بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۱)
بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱)
❗️بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱)
پیامدهای تحریمها علیه روسیه
واقعیتهای توافق هستهای اوکراین
دیدگاههای ملی در مورد ریسکزدایی اروپا از چین
مواضع کاملا هریس نامزد احتمالی ریاست جمهوری آمریکا نسبت به روسیه
واکاوی مواضع اعلامی طالبان در قبال رژیم صهیونیستی
دو سال درگیری روسیه و اوکراین: ده درس برای یادگیری
زلیخا، زنی با چشمان باز
رویکرد نامتوازن فرانسه در قفقاز جنوبی
به نظر میرسد که دولت چهاردهم در آغاز مسیر خود برای بهبود روابط با غرب و حفظ توازن در سیاست خارجی با مشکلات متعددی مواجه شود. از یک سو روسیه به دلیل جنگ اوکراین و مواجهه با غرب، علاقهمند است تا ایران را بهعنوان یک شریک در کنار خود حفظ کند و اجازه ندهد با بهبود روابط ایران و غرب فاصله میان مسکو و تهران افزایش پیدا کند و از سوی دیگر انتظار میرود که دولتهای غربی برای بهبود روابط با تهران پیششرطهایی برای رابطه تهران و مسکو وضع کنند.
آنچه در حال حاضر کرملین و کشورهای عربی و رهبران آسیای مرکزی به دنبال آن هستند، ایجاد تنوع در شرکای منطقهای بهمنظور بالا بردن قدرت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک خود در مقابله با قدرتهای خارجی است. هرچند در این میان موانعی نیز وجود خواهد داشت. بهطور مثال گسترش سیاستهای دینی مذهبی برخی کشورهای عربی در آسیای مرکزی، خطر گسترش افراطگرایی را افزایش خواهد داد که منجر به حساسیت مسکو و پکن نیز خواهد شد.
نهادهای مدنی و احزاب سیاسی لازمه و برآمده از جامعهای در حال توسعه با خصوصیاتی مانند افزایش میزان شهرنشینی، ازدیاد درصد باسوادی، گسترش ارتباطات و رسانههای گروهی، حمل و نقل، پیدایش نهادهای جدید و پیچیدگی و تخصصی شدن امور هستند. به دیگر سخن جامعه در فرایند گذر از سنت به مدرنیسم درمییابد که به جای نهادهای سنتی یا در کنار آنها به نهادهای تازهای نیاز دارد تا ضمن تسهیل روند جامعهپذیری و آموزش سیاسی جامعه، سازوکار مشارکت سیاسی مردمی را سامان دهد. تأسیس نهادهای جدید، نوعی سیاستگذاری است که کشورهایی که افراطگرایی در آنها رواج یافته برای جبران عقبماندگی خود اتخاذ میکنند. گرچه جوامع جهان سوم، احزاب سیاسی نوپای خود را از الگوهای حزبی جوامع صنعتی اخذ کردهاند، با این وجود احزاب سیاسی در کشورهای بهاصطلاح جهان سوم بیشتر دست خوش ضعفها و نارساییهای ساختاری و کارکردیاند.
جنگ در اوکراین و غزه به نوعی موید استدلال چین است که جهان روز به روز بینظمتر میشود. از نظر پکن، حمایت ایالات متحده از کمپین اسرائیل در غزه نشان میدهد که تظاهر این کشور به احترام به قوانین و حقوق بین الملل یک ژست و ظاهرسازی است. در حالی که ایالات متحده به سرعت جنایات جنگی روسیه در اوکراین و رفتار چین با اویغورها را محکوم کرد، در مواجهه با اسرائیل، سکوت کرده است.
یکی از مهمترین نشانههای بازیگری جدید کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در آسیای مرکزی، تعاملات و مناسبات متراکم در طول سه ماه اخیر بوده است. حجم قابل توجهی از دیدارهای مقامهای عالیرتبه، نشستهای مشترک و رویدادهای اقتصادی بین این کشورها در این بازه بهوقوع پیوسته که تا پیش از این، سابقه نداشته است. مهمترین محورهای این بازیگری در حوزههای سیاسی؛ با هدف همگرایی بیشتر و در حوزه اقتصادی؛ با هدف تعریف منافع در سطح ژئواکونومی و همچنین در حوزه امنیتی- دفاعی بوده است.
محمود شوری، تحلیلگر مسائل بینالملل و معاون اندیشکده ایران و اوراسیا (ایراس) معتقد است: اگر بخواهیم روابط روسیه با ایران و کشورهای عربی را در کفه ترازو قرار دهیم، متأسفانه باید گفت رابطه با ایران ارزش استراتژیک زیادی برای روسیه ایجاد نمیکند.
نتیجه مطالعات انجام شده توسط جامعه شناسان در قزاقستان حاکی از غلبه ارزشهای سکولار بر ارزشهای دینی است که در این زمینه شکاف و عدم تعادل وجود دارد.
واقعیت آن است که تا پیش از این روسیه و در برخی مواردِ محدود، چین، تأمینکنندگان اصلی تسلیحات و تجهیزات دفاعی کشورهای آسیای مرکزی بودند. بازیگران دیگر در صورت تأمین در حوزههای غیرراهبردی حضور داشتند. اکنون به نظر میرسد این حوزهها با بازیگری ترکیه و ایران در حوزه پهپادی، ورود ناوهای جنگی جدید به دریای خزر، و یا پیشنهادهای اخیر فرانسه برای فروش جنگندههای رافائل و یا سامانههای پدافندی مستر گراند 400 در آستانۀ تغییر توازن قرار گرفتهاند.
در حال حاضر تأثیر الیگارشها بر اقتصاد قزاقستان میتواند چند وجهی باشد. آنچه اکنون به نظر میرسد این است که الیگارشهای قزاقستان با توجه به توانایی کنترل و تسلط بر بازارهای مختلف، در حال تضعیف امکان رقابت توسط گروههای دیگر در بخشهای اقتصادی قزاقستان هستند. در مقطع کنونی بعید است که تلاشهای چندبارۀ توکایف برای «الیگارش زدایی» از اقتصاد قزاقستان به نتیجۀ مطلوبی برسد