تاریخ : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 19 شوال 1445 Saturday, 27 April , 2024

نشست «نوروز در ایران و اوراسیا»

  • ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۸
نشست «نوروز در ایران و اوراسیا»
نوروز، جشن تولد انسان و کمربند صلح و دوستی و اتحاد میان سرزمین‌ها است

#اختصاصی

 

چهارمین نشست از سلسله نشست‌های پیوندهای فرهنگی و تمدنی ایران و اوراسیا با موضوع «نوروز در ایران و اوراسیا» با حضور سید دکتر محمد بهشتی، دکتر عبدالمهدی مستکین و دکتر محمود جعفری دهقی، در روز شنبه، ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ به میزبانی مؤسسه ایراس برگزار شد.

آقای دکتر مهدی سنایی

در ابتدای نشست، دکتر مهدی سنایی استاد دانشگاه تهران و بنیانگذار موسسه ایراس به حاضرین در نشست خوش آمد گفت و توضیحاتی در مورد نوروز و آیین برگزاری آن در کشورهای منطقه اوراسیا ارائه نمود. سنایی گفت: «نوروز در سرزمین‌های مختلف از جمله کشورهایی که در دوران پسا شوروی به استقلال و هویت رسیدند، جشن گرفته‌ می‌شود.» این کشور‌ها نوروز را بیش از ایران جشن‌ می‌گیرند. اگر نوروز در ایران یک جشن خانگی است، اما در این کشورها یک جشن خیابانی محسوب می‌شود و به صورت گسترده آن را برگزار می‌کنند». سنایی در پایان سخنان خود، به ضرورت توجه به تاریخ کشور، زبان وادبو پارسی، سنت‌ها و نوروز اشاره نمود تا بدین سبب ایران همچنان خاستگاه نوروز باقی بماند.

 

آقای دکتر محمود جعفری دهقی

نوروز، جشن تولد انسان و کمربند صلح و دوستی و اتحاد میان سرزمین‌ها است.

نخستین سخنران این نشست دکتر محمود جعفری دهقی، استاد گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران بود.  دهقی در مورد نوروز در ایران باستان صحبت کرد. او به روایت داستان پیدایش «نوروز» و همچنین دلایل برگزاری جشن «چهارشنبه سوری» و معنای وجودی «حاجی فیروز» در ایران باستان پرداخت.

او گفت: «نوروز، بحث نوزایی است. نوزایی بحثی است که ایرانیان در دوران کهن به آن اعتقاده داشته‌اند. امروزه، زمان از نظر ما طولی در نظر گرفته می‌شود؛ اما نیاکان ما زمان را گردشی می‌دانستند. مردم در آن زمان بر این عقیده بوده‌اند که هر چیزی همچون گردش فصول دارای بازگشت است.»

او به برگزاری انواع جشن‌ها در ایران باستان اشاره نمود و گفت به صورت کلی «در ایران باستان دو گونه جشن برگزار می‌شده است: گونه اول شامل جشن‌های مذهبی و دینی بوده (مانند جشن سده) و گونه دوم آن، در گروه جشن‌های ملی و مردمی )مانند جشن نورز( قرار‌ می‌گرفت.

دهقی داستان آغاز نوروز را اینگونه بیان نمود: «به اعتقاد نیاکان ما، خداوند در جهان روشنی به سر می‌برده؛ از سوی دیگر، باور بر این بوده که یک جهان تاریکی هم وجود داشته که اهریمن در آن بوده است. اهریمن با دیدن جهان روشنی، از روی حسد به این سرزمین حمله می‌کند. پس از این حمله، اهورامزدا  تصمیم به اقدامی می‌گیرد تا دیگر اهریمن نتواند به جهان روشنایی حمله و آن را  تاریک نماید. بنابراین، اهورامزدا به اندیشه آفرینش انسان می‌افتد. در واقع، از دیگاه نیاکان ما، انسان برای مبارزه با فساد، شر و اهریمن آفریده شده است.

پیاده سازی این هدف نیازمند مقدماتی بوده است. او افزود: «برای این هدف، انسان نیاز به سرزمین، آب، گیاهان، چهارپایان و …. داشت؛ آفرینش هر یک از این مراتب ششگانه در یکسال اتفاق می‌افتد. براساس اعتقاد نیاکان ما آفرینش آسمان مانند سپری بوده برای جلوگیری از هجوم اهریمن و هر یک از ستاره‌های آسمان همچون یک سرباز تلقی‌ می‌شدند.»

دهقی افزود: در ایران باستان «اعتقاد بر این بوده است که میان هر یک از این آفرینش‌ها یک توقف پنج روزه  وجود داشته که ایرانی‌ها این پنج روز را به برگزاری جشن می‌پرداختند. آخرین آفرینش، آفرینش انسان است که در پایان سال اتفاق می‌افتد و با نورز مصادف بوده است. بنابراین به اعتقاد گروهی از پژوهشگران، نوروز جشن تولد انسان است.»

او به داستان پیدایش نوروز در شاهنامه نیز اشاره نمود. دهقی گفت: «البته داستان آغاز نوروز به گونه‌ای دیگر در شاهنامه بیان شده است. به روایت شاهنامه، وقتی جمشید به فرمانروایی رسید، جهان سراسر فراوانی، روشنایی و بهزیستی شد. مردم گرد آمده و برای او جشن گرفتند. در نهایت، روزی که روز تکامل دادگری و فرمانروایی جمشید بود، را نوروز خواندند.»

پیدایش چهارشنبه سوری:

با توجه به اینکه چهارشنبه سوری از دیگر رسوم مهم ایرانیان پیش از نوروز است، دهقی به توضیح داستان پیدایش چهارشنبه سوری نیز پرداخت. او گفت: «ایرانی‌ها معتقد بودند که در آخر سال ارواح درگذشتگان برای احوال پرسی به زمین برمی‌گردند تا با خویشان خود دیداری داشته باشند. مردم بر روی پشت بام‌ها آتش روشن می‌کردند تا این ارواح بتوانند خانه بستگان خود را بیابند.»

پیدایش شخصیت حاجی فیروز

دهقی در مورد پیدایش حاجی فیروز  این گونه گفت: «برخی معتقدند حاجی فیروز برگرفته از میان رودان است. الهه‌ای به نام تموز در میان رودان بوده که قرار بوده با دموزی ازدوج کند. اما این الهه به دلایلی به زیر زمین منتقل می‌شود و دموزی برای یافتن او به جهان زیر زمین‌ می‌رود. بازگشت او مصادف است با بهار و زیبایی و طبیعت. حاجی فیروز در واقع بازگشت الهه و شاه دموزی، که همراه با آمدن بهار است، را به ما خبر می‌دهد.

او در ادامه به بیان داستان پیدایش حاجی فیروز از زبان بهار نیز‌ می‌پردازد. «اما بهار روایتی دیگری از آن دارد و آن را به سیاوش مربوط می‌داند. سیاوشی که به سلامت از آتش عبور می‌کند. در واقع، ایزدی بوده که در زمستان برای گرم نگه داشتن زمین به زیر زمین می‌رفته و بهار دوباره به روی زمین‌ می‌آمده و آمدن آن بر روی زمین یعنی آمدن دوباره طبیعت و سبزه. حاجی فیروز آمدن بهار را خبر می‌داده است.»

دهقی در پایان به جغرافیای نوروز‌ می‌پردازد و‌ می‌گوید: «جغرافیای نوروز بسیار گسترده است. نوروز در آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، ترکیه، پاکستان، هندوستان، تاجیکستان، افغانستان، ترکمنستان، قرقیزستان، بلغارستان، مصر، ژاپن و چین با درجات متفاوتی جشن گرفته‌ می‌شود و به همین دلیل «نوروز‌ می‌تواند به یک کمربند صلح و دوستی و اتحاد میان این سرزمین‌ها تبدیل شود.»

 

دکتر عبدالمهدی مستکین

آقای دکتر عبدالمهدی مستکین، مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو به عنوان دومین سخنران، صحبت‌های خود را با شعری از ناصر خسرو آغاز نمود:

به حکمت چون شد آبادان دلت نیکو سخن گشتی                 که جز ویران سخن ناید برون از خاطر ویران

مستکین معتقد است اگر همین یک بیت شعر سرلوحه مجریان امور فرهنگی و مملکتی قرار گیرد، بسیاری از مشکلات این سرزمین حل خواهد شد؛ زیرا از دل ویرانه نباید انتظار سخن زیبا و حکیمانه داشت. او گفت: «تا زمانی که ما پاس زمستان را نداریم، هرگز به شکفتن نوروز نخواهیم رسید». مستکین به اهمیت پاییز و زمستان در درک نوروز اشاره نمود و گفت: «از نگاه سعدی، داستان نوروز داستان غفلت ستیزی است. اگر کسی زرد رویی ایام خزان و ترش‌رویی زمستان را درک نکند، پیام شکفتگی بهار را دریافت نخواهد کرد.»

مستکین مشکلات زندگی را به پاییز و زمستان تعبیر کرد و آن را لازمه رسیدن به بهار زندگی دانست. او گفت:  «اگر فرد بداند در پس این زمستان یک رویش، زایش و پویش وجود دارد، اگر بداند که این فراز و فرودها، دره‌ها و جریده‌ها باید در مسیر سنگلاخ زندگی باشد تا صدای آب نوازشگر باشد، آنسان است که آدمی می‌تواند به شکوه رشد و عظمت خود پی ببرد. تمام سختی‌ها برای یافتن و درک خود است.» مستکین در ادامه به شعری از مولانا استناد نمود:

امتحان‌های زمستان و خزان                   تاب تابستان بهار همچو جان

بادها و ابرها و برقها                            تا پدید آرد عوارض فرقها

تا برون آرد زمین خاک‌رنگ                     هرچه اندر جیب دارد لعل و سنگ

آن بهاران لطف شحنه‌ی کبریاست               و آن خزان تخویف و تهدید خداست

و آن زمستان چارمیخ معنوی                   تا تو ای دزد خفی ظاهر شوی

پس مجاهد را زمانی بسط دل                   یک زمانی قبض و درد و غش و غل

حق تعالی گرم و سرد و رنج و درد              بر تن ما می‌نهد ای شیرمرد

خوف و جوع و نقص اموال و بدن             جمله بهر نقد جان ظاهر شدن

نکته دوم در سخنان مستکین، موضوع شکوفا شدن انسان بود. او گفت: «غنچه تا زمانی که تبدیل به گل نشده، عطر، بوی و گرده افشانی ندارد. او افزود: «ما انسان‌های امروز نیز در دوران غنچگی مانده‌ایم. انسانی که در دوران غنچگی باقی مانده، عطر  و بویی ندارد و خدمتی هم نمی‌تواند انجام دهد.»

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی        که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی (حافظ شیرازی)

مستکین نکته سوم خود را با استناد به شعری از سعدی در مورد غنیمت شمردن عمر و اهمیت استفاده از فرصت‌های کم زندگی بیان نمودند:

بیا ای که عمرت به هفتاد رفت        مگر خفته بودی که بر باد رفت؟

همه برگ بودن همی ساختی          به تدبیر رفتن نپرداختی

قیامت که بازار مینو نهند                منازل به اعمال نیکو دهند

دکتر سید محمد بهشتی شیرازی

جادوری نوروز، ایرانی بودن را به یاد ما می‌آورد

دکتر بهشتی، پژوهشگر و رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، طولانی‌ترین شب را شب نوروز خطاب کرد. او گفت: «شب عید تقریبا از اوایل اسفند ماه شروع می‌شود. در این روزها همه در هیاهوی انجام دادن یا ندادن امور و کارهایی هستند. نوروز دلیل یک اتفاق فراگیر است و تمامی افراد اعم از ترک، لر و کرد و… دانشمند و عوام به نوروز مبتلا می‌شوند.» بهشتی دلیل این امر را جادوی نوروز بیان نمود و افزود: «در نوروز جادویی وجود دارد که همه را مبتلا می‌کند. اثر وجود نوروز هزاران سال باقی مانده است.»

او به موضوع دشمنی با نوروز نیز اشاره نمود؛ اینکه در طول هزاران سال گذشته مکرر اقداماتی در جهت نابودی آن صورت گرفته است. به گفته بهشتی یکی از این افراد امام محمد غزالی می‌باشد که در یکی از آثار خود نسبت به نوروز اعتراض می‌نماید. بهشتی در ادامه به این موضوع تاکید نمود که «این اتفاق افتادنی نیست. نوروز نابود شدنی نیست. این به دلیل جادویی است که در نورز وجود دارد و آن‌ را از بسیاری از اتفاقات مصون می‌دارد.»

او همچنین به برپایی همایشی بین‌المللی با حضور کشورهای مختلف با هدف تولید ادبیات معاصر در مورد نوروز اشاره نمود و گفت: «از آنجایی که نوروز در کشورهای مختلف همچون افغانستان، ترکیه، کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی جشن گرفته می‌شود، بنابراین همایشی با هدف تولید ادبیات معاصر در مورد نوروز ترتیب داده شد که این همایش در سه دوره برگزار گردید. در این راستا، میهمانانی از کشورهای نوروز نیز دعوت شده بودند. در این همایش، سخنرانان خود را اینگونه معرفی می‌کردند: من ایرانی هستم اهل تاجیکستان، من ایرانی هستم اهل ازبکستان، من ایرانی هستم اهل افغانستان، من ایرانی هستم اهل آذربایجان.» بهشتی دلیل این اتفاق را جادوی نوروز‌ می‌داند. اتفاقی که به ندرت رخ می‌دهد.

او در ادامه به ماجرای ثبت نوروز در یونسکو اشاره نمود. به دنبال تصویب کنوانسیونی تحت عنوان کنوانسیون میراث غیر‌ملموس در سال ۲۰۰۳، نوروز اولین اثر ثبت شده از سوی ایران در این کنوانسیون بود. این موضوع همزمان با دوران خدمت دکتر بهشتی در میراث فرهنگی رقم خورده است که در آن زمان تصمیم گرفته شده تا  اولین استفاده از این کنوانسیون ثبت جهانی نوروز باشد.

او افزود: «براساس قوانین، آماده سازی و پیگیری پرونده ثبت جهانی نوروز در یونسکو، نیازمند معرفی یک کشور به عنوان نماینده  رسمی برای پیگیری امور بود و تمامی کشورهای حاضر در همایش تولید ادبیات معاصر نوروز، ایران را به عنوان نماینده این امر معرفی کردند و این به دلیل جادوی نوروز اتفاق افتاد.»

بهشتی در ادامه افزود: ما در ایران آثار مادی و معنوی فراوانی داریم. اما تعدادی از این آثار همچون شاهنامه، تخت جمشید، میدان نقش جهان و نوروز آینه تمام قد فرهنگ ایرانی هستند. او فراموشی و غفلت از کیستی و هویت ایرانی را یکی از مشکلات عمده دوران معاصر خطاب کرد. او گفت: «ما در دویست سال اخیر، دچار نوعی نسیان نسبت به کیستی و اهلیت خودمان شده ایم. بهشتی راه حل و درمان این غفلت را آثار تاریخی و فرهنگی برشمرد. او گفت: «این آثار معنوی همچون آینه‌هایی هستند که وقتی روبروی آنها قرار می‌گیریم، کیستی ما هستند. واقعیت وجودی ما و کیستی ما در این آینه‌ها نمود پیدا می‌کند. ما چهره‌های آشنایی را از خودمان می‌بینم که مدت‌هاست فراموش کرده‌ایم. این چهره دیدنی است و در ما ایجاد آرامش می‌کند. جادوری نوروز، ایرانی بودن را به یاد ما می‌آورد.»

نشست «نوروز در ایران و اوراسیا» با پرسش و پاسخ و اجرای دو قطعه موسیقی توسط میلاد برزگر به پایان رسید. یکی از این قطعات به یاد دولتمند خلف نواخته شد.

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=10174
  • نویسنده : مریم شایگان (کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای)
  • منبع : موسسه مطالعات ایران اوراسیا (ایراس)
  • 2340 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.