سرنوشت روسیه و اروپا به کلی از یکدیگر جداست
بیانیه نتانیاهو درباره نسلکشی ارامنه و پیامدهای آن برای شامات و قفقاز جنوبی
ایران شناسان روس
ریشهیابی مواضع آسیای مرکزی نسبت به تجاوزات رژیم صهیونیستی
مجمع بینالمللی شهری بریکس ۲۰۲۵: پلتفرمی راهبردی برای همگراییهای نوین و توسعه پایدار ایران
تاثیر نتایج انتخابات ریاست خودمختاری قبرس شمالی بر سیاست خارجی ترکیه
مواضع متفاوت و بعضاً متناقض آسیای مرکزی شامل فرصتها و تهدیدهایی برای جمهوری اسلامی ایران است. این موضعگیریها، با ظهور در وضعیت ضعیف خود در قبال جنگ 12 روزه و تفاوت معنادار آن در قبال موضع مشابه این کشورها در قبال تجاوز محدود رژیم صهیونیستی به قطر، نشان داد که عملاً ایران اولویت بالایی در موازنهها و منطق هزینه و فایده کشورهای آسیای مرکزی ندارد. لذا، برای پیشگیری از تکرار چنین مواضعی و حتی پیشروی آن در حمایت از رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران باید تقویت بسترهای اثرگذاری بر مواضع و تصمیمهای آسیای مرکزی را در دستور کار قرار دهد.
طرح اجرای «کریدور شمال-جنوب» (International North–South Transport Corridor) که قرار است سواحل ایران در خلیج فارس و دریای عمان را از طریق خاک ایران و کشورهایی نظیر جمهوری آذربایجان و روسیه، به شمال اروپا متصل کند، سالها است که روی میز است. با این همه، فرصت سوزیهای داخلی و تحریمهای بین المللی، ممکن است دیر یا زود این طرح را که میتواند تجارت خارجی ایران را متحول کند، از صرفه اقتصادی بیندازند.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در مقاله ای کشورهای غربی و در راس آن آمریکا را متهم کرد که برای تبدیل اوکراین به پایگاه ضدروسیه تلاش می کنند و برنامه بزرگی برای این منظور تدارک دیده شده و اجرا می شود.
از دیدگاه آذربایجان، ادامه مسیر کنونی که با دولت حسن روحانی آغاز شده روش بهتری است. الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان در پیام تبریک خود به رئیسی بر همکاری های راهبردی دو کشور تاکید کرد. برخی از تحلیلگران در باکو این پیام را به عنوان دعوت از ایران برای تبدیل شدن به سهامدار نظم بعد از جنگ در قفقاز جنوبی تفسیر کردند.
آنچه طی روزهای گذشته از تحولات افغانستان مخابره شد این است که همچنان دخالت کشورهای خارجی در این کشور مشهود است؛ به گونهای که در پیشرویهای طالبان میبینیم که این جریان بدون شلیک حتی یک گلوله، بسیاری از شهرهای افغانستان را به تصرف خود در میآورد.
این روزها طالبان در افغانستان مدام در حال فتح شهر و روستاست؛ درست در زمانی که ایالات متحده در حال ترک این کشور است.
طالبان یک جنبش نظامی بوده که در ادامه مسیر حیات خود، وجهه سیاسی هم پیدا کرده است. طی سالهای اخیر، هر زمان بحث مذاکرات صلح افغانستان پیش آمده، یکی از محورهای اصلی این بوده که طالبان باید برای سهیم شدن در قدرت، سلاح خود را زمین بگذارد، حزب سیاسی تشکیل دهد و از طریق روند سیاسی با شرکت در انتخابات، وارد قدرت شود. در چارچوب این ایده، این مردم هستند که طالبان را انتخاب میکنند. اما مسئله این است که در قاموس طالبان، مردم نقشی ندارند.
جمهوری خلق چین در سالهای اخیر تبدیل به یکی از تولید کنندگان بزرگ تسلیحاتی نظامی شده و بخش عمدهای از سامانههای مورد نیاز خود را در داخل تولید میکند و در عین حال در بازار صادرات نیز حضوری فعال دارد، اما در عین حال همچنان بخشی از نیاز خود را نیز وارد میکند.
با مشخصشدن تصمیم آمریکا مبنیبر خروج از افغانستان اکنون مسئولیت مدیریت برخی تغییرات در افغانستان برعهده قدرتهای منطقهای است؛ ایران، پاکستان، هند و هم چنین چین و روسیه از جمله بازیگران مهم در تحولات افغانستان هستند. با آغاز مذاکرات صلح برخی کشورها همانند چین و روسیه نقش فعالتری پیدا کردند و در مقابل برخی دیگر از جمله هند در بهترین حالت نقش حاشیهای داشتند. این امر موجبات نگرانی هند از منافع خود در افغانستان را به وجود آورده است. مسئلهای که در این نوشتار مورد بررسی قرار میگیرد تبیین معمای هندی درباره آینده افغانستان با اتکا به موقعیت ایران است.