم که با توجه به افزایش فرهنگ زدایی در غرب، ما میتوانیم یکی از معدود مکانهایی باقی بمانیم که گنجینه فرهنگ اروپایی، غربی و ارزشهای معنوی را حفظ خواهد کرد و ما به ارنست همینگوی خیانت نمی کنیم هرچند که اکنون از نظر سیاسی در جایگاه درستی نیست.
شما در مصاحبه اخیر خود گفتید که بسیاری از نخبگان روسیه تعریفی از “پیروزی” میخواهند. تعریف شما چیست؟
پیروزی یک هدف سیال است. حداقلِ آن رهایی دونباس از رژیم کییف است که البته در مراحل پایانی خود قرار دارد و سپس رهایی جنوب و شرق اوکراین مد نظر هستند. احتمالاً هدف نهایی روسیه این است که قلمرو تحت کنترل کیف باید بیطرف و کاملاً غیرنظامی شود.
اوکراین بخش مهم اما کوچکی از روند فروپاشی نظم جهانی سابق در امپریالیسم لیبرال جهانی است که توسط ایالات متحده به جهان تحمیل شد و همچنین در حرکت به سوی جهانی بسیار عادلانهتر و آزادتر از نظامی چندقطبی و تمدنها و فرهنگهای متعدد است. یکی از مراکز این جهان در اوراسیا با تمدنهای بزرگ احیا شده خواهد بود که برای چند صد سال سرکوب شده بودند. روسیه نقش طبیعی خود را در تمدنسازی ایفا خواهد کرد. همچنین روسیه باید نقش متعادل کننده شمالی این سیستم را ایفا کند. امیدوارم بتوانیم این نقش مضاعف را ایفا کنیم. ما وارثان فرهنگ بزرگی هستیم که توسط پوشکین، تالستوی، گوگول ایجاد شده است. گوگول از سرزمینی آمد که اکنون اوکراین است و عشق ما را به این سرزمینها شکل داد. ما وارثان جنگجویان شکست ناپذیری مانند سوورف، مارشال ژوکوف و مارشال راکوساوسکی هستیم. این نظم جهانی هنوز در دور دستها قرار دارد. اما من در تلاشم تا آن را نزدیکتر کنم.
*مترجم: مرضیه مرادی در ایراس