تاریخ : یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 20 شوال 1445 Sunday, 28 April , 2024

اسرار پشت پرده موضع روسیه در قبال بحران خاورمیانه

  • ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۸
اسرار پشت پرده موضع روسیه در قبال بحران خاورمیانه
قدرت بی چون و چرای سیاست مسکو در گذشته مبتنی بر توانایی آن در برقراری گفتگوهای بازاری و عملگرایانه با تقریباً همه نیروهای سیاسی در خاورمیانه بود، از جمله آنهایی که به شدت با یکدیگر مخالف بودند.

#اختصاصی

 

به قلم: فئودور لوکیانف؛ سردبیر مجله روسیه در امور جهانی و مدیر پژوهشی باشگاه مباحثه والدای روسیه

بحران حاد فلسطین برای همه – چه کسانی که مستقیماً درگیر آن بودند و چه بازیگران خارجی – غافلگیرکننده بود. برای سال‌ها، این درگیری طولانی مدت منجمد و در وضعیت «بن بست» تلقی می‌شد و به همین دلیل، برای بسیاری از قدرت‌های جهانی و حتی منطقه‌ای، این موضوع به حاشیه رفته بود.

هیچ کس واقعاً از وضعیت موجود راضی نبود، اما به نظر نمی‌رسید که کسی را هم آزار می‌دهد. ظاهراً رویدادهای مهم دیگری در خاورمیانه مشکل فلسطین را که زمانی موضوعی کلیدی بود تحت الشعاع قرار داده بود. به عنوان مثال، جنگ سوریه و حل این مناقشه، نابودی داعش و نزدیک شدن پادشاهی‌های خلیج فارس به اسرائیل (توافق ابراهیم) و ایران (آشتی ریاض و تهران با میانجیگری چین) ارتباطی با مسئله فلسطین نداشت. برخی از کارشناسان معتقد بودند که این موضوع می‌تواند به شکل گیری خاورمیانه «جدید» – منطقه ای به هم پیوسته‌تر و مستقل‌تر که کمتر به مداخلات نیروهای خارجی وابسته باشد- کمک کند.

حل سایر مشکلات منطقه و پرهیز از مسئله فلسطین تقریباً برای همه مناسب بود – البته به جز خود فلسطینی‌ها. حماس می‌خواست این نقشه‌ها را به هم بزند و همه را وادار کند که توجه خود را به فلسطین معطوف کنند – و نتیجه جنگ هر چه که باشد، به احتمال زیاد به این هدف دست یافته‌اند.

روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تا اواسط دهه ۲۰۱۰، سال‌ها در خاورمیانه فعال نبود. مسکو در سال ۲۰۱۵ زمانی که مداخله نظامی برای نجات دولت بشار اسد در سوریه انجام داد، به این منطقه”بازگشت” کرد. هدف محقق شد و نقطه عطفی در جنگ سوریه به نفع دمشق رقم خورد. به دنبال آن، روسیه به یکی از تأثیرگذارترین نیروهای غیرمنطقه‌ای در خاورمیانه تبدیل شد. هم از نظر نظامی-سیاسی و هم از نظر اقتصادی، بسیار فعال‌تر شده بود.

عملیات نظامی در اوکراین مرحله جدیدی را برای روسیه رقم زد. سیاست‌های داخلی، خارجی، دفاعی و اقتصادی کشور ما همه در خدمت یک هدف واحد قرار گرفت. سایر زمینه‌های مورد علاقه در درجه اول از طریق این لنز مورد ارزیابی قرار گرفت. این بدان معنا نیست که آنها از بین رفته‌اند، اما تغییری در سیستم اولویت‌های روسیه و تمایل روسیه به تخصیص منابع ایجاد شده است.

با توجه به تمرکز بر اوکراین، تغییر خاصی ایجاد شد که به ویژه برای روسیه در زمینه خاورمیانه مهم بود.

قدرت بی چون و چرای سیاست مسکو در گذشته مبتنی بر توانایی آن در برقراری گفتگوهای بازاری و عملگرایانه با تقریباً همه نیروهای سیاسی در خاورمیانه بود، از جمله آنهایی که به شدت با یکدیگر مخالف بودند.

اینها شامل ایران و اسرائیل، جناح‌های مختلف فلسطینی و لبنانی، طرف‌های متخاصم در لیبی و یمن، ترک‌ها و کردها، سعودی‌ها و ایرانی‌ها و تا حدی حتی کسانی بودند که در جنگ داخلی سوریه شرکت داشتند.

در نتیجه درگیری اوکراین، روسیه این ویژگی منحصر به فرد را از دست داد (حداقل به طور قابل توجهی تضعیف شد). روابط بین مسکو و غرب وارد مرحله تضاد مستقیم و پنهان، یک جنگ سرد واقعی و حاد شد. علاوه بر این، روابط روسیه با ملت‌ها و گروه‌های مختلف به موقعیت و روابط آنها با آمریکا وابسته شد.

این تغییر شدیدترین تأثیر را بر روابط ما با اسرائیل داشته است. پس از پایان تقابل در اواخر دهه ۱۹۸۰، روابط بین دو کشور به طور فعال توسعه یافت – نه فقط در سطح سیاسی، بلکه به ویژه در مفهوم انسانی. پس از آغاز درگیری اوکراین، مقامات اسرائیلی از مسکو انتقاد کردند، اما سعی کردند تعادل را حفظ کنند و مستقیماً در ائتلاف تحریم‌های ضد روسیه به رهبری واشنگتن شرکت نکردند. با این حال، همکاری فزاینده بین مسکو و ایران، که کرملین برای دستیابی به اهداف خود در اوکراین به آن نیاز داشت، اسرائیل را در موقعیت دشوارتری قرار داد. حمله حماس و شروع جنگ در فلسطین که در آن ایالات متحده و اتحادیه اروپا بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت کرده‌اند، دولت یهودی را به بخشی جدایی ناپذیر از “غرب جمعی” که روسیه به شدت با آن مقابله می‌کند، تبدیل کرد. این طرح پیچیده قبلی (روابط) را ساده کرده و فضای کمتری برای مانور سیاسی فراهم کرده است.

کارزار نظامی جاری و افزایش هزینه‌های بشردوستانه ممکن است بر وضعیت خود غرب تأثیر بگذارد. هم در آمریکا و هم در اروپای غربی در مورد حمایت از اسرائیل اختلاف نظرهایی وجود دارد. با این حال، هیچ تغییر اساسی ایجاد نخواهد شد. در چارچوب تلاش‌های ائتلاف غربی برای تضمین محاصره سیاسی و اقتصادی روسیه، مسکو به حمایت بخشی از جهان (اکثریت) نیاز دارد که اکنون اسرائیل را محکوم می‌کند و با فلسطینی‌ها همدلانه رفتار می‌کند. موقعیت ایالات متحده در میان کشورهای “جنوب جهانی” نامحبوب است و این فرصت‌های بیشتری را برای روسیه باز می‌کند.

هیچ کدام از اینها به این معنا نیست که مسکو از حماس در این چارچوب حمایت می‌کند. گروه اسلام‌گرا با شعارهای ملی‌گرایانه خود خاطرات ناخوشایندی را برای کشور ما زنده می‌کند. در پایان دهه ۱۹۹۰ و در اوایل دهه ۲۰۰۰، روسیه علیه اسلام‌گرایان ستیزه‌جو در قفقاز شمالی که به دنبال تضعیف دولت بودند، جنگید. در واقع، آنها تا حدی توسط کشورهای خاورمیانه، از جمله کشورهایی که روسیه با آنها روابط تجاری دارد، تامین مالی و مسلح شدند. غرب نیز با «شورشیان» همدردی می‌کرد و آنها را نمایندگان مردم خود می‌دانست که مایل به جدا شدن بودند. چپ‌ها و لیبرال‌های آن زمان روش‌های تروریستی و خونین اسلام‌گرایان را توجیه می‌کردند و مدعی شدند که راه دیگری برای رسیدن به اهداف خود ندارند. در حال حاضر، برخی همین منطق را در مورد حماس اعمال می‌کنند.

از آنجایی که روسیه در حال حاضر همه رویدادهای بین المللی را از دریچه اوکراین می‌بیند، کشش بیش از حدی که ایالات متحده اکنون تجربه می‌کند برای مسکو مطلوب است. واشنگتن مجبور است به طور همزمان از دو شریک نظامی خود پشتیبانی سریع و مؤثر ارائه کند که حتی برای چنین قدرت جهانی قدرتمندی نیز مشکل ساز است. اما ایالات متحده این بار را بر دوش خود گذاشته است. بسیاری از مردم روسیه نسبت به آنچه در فلسطین و اطراف آن اتفاق می‌افتد کاملاً احساساتی هستند. با این حال، به دلیل تنوع کشور، نظر واحدی در این مورد وجود ندارد. مسلمانان روسیه به شدت از مردم غزه حمایت می‌کنند، در حالی که کسانی که دوستان، اقوام یا شرکای تجاری در اسرائیل دارند که در نتیجه چندین سال روابط قوی بین دو کشور شکل گرفته است، با دولت یهود همدلی می‌کنند.

در حال حاضر، روسیه انتظار ندارد که درگیری به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود، اگرچه، مانند بسیاری از قدرت‌های دیگر، بر خطرات احتمالی تاکید دارد. به طور کلی، موضع مسکو در قبال خاورمیانه کاملاً محدود خواهد بود و حمایت خاصی از فلسطینی‌ها نشان می‌دهد و از طرف‌ها می‌خواهد به خشونت پایان دهند و روند سیاسی برای حل مسئله فلسطین را از سر بگیرند. در حالی که اسرائیل هرگونه روند صلح را رد کرده است، ممکن است در نهایت به این نتیجه برسد که راه حل دیگری وجود ندارد. سپس، روابط روسیه با طرف‌های مختلف ممکن است یک بار دیگر مفید واقع شود – به خصوص اگر تا آن زمان، معمای اوکراینی شفاف‌تر باشد.

لینک منبع اصلی

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=9957
  • نویسنده : فئودور لوکیانف؛ سردبیر مجله روسیه در امور جهانی و مدیر پژوهشی باشگاه مباحثه والدای روسیه
  • منبع : https://eng.globalaffairs.ru/articles/russia-and-the-middle-east-crisis/
  • 268 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.