بازتاب اعتراضات به درگذشت مهسا امینی در شبکه‌های اجتماعی روسی؛ از انقلاب رنگی تا نقش اردوغان!

با این حال برای روس‌ها که بارها با اقدامات و سیاست‌گذاری غرب بر علیه خود در منطقه پیرامونی مواجه شده‌اند، همواره تفکراتی متفاوت از سایر اروپایی‌ها در مسائل سیاسی از جمله اعتراضات اخیر ایران شکل می گیرد، به علاوه که به صورت کلی جامعه روسیه تصویر مخدوشی از جمهوری اسلامی ایران ندارد.

با نگاه به عمده مطالبی که در شبکه‌های اجتماعی روسیه (رسانه‌های غیر رسمی) درباره حوادث اخیر ایران منتشر شده، یک موضوع کاملا به چشم می‌خورد، اینکه روس‌ها جایگاهی ویژه برای اقدامات خرابکارانه غرب در این حوادث قایل هستند، موضوعی که در شبکه‌های اجتماعی فارسی کمتر با آن روبرو می‌شویم.

یک خبرنگار روسی-ارمنی به نام میلِنا در رشته‌استوری دیروز خود به طور جامع به موضوع این روزهای ایران پرداخته و استوری‌اش توسط تعدادی از بلاگرهای مطرح روس هم بازنشر شده است. این نگاه از آن روی مورد توجه است که حالا هزاران روس در شبکه‌های اجتماعی آن را مطالعه کرده و باور دارند.

خلاصه‌ای از نوشتار میلنا:

دقت کرده‌اید اعتراضات در ایران دقیقا چه زمانی آغاز شد؟ زمانی که ایران به عنوان عضو کامل در سازمان همکاری شانگهای وارد شد، اعلام کرد که به طور جدی دربرابر تغییر مرزش با ارمنستان خواهد ایستاد و روسیه هم شروع کرده به حملات گسترده به اوکراین با استفاده از تسلیحات ایرانی. یعنی ایران حالا به یک بازیگر تمام‌عیار در قفقاز، آسیای مرکزی و شرق اروپا بدل شده است و طرف روسیه را می گیرد. این سیاست تهران به ضرر چندین طرف است. اول اردوغانی که قصد داشت ارمنستان را برای خود بردارد و توران بزرگ را بسازد. آمریکا و انگلیس و اسرائیل هم که دهه‌هاست با ایران در نزاع هستند و مشخص است نفع میبرند از این شرایط.

حالا متوجه هستید که معمولا اعتراضات همیشه چهره به اصطلاح “انسان دوستانه و مردمی” ندارند؟ معمولا دستان خارجی در این موضوعات سواستفاده می کنند. می بینیم که برای مثال دومین دختری که در ایران بعد از مهسا امینی به یک شخصیت برجسته در اعتراضات بدل شده، دختری اصالتا آذربایجانی است که سریعا کانال‌های خبری جمهوری آذربایجان را به واکنش واداشت تا روی این موضوع و ظلمی که با آذری های ایران می شود! تمرکز کنند. دختر اول کُرد بود و دومی آذری، یعنی دومین و سومین گروه‌های قومی بزرگ ایران که کمابیش ایده جدایی و تجزیه آنها مطرح بوده است.

ایران خوب یا بد الان تنها کشوری است که هم پشت روسیه را در نبرد با ناتو گرفته و از طرح توران بزرگ اردوغان جلوگیری کرده است. ایران عملا تنها حامی و ناجی ارمنستان است. من زمان جنگ قره باغ هم نوشتم که این جنگ آذربایجان با ارمنستان نیست، بلکه جنگ اسرائیل با ایران است و ایران هیچ گاه نمیخواهد یک همسایه نزدیک دیگرش یعنی ارمنستان به کنترل آمریکا و اسرائیل و ناتو بیفتد.

در موضوع فوت مهسا امینی، داستان روشن است که چه اتفاق تلخی رخ داد. اعتراضاتی که حالا به هفته دوم کشیده، ابتدا در سوگ مهسا بود و همه ایرانیان به شدت ناراحت و عصبانی بودند. اما به سرعت صداهای اعتراضی از غم برای مهسا به درخواست برای سرنگونی حکومت کشیده شد.

دقت کنید که من اصلا چنین رفتار از سوی پلیس با دختری به خاطر حجاب را نمی پذیرم اما سخن من درباره دلایل و پیامدهاست. این اولین مورد از مشکل آفرینی گشت ارشاد نبود، اما این یکی به حوادث چشمگیری منجر شد. کانال های تلگرامی جدیدی فعال شدند. حتی به زبان روسی که دائما اخبار اعتراضات در ایران و فروپاشی قریب الوقوع را گزارش می دهند. فوت دختر دوم هم خوراک تبلیغاتی کاملی برای کانال های باکویی فراهم آورد.

نقشه ایران با رنگ سیاه به یکی از نمادهای این اعتراضات بدل شده که بسیاری آن را روی پروفایل خود قرار داده‌اند. اما با نگاهی به پیج حدیث نجفی که همان دختر به ظاهر آذری بود، میبینیم که پرچم ایران طرحی خاص را روی خود دارد، روی این پرچم که خبری از دریای خزر و خلیج فارس هم نیست، یک علامت دست اعتراضی در کنار یک علامت دست با چهار انگشت یا همان “رابعه” دیده می شود. همان ژستی که از رجب طیب ارددوغان شروع شد و نمادی برای حرکت اخوان المسلمین به ویژه در مصر به شمار می رود. آیا این موضوع اتفاقی است؟

رسانه های ترکی و غربی حدیث را نسخه ایرانی جریان “زندگی سیاهان مهم است” یا BLM خواندند. بله من هم معتقدم حداقل دختر دوم در این حوادث مثل فلوید، قربانی بازی های سیاسی شد.

به همین خاطر حالا معترضان شعار می دهند “ما مخالف حجاب اجباری هستیم” اما این موضوع فقط ظاهرسازی است به ویژه برای استفاده از جمعیت بی اطلاع برای حضور در اعتراض. هدف نهایی ولی سرنگونی حکومت و بعد فروپاشی و تجزیه ایران است تا هر کشوری برای خودش تکه‌ای بردارد. در واقع برخی افراد به صورت هدفمند که فوت مهسا برایشان هیچ اهمیتی ندارد، دارند از احساسات بقیه برای گرم نگه داشتن اعتراضات استفاده می کنند.

ما چنین روش هایی برای گسترش اعتراضات را سابق بر این در اوکراین، گرجستان و بلاروس هم در طی سالهای اخیر دیده‌ایم. مثلا کشتار نخستین معترضان در جریان انقلاب میدان ۲۰۱۴ در اوکراین که هنوز هم پرونده های باز دارند. روسیه اسنادی داشت که آنها را اسنایپرهای آمریکایی قربانی کردند تا خشم عمومی برانگیخته شود.

پس این اتفاقات ایران تازه نیست. کسانی در خارج یا شرایط را برای اعتراضات فراهم می کنند یا از فرصت به وجود آمده استفاده می کنند. وقتی هم که اعتراضات به پایان نزدیک می شود، قربانی دومی پدید می آید. این اعتراضات قربانی های دیگری هم داشت. اما چرا دختر دوم پر رنگ شد؟ او اصالت ترک داشت و ظاهر و پوشش او هم کاملا باب میل جوانان معترض بود. یعنی نمادی از همان آزادی که میخواهند، کشته شد. این همان بازی با احساسات است. چنین وقایعی و نقش تک‌تیزاندازها در انقلاب مصر هم دیده شد. این رویه را تا نقطه غیر قابل بازگشت ادامه می دهند.

این همان انقلاب رنگی است. رسانه‌های فارسی خارج نشین را ببینید. دارند پرچم کردستان مستقل را روی تصویر مهسا امینی تبلیغ می کنند. ایده آل برای آنها این است که حکومت سرنگون شود، ایران تجزیه شود، هرکس تکه و سهم خود را بردارد و پرونده ایران برای همیشه بسته شود.

صفحه اینستاگرام مسیح علی نژاد را به عنوان یکی از پیشگامان این جریان نگاه کنید؟بلاروسی‌‎ها را کاملا به یاد پیج “NEXTA” می اندازد که همین نقش را در بلاروس ایفا می کرد. حتی فعالیت آنها در شبکه‌های مجازی هم یکسان است.

اما ایران با همه موارد پیشین فرق دارد! داریم راجع به یک کشور اساطیری سخن می گوییم. در دهه ۵۰ میلادی آمریکا دولت مصدق را زیر و رو کرد چون می خواست نفت را ملی کند. حضور شاه غرب گرا برای مردم خوشحال کننده نبود و انقلاب کردند. ایران جدید نه تنها غرب را از خودش، بلکه از منطقه اطرافش هم دور کرد. این بازی میان ایران و آمریکا ادامه یافت. آمریکا تحریم کرد، ایران بر تولیدات صنعتی و دفاعی خودش متمرکز شد. آمریکا تحریم کرد، ایران قدرت نظامی اش را تقویت کرد. و حالا آمریکا دنبال راه دیگری است، اگر نمی توانی در میدان نبرد پیروز شوی، ذهن را تغییر بده.

من روی ایران شرط بندی می کنم و میدانم که آنها هم، این چیزها را میدانند. به نظرم مقامات این کشور باید برای جلوگیری از ایجاد زمینه هایی که دستاویز به دست دشمنانشان می دهد، در مسائلی همچون گشت ارشاد تجدید نظر کنند و به خواسته های نسل جوان که جهان بینی متفاوتی دارند هم توجه داشته باشند.

پایان

*پانوشت: موسسه ایراس ادعای مطروحه در این نوشتار را مستقلا تایید نمی کند و هدف از به اشتراک گذاری آن، صرفا اطلاع رسانی است.