نیویورکتایمز بررسی کرد؛
برخی از تحلیلگران نقش روسیه در رشد روابط چین و ایران را فراموش میکنند. روابط روسیه و چین تقریباً در همه زمینهها وارد سطح جدیدی از همکاری شده است. چین بدون شک از نظر اقتصادی بسیار قدرتمندتر است، اما هر دو طرف مشتاق بالا بردن میزان مشارکت خود هستند. برخلاف آسیای مرکزی یا منطقه قطب شمال که احتمال رقابت چین و روسیه در آن بیشتر است، خاورمیانه میتواند منطقهای باشد که پکن و مسکو میتوانند در آن همکاری کنند.
توافق راهبردی ایران و چین سبب شد موجی از طرفداری و مخالفت با این توافقنامه را برانگیزد، هرچند این توافق صرفاً نقشه راه تلقی می شود، و شکل دقیق حقوقی به خود نگرفته است. مفروض ما در این یادداشت آن است که چین به زودی به بزرگ ترین قدرت اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد. طرفداری و مخالفت با این توافقنامه گاه رنگ و بوی سیاست داخلی به خود می گیرد، و محافظه کاران را در گروه نخست، و اصلاح طلبان را در گروه دوم قرار می دهد. البته، ضرورتاً نه همه محافظه کاران موافقند، و نه همه اصلاح طلبان مخالف. چین زدگی و چین ستیزی، همانند غرب زدگی و غرب ستیزی، مبنای خاص فکری ندارد. پس، بهتر است مواضع له و علیه این توافق راهبردی را به دو دسته دیگر تقسیم کنیم: تحلیل های کارشناسانه، و مواضع غیرکارشناسانه. متأسفانه، برخی مخالفت ها و موافقت ها نسبت به این توافق، کارشناسانه ارزیابی نمی شوند.
نویسنده: آ. پولیواچ[۱] در پنج سال گذشته، منطقه آسیای میانه شاهد روندهای افزایش تعامل اقتصادی با روسیه بوده است. این روند موجب ایجاد اتحادیه اقتصادی اوراسیا و همچنین گسترش تعامل بین کشورهای آسیای میانه با جمهوری خلق چین در چارچوب ابتکار اقتصادی-خارجی پکن «یک کمربند_ یک جاده» شده است. در این رابطه، این سوال مورد […]