آندری زاخواتوف در Asiaplustj
کارشناسان، فقرِ مردم را یکی از دلایل اصلی درگیریهای مداوم در مرزهای کشورهای آسیای مرکزی میدانند. براساس دادههای بانک جهانی، سرانه تولید ناخالص داخلی تاجیکستان در سال ۲۰۲۰، ۳۸۵۸ دلار بود. این شاخص در قرقیزستان – ۴۹۶۵ دلار، در ازبکستان – ۷۳۷۸ دلار و در قزاقستان – ۲۶۷۲۹ دلار است. برای مقایسه: سرانه تولید ناخالص داخلی در ایالات متحده و نروژ توسعه یافته بیش از ۶۳ هزار دلار است. تفاوت سطح و کیفیت زندگی این کشورها با جمهوریهای پساشوروی چندین برابر است.
براساس ارزیابیهای بانک جهانی، سطح فقر در تاجیکستان در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۶ درصد بود. به گفته نوید حسن نقوی، نماینده بانک جهانی در قرقیزستان، در راستای پاندمی کرونا، تورم و از دست دادن کسب و کار، نرخ فقر در کشور تا ۳۱ درصد افزایش یافته است. پیش بینی برای سال ۲۰۲۱ حتی ناامیدکننده تر است. به دلیل پاندمی، سطح فقر برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته در ازبکستان و قزاقستان هم افزایش یافت.
کمبود زمینهای زراعی و آب آبیاری یکی از جدیترین دلایل درگیریهای طولانی مدت است. برای اکثر خانوارهای کشورهای آسیای مرکزی، مساحت زمینهای شخصی، مراتع و در دسترس بودن آب آبیاری و آشامیدنی مهمترین عوامل نه تنها رفاه، بلکه بقای اولیه هستند.
آسیای مرکزی هرچند غنی از سوختهای فسیلی و مواد معدنی است اما با فقر منابع آبی رو به رو است. با این حال آب نقش مهمی در اقتصادهای پنج کشور آسیای مرکزی ایفا میکند. در کشورهای کوهستانی قرقیزستان و تاجیکستان، انرژی برق آبی یکی از منابع اصلی انرژی است. در کشورهای پایین دست نیز آب رودخانهها منبع اصلی کشت پنبه در ازبکستان و ترکمنستان است. استفاده گسترده از آب بخصوص در بخش کشاورزی موجب تحت فشار قرار گرفتن منابع آبی شده است.
در فقیرترین کشور منطقه – تاجیکستان – سرانه مساحت زمین آبیاری شده دائما در حال کاهش است و در حال حاضر از سطح بحرانی هشداردهنده یک درصد هکتار برای هر نفر فراتر رفته است. این میزان تقریبا سه برابر کمتر از متوسط جهانی است. اختلافهای بین دولتی شدید بین تاجیکستان و ازبکستان بر سر آب که چندین سال پیش با احداث نیروگاه برق آبی راغون در ارتباط بود، پس از برقراری روابط بین دو کشور تا حدودی کمتر شده است.
با این حال، مشکل مصرف هماهنگ آب از حوضههای سیر دریا و آمودریا و همچنین مشکل دریای آرال هنوز برطرف نشده و اول راه است. هنگامی که جنگ داخلی در افغانستان به پایان برسد و افغانها حق خود را برای سهمیه سالانه ۹ میلیارد متر مکعب آب از رودخانههای پنج و آمو دریا مطالبه کنند، مشکلات آغاز میشوند. اما به گفته تحلیلگران، علت اصلی درگیریها که در دهه دوم قرن ۲۱ و در آینده قابل پیش بینی برطرف نمیشود، رشد انفجاری جمعیت است.
رشد جمعیت
برخلاف مشکلات فقر و تأمین آب و زمین، در حال حاضر، دنیای علم و دانش چندان نگران مشکل سرعت بالای رشد جمعیت نیست.
در عین حال، بر خلاف روسیه، رشد طبیعی سالانه جمعیت در کشورهای آسیای مرکزی پساشوروی به حدی زیاد است که در برخی مناطق پرجمعیت دره فرغانه و سرزمینهای ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان، تراکم جمعیت بیش از ۱۰ سال است با پرجمعیتترین مناطق چین قابل مقایسه است.
بر اساس دادههای سازمان ملل، متوسط رشد سالانه جمعیت در تاجیکستان در سالهای اخیر به ۲٫۲ درصد رسیده است. در کشوری با بیش از ۹٫۵ میلیون نفر جمعیت، سالانه حدود ۲۱۰ هزار نفر متولد میشوند که باید غذا، لباس، کفش و خدمات بهداشتی شان تامین شود.
سطح بالای مهاجرت نیروی کار از کشورهای آسیای مرکزی (عمدتا به روسیه) تا حدودی این وضعیت را بهتر کرده بود. اما بحران فعلی حجم مهاجرت کاری را کاهش داده و افزایش جمعیت مشکل تأمین امنیت غذایی را وخیمتر کرده است.
مشاوران سیاسی به خوبی میدانند زمانی که در جلسات سران کشورها در تلویزیون، جلال کاخهای ریاست جمهوری دوشنبه، تاشکند و بیشکک به تصویر کشیده می شوند، این تصویر را نه به مقامهای اول کشور، بلکه به مردم فقیر نشان میدهند تا به کشور و روسای جمهور خود افتخار کنند.
اما زمانی که مردم عادی پس از تماشای رژهها، کنسرتها و آتش بازیها به خانه خود میآیند و میبینند هیچ چیز در یخچالشان ندارند، افکار دور از عظمت سرزمین مادری؛ یعنی افکاری مانند نحوه تغذیه کودکان، نحوه درمان و آموزش آنها به ذهنشان خطور میکند. سپس افکار دیگری، از قبیل چگونگی رهایی از فقر، حتی به شیوه غیرقانونی به ذهنشان خطور میکند. انبوه نمونهها در تاریخ بسیاری از کشورها این اصل را تأیید میکند: هنگامی که تعداد جمعیت فقیر و بی بضاعت از حد بحرانی فراتر رود، بویژه در سالهای کم حاصل، آشفتگیهای اجتماعی اجتناب ناپذیر است.
پروژه قدیمی
روسیه به ایجاد اتحاد سیاسی و نظامی دوستانه با کشورهای آسیای مرکزی پساشوروی علاقهمند است، بنابراین در این کشورها به رژیمهای دوستانه مقاوم در برابر چالشهای داخلی و خارجی نیاز دارد.
اما اگر بگوییم که “قزاقستان مانند اوکراین با هدایای سرزمینی از جانب رژیم شوروی از اتحاد جماهیر شوروی خارج شده است و مشکل درگیری شمال قزاقستان به جایی نرسیده است”، همانطور که مطبوعات روسیه این کار را انجام میدهند، بدیهی است که شرکای وفادار یافت نخواهند شد.
در عین حال، روسیه شانس زیادی برای جلوگیری از مشکلات جدی آینده در جنوب مرزهای خود و تقویت دائمی نفوذ خود در آسیای مرکزی – از طریق اجرای پروژه قدیمی انتقال بخشی از رودخانه اوب – دارد.
انتقال بخشی از جریان سالانه آب (تا ۷%) باعث افزایش آب مناطق قرغان، چلیبیانسک، اورنبورگ و اومسک میشود. در نتیجه اجرای این پروژه، میتوان اکثر مشکلات مذکور را نه تنها در دره فرغانه، بلکه در سراسر آسیای مرکزی برطرف کرد. علاوه بر این، امکان بازیابی سطح آب و کشتیرانی هم در دریای آرال وجود خواهد داشت.
ایده انتقال بخشی از جریان رودخانه سیبری به سمت آسیای مرکزی در دوران شوروی مطرح نشده بود. برای اولین بار این ایده ۱۵۰ سال پیش، در دهه ۶۰ قرن نوزدهم، توسط یاکوف دمچنکو، مهندس اوکراینی که پیشنهاد خود را به انجمن جغرافیایی امپراتوری روسیه ارائه کرده بود بیان شد. مهندسان اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم به این ایده بازگشتند و کار طراحی و بررسی این پروژه در سطح حرفهای انجام شد.
هزینه پروژه توسط متخصصان در آن زمان ۱۰۰-۱۵۰ میلیارد دلار آمریکا برآورد شد. این پروژه مورد حمایت رهبران قزاقستان و ازبکستان شوروی قرار گرفت، اما به دلایل متعدد در سال ۱۹۸۶ به تصمیم دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی متوقف گردید.
با این وجود، ایده انتقال فراموش نشده است و نورسلطان نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان در سال ۲۰۰۸ در مجمع اقتصادی بینالمللی سن پترزبورگ ضمن حمایت از ابتکار یوری لوژکف، شهردار وقت مسکو برای بازگشت به ایده قدیمی خاطرنشان کرد: «این پروژههای استراتژیک قطعا کشورهای ما را به هم نزدیک میکنند». شهردار مسکو درباره طرح انتقال آب اوب تصریح کرد، انتقال ۵ تا ۷ درصد آب رودخانه اوب روسیه به ازبکستان وقزاقستان میتواند مشکلات ناشی از کمبود آب را برای مصارف کشاورزی، مسکونی و مراکز صنعتی این دو کشور به طور قابل ملاحظهای برطرف کند. انتقال قسمتی از آب رودخانههای سیبری به آسیای مرکزی از برنامههای اتحاد شوروی نیز به شمار میرفت.
اجرای این طرح با فشار هواداران محیط زیست که اجرای آن را برای محیط زیست سیبری و نیز آسیای مرکزی زیان آور اعلام کرده بودند، سبب شد حزب کمونیست و دولت شوروی انجام چنین طرحی را به تعویق بیاندازند. اما شهردار مسکو خاطرنشان کرد: «این اقدام یک طرح اقتصادی بوده و درآمد زیادی برای روسیه به دنبال دارد زیرا آب رودخانه اوب به عنوان کالا فروخته میشود».
بدون شک در دور جدید بحث، باید استدلالهای مخالفان پروژه را که نگران تغییر محیط زیست سیبری هستند در نظر گرفت. همچنین باید میزان بهره مندی روسیه از این پروژه، میزان بازدهی تمام سرمایه گذاریها و مشکلات بلند مدت پیش رو را نیز ارزیابی کرد.
در حال حاضر، هیچ کس خواستار تصمیم گیری در این راستا نیست، اما احتمال چنین مذاکراتی وجود دارد.
هزینه این پروژه تنها ۳ برابر هزینه برگزاری بازیهای المپیک در سوچی خواهد بود. اما ممکن است این پروژه نه به دلیل حفاظت از محیط زیست، بلکه به دلیل عدم درک این موضوع که ارزش آب در آینده کمتر از نفت نخواهد بود، اجرا نشود.