تاریخ : جمعه, ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 10 ذو القعدة 1445 Friday, 17 May , 2024

مساله پشتون در افغانستان

  • ۰۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۳
مساله پشتون در افغانستان
خبر کوتاه بود وآگاهانه از همه طرف ها نادیده گرفته شد.

پیرمحمد ملازهی

طالبان درپی درگیری مرزی درولایت خوست افغانستان با مرزبانان پاکستانی بخشی از دیوار امنیتی احداث شده ارتش پاکستان در امتداد خط مرزی مناقشه آمیز” دیوراند” راتخریب کردند.کاری که دولت های قبلی افغانستان هرگز به خود جرات نزدیک شدن به آنرا نمیدادند.

اما طالب که تصور میشود نیروی دست ساز پاکستان است، نه تنها دیوار امنیتی پاکستان را تخریب کرد، بلکه این ذهنیت را در اسلام آباد باچالش جدی روبرو کرد که افغانستان رابدون درد سر جدی به چنگ آورده ودر دوره حکومت طالبان اولا میتواند خط مرزی دیوراند رابسود خود بصورت نهائی حل وفصل کند وثانیا وبالاتر از آن این ذهنیت تاریخی راعملیاتی کند که افغانستان می باید درپی خروج انگلیس از شبه قاره هند حکمی همچون بلوچستان پیدا میکرد وبه پاکستان واگذار میشد.

دراین نگاه ژنرال ها و بوروکرات های پاکستان که درتنگنای عمق استراتژیک با هند دشمن اصلی شان قرار دارند خط مرزی طبیعی می باید آمو دریا وهمسایگی با آسیای مرکزی بود ونه خط دردسر ساز دیوراند.

با تخریب بخشی از دیوار امنیتی احداث شده ارتش پاکستان بدست طالبان این ذهنیت پاکستانی ها با چالش جدی روبرو است. طالب در ذهنیت خود خط مرزی دیوراند را به رسمیت نمی شناسد وبا نظام های سابق تفاوتی ندارد.

معنی دیگر این سخن این است که خط دیوراند بی اعتبار است و همانطور که امیر عبدالرحمان خان امضا کننده خط دیوراند دردوران ضعف وناتو انی درمقابل قدرت استعماری انگلیس در سال ۱۸۹۳م. گفته‌بود که: این خط از قلب پشتون میگذرد وآنرا به دوپاره کرده است روزی باید ازقلب پشتون درآورده شود،،،، !

طالب هم چنین باوری دارد.همچنانکه همه رژیم های حاکم در افغانستان وقومیت پشتون ازگذشته تابحال چنین باوری داشته ودارند. امامساله پشتون تنها در تقسیم آن نیست.بحث مهمتر ادعای کابل است که روی سه بخش مهم که درمعامله دیوراند به باور افغانها از افغانستان جدا وبه امپراطوری استعماری انگلیس ملحق شدند وپاکستان وارث آن شده است، یعنی هفت منطقه قبایلی ، ایالت خیبر پختونخواه وایالت بلوچستان می باید به قلمرو ملی افغانستان بازگردانده شوند.

طبق همین برداشت مهلت ۱۰۰ ساله ای برای اعتبار خط مرزی دیوراند وجود داشته است که آنهم دیر زمانی است درسال ۱۹۹۳م. پایان یافته است. کافی است که درارتباط با این موضوع درنظر داشته باشیم که بلوچستان شرقی ملحق شده به پاکستان به تنهائی ۴۷ درصد خاک پاکستان را تشکیل میدهد.

روشن است که طالب با تخریب دیوار امنیتی دیوراند پاکستان را درچه تنگنای راهبردی قرار داده است وسکوت مطلق خبری دراین باره کاملا حساب شده است تا مناسبات طالب وپاکستان را بیش از این متزلزل نکند و راهی برای حل معقول این مشکل یافت شود.

بنظر میرسد که ژنرال های پاکستان دو خطای راهبردی مرتکب شده باشند بدون آنکه خود به پیامد های بلند مدت آن توجه داشته باشند. ظاهرا منافع کوتاه مدت آنقدر اغوا گرایانه بوده که کار کشته ترین ژنرال ها در آی.اس. آی راهم دچار اشتباه محاسباتی کرده است.

اول- سرمایه گزاری روی جریان رادیکال تفکر طالبانی با هدف وکار کرد دوگانه درافغانستان ایجاد دولتی ضعیف ودست نشانده در کابل که قدرت عرض اندام درمقابل پاکستان نداشته باشد وپاکستان بر سرنوشت آن حاکم شود . هند را از کابل اخراج کند عمق استراتژیک پاکستان تامین وراه ارتباطی بدون مانع با آسیای مرکزی گشوده شود.
کارکرد دوم جریان رادیکال مذهبی درکشمیر هند می باید از طریق تقویت لشکر طیبه جیش محمد وحرکت المجاهدین متحد با طالبان القاعده وداعش عملیاتی شود. اما حقیقت آن است که هردو استراتژی پاکستان باتحولاتی که درکشمیر هند بعد از لغو قانون خودمختاری ویژه کشمیر واداره آن از طرف دولت مرکزی هم چون سایر ایالت های هند و قدرت گرفتن طالبان درکابل با بن بست روبرو شده است.تخریب دیوار امنیتی احداثی پاکستان درخوست عینی ترین نشانه شکست استراتژی پاکستان است.دیوار امنیتی درطول مرز ۲۵۰۰ کیلومتری در آنجاهایی که کوه ها مانع طبیعی بوجود نیاورده اند دردستور کار ارتش پاکستان است ولی دردوره جدید قدرت طالبان بهمان سادگی دولت قبلی نخواهد بود.گذشته از این دراستراتژی پاکستان این دیوار امنیتی مرزهای ایران وپاکستان درمنطقه بلوچستان را نیز شامل میشود وظاهرا بارضایت ضمنی طرف ایرانی بدون مشکل خاصی دارد پیش میرود .منتها یکسانی اهداف دیوار امنیتی که دائمی کردن جدائی قومیتی است و در جغرافیای زیست پشتون قرار است جدائی پشتون ها را دائمی سازد و درجغرافیای زیست بلوچ دیوار امنیتی قومیت بلوچ رااز هم جداکند ، احتمالا به نتایجی یکسانی منتهی خواهد گشت.

بدین معنی که در جغرافیای زیست پشتون واکنش منفی را درقالب ترکیبی از نگاه قومی ورادیکالیسم مذهبی طالبانی باعث خواهد شد ، همان چیزی که در تخریب دیوار خوست شاهد آن هستیم.

دوم- عدم درک شدت رقابت های بین المللی درافغانستان

دومین خطای استراتژیک پاکستان درافغانستان ارزیابی شتابزده در باره پیروزی سهل وبدون جنگ طالبان وساقط کردن سریع دولت لیبرال غنی بود.پاکستان درمعامله دوحه شرکت داشت.اما ارزیابی واقع بینانه ای نداشت که پس از این پیروزی ساده طالب، افغانستان یکبار دیگر درکانون رقابت قدرت های رقیب جهانی قرار میگیرد وبازی بزرگ جدید باطرف های متفاوت تری از شکل سنتی اش درافغانستان براه خواهد افتاد.چین به عنوان قدرت درحال ظهور وآمریکا آنطور که تصور شده قدرت درحال افول درجغرافیای پشتون وبلوچ وارد چالش شده اند.

دعوای اصلی قدرت هژمون جهانی در دهه های باقی مانده قرن جاری ۲۱ م. است.چین از طریق ابر پروژه یک کمربند–یک جاده میخواهد افغانستان را درچارچوب” سی پک ” دراتحاد با پاکستان و از طریق موافقتنامه راهبردی ۲۵ ساله ایران وچین با ایران پیوند دهد واز کراچی تا جاسک به کل ساحل مکران اقیانوس هند دسترسی داشته باشد و در تداوم آن ازطریق سرمایه گزاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در صنایع نفت وگاز وپتروشیمی ایران موقعیت خود را در حوزه انرژی خلیج فارس تقویت کند . درمقابل آمریکا می خواهد زیر آب چین ویک کمربند –یک جاده را در جغرافیای پشتون وبلوچ بزند.

خطای استراتژیک پاکستان این است که خود را درمعرض این رقابت های فشرده آمریکا وچین قرار داده است.موقعیتی که هر آن ممکن است درمعرض دخالت وحتی معامله قرار گیرد.پاکستان وکل منطقه بدرستی درک نمی کنند که چرا آمریکا در دوحه شکست نظامی را بدون اعتراف ازطالب پذیرفت وبالاتر از آن تن به پذیرش شکست ایدئولوژیک داد واز دولت لیبرال دمکرات غنی به این سادگی دست کشید و افغانستان را به طالب ایدئولوژیک واگذار کرد.

این معما قابل فهم نخواهد شد مگر آنکه طرح های پیچیده آمریکا در ارتباط با محاصره چین در قالب کواد یک و کواد “دو”رادرنظربگیریم.کواد یک اتحاد استراتژیک هند استرالیا ژاپن و آمریکا،،،، وکواد” دو” اتحاد آمریکا بریتانیا استرالیا وزلاند نو است.

دردوحه، افغانستان با طالب معامله شده است.ما به ازایی که طالب بپردازد چیست؟!
مشکل دقیقا در همین جا است که: بدلیل پنهان کاری درمعامله دوحه نمیتوان درباره آن وحدت نظری سراغ گرفت. اما یک احتمال وجود دارد : (توافق طالب وآمریکا به طالبانیزه کردن جغرافیای زیست پشتون وبلوچ.)

این یک احتمال است.تخریب دیوار امنیتی ارتش پاکستان بوسیله طالب درخوست واولین برخورد نظامی مرزی طالبان و پاکستان درشرایطی که همگان فکر میکنند پاکستان درافغانستان برنده اصلی است،چه بسا در راستای معامله دوحه قابل تفسیر شود.ادعای تحریک طالبان پاکستان بعد از یک دور مذاکره ناتمام به وساطت شبکه حقانی که هدف آنها اسلامی کردن پاکستان است ونه تنها مناطق قبایلی آگاهانه بایکوت خبری شد وچنین تبلیغ شد که طالب پاکستانی نیرویی جدا از طالب افغانی است اما حقیقت چیز دیگری است طالب افغانی و پاکستانی یکی است هم به لحاظ خواستگاه قومی پشتونی اش وهم به لحاظ ایدئولوژی ومکتبی رادیکال دیو بندی اش.

آنچه ابهام دارد اهداف پشت پرده طراحی شده خلیل زاد و ملا برادر در معامله دوحه است.اگر آمریکا هدف راهبردی خود را متوقف کردن چین وخنثی کردن پروژه یک کمربند یک جاده درجغرافیای پشتون وبلوچ از واخان،قره قروم از دامنه هندوکش تا ساحل مکران قرار داده باشد طالبانیزه کردن قدرت به افغانستان نمیتواند محدود باقی بماند .درچنین وضعیتی آمریکا خواهد باخت وخیلی زود تر از آنکه انتظار میرود ،چین آمریکا را ازنردبان قدرت هژمون جهانی به زیر خواهد کشید. منتها بحث این است که در آمریکا هنوز این آمادگی ذهنی بوجود نیامده است که شکست را بپذیرد.مقاومت درسطح جهانی است اما اولویت درافغانستان وبویژه جغرافیای پشتون وبلوچ قرار گرفته است قوی ترین ابزار طالبانیزه کردن قدرت است.بعد از افغانستان نوبت پاکستان است.

در دوحه احتمالا چنین معامله شده واگر هم نشده باشد درنتیجه آن محتمل است.پاکستان درخطای استراتژیک اش تنها افغانستان رادرمعرض معامله قدرت های رقیب قرار نداده است بلکه خود و کل منطقه را درچنین موقعیتی قرار داده است. ریسکی بادرجه ای از شکست وپیروزی هردو، بدین معنی که اگر چین برنده آن باشد پاکستان برنده است ولی اگر آمریکا برنده آن باشد هند برنده وپاکستان بازنده بزرگ آن خواهد بود.

تکلیف نهائی هم درجغرافیای پشتون وبلوچ رقم خواهد خورد
باید منتظر ماند ودید که سرنوشت منطقه که پاکستان آنرا درمعرض معامله قدرت های جهانی قرار داده است چگونه رقم خواهد خورد. درشرایط کنونی برد وباخت هردو ازشانس برخورداند. منطقه اگر درمسیر طالبانیزه شدن به پیش رود باخت چین و برد آمریکارا رقم میزند،،،، ولی درهمان حال قدرت بازی گری آی اس.آی پاکستان وچین را نباید دست کم گرفت .چه بسا آنها خود ابتکار عمل را بدست گیرند و اهرم رادیکال طالب را مصادره کنند.

نویسنده

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=3732
  • نویسنده : پیرمحمد ملازهی
  • 763 بازدید

برچسب ها